شاید بتوان گفت که در غمانگیزترین روزهای تاریخ حیات شرکت اینتل به سر میبریم. شرکتی که روزگاری از شنیدن خبر پیشرفتهایش دنیا انگشت به دهان میماند، حالا نه مدیریت مشخصی دارد و نه وضعیت مناسبی که موجب نگرانی همه اهل دنیای فناوری شده است. همین وضعیت، موسس شرکت رقیب آنها یعنی TSMC را نیز به مصاحبهای واداشته که انتظارش را نداشتیم. اینتل عزیز این روزها نه مدیر درست و حسابی دارد و نه استراتژی برای ادامه مسیر دشوار رقابت.
طی چند ماه گذشته سیاهترین روزهای اینتل را شاهد بودهایم. شرکتی که همه ما به شنیدن اخبار پیروزیهای متعدد آن بر AMD و یکهتازی در کلیه حوزهها عادت داشتیم، این روزها حتی جایگاه ظاهراً بلامنازع خود در بازارهای اختصاصیاش را در معرض خطر جدی میبیند و پس از کنار رفتن (شما بخوانید کنار گذاشتن) مدیرعامل قبلی، حالا بدون مدیر مشخصی در بیابان ناامیدی سیر میکند.
در واقع میتوان گفت که وضعیت اینتل آنقدر نگران کننده است که TSMC که در حوزه ریختهگری سیلیکون و تولید تراشه، رقیب شماره یک اینتل است نیز نظر مثبتی نسبت به این شرکت ندارد. آقای موریس چانگ که به نوعی پدر حوزه نیمه هادی تایوان و موسس شرکت تولید نیمه هادی تایوان یا همان TSMC است در یک کنفرانس خبری احساس خود راجع به وضعیت اینتل را به نحوی مشخص بیان کرده است.
مؤسس TSMC معتقد است که اینتل نه استراتژی مشخصی دارد و نه مدیرعامل مناسبی
چانگ معتقد است که اینتل میتوانست با سرمایهگذاری روی تراشههای مناسب برای هوش مصنوعی، نسبت به خدمات ساخت تراشه درآمد بیشتری کسب کند ولی آنقدر سنگ بزرگی را برداشت که دیگر نتوانسته آن را حمل کند و حالا اولین قربانی له شدن زیر بار سنگین این سنگ، پت گلسینگر است.
هنوز نمیتوان با اطمینان گفت که فناوری فرآیند A18 (معادل 1.8 نانومتر) اینتل چقدر موفق خواهد بود، اما در حدود یک سال آینده مشخص خواهد شد که آیا برنامه «پنج گره در چهار سال» پت گلسینگر به نتیجه رسیده است یا خیر.
با این حال، ضعف اینتل در ارائه یک پردازنده رقابتی برای هوش مصنوعی حتی امروز هم مشهود است. بنابر گزارش رویترز این مسئله باعث شده تا موریس چانگ، بنیانگذار TSMC، ادعا کند که اینتل باید تمرکز خود را بر توسعه پردازندههای هوش مصنوعی میگذاشت، نه تولید تراشههایی با فناوریهای پیشرفته. او همچنین اظهار داشته که اینتل فاقد استراتژی و مدیرعامل جدید است و یافتن هر دو برای این شرکت دشوار خواهد بود.
در همین رابطه بخوانید:
- خداحافظی مدیرعامل و ثبت رکوردهای منفی پیدرپی؛ چرا اینتل به این روز افتاده است؟
چانگ در یک کنفرانس خبری که در آن از کتاب زندگینامهاش رونمایی شده گفت:
من نمیدانم چرا پت استعفا داد. نمیدانم آیا استراتژی او اشتباه بود یا اینکه اجرای درستی نداشت.
در مقایسه با هوش مصنوعی، او به نظر میرسید که بیشتر روی تبدیل شدن به یک شرکت سازنده تراشه تمرکز دارد. البته حالا دیگر مشخص است که شاید بهتر بود (گلسینگر) روی هوش مصنوعی تمرکز میکرد.
از دید بسیاری از منتقدین و صاحبنظران حوزه تراشه و نیمههادی باید گفت که انتقاد چانگ قابل درک است.
بیایید در این زمینه یک مثال بارز و جالب را با هم مرور کنیم؛ تیم سبز شاید بهترین نمونه از این نوع باشد. انویدیا سالانه دهها میلیارد دلار از فروش پردازندههای هوش مصنوعی درآمد دارد، که بهطور قابلتوجهی بیشتر از درآمد TSMC از ساخت همان تراشههاست. اگر اینتل پردازندههای رقابتی برای هوش مصنوعی را طراحی و در بازار عرضه میکرد، میتوانست درآمد بیشتری نسبت به ساخت تراشه برای دیگران کسب کند. بنابراین، میتوان گفت که داشتن یک استراتژی برای هوش مصنوعی باید سالها پیش در اولویت قرار میگرفت.
اینتل به جای تجارت روی حوزه تولید تراشه بهتر بود برای خودش تراشه میساخت
زمانی که گلسینگر در سال 2021 مدیریت اینتل را به عهده گرفت، استراتژی اصلی او مبتنی بر مدل IDM 2.0 بود که شامل توسعه پنج فناوری فرآیند پیشرفته در چهار سال و تبدیل شدن به دومین سازنده بزرگ تراشه قراردادی در جهان تا سال 2030 میشد. اگرچه اینتل به وضوح یک استراتژی محصول نیز داشت و در مورد آن نیز زیاد صحبت میشد ولی حقیقت امر این است که هنوز دنیای تراشه شاهد محصولات مهمی نیست که تحت مدیریت گلسینگر بهعنوان مدیرعامل توسعه یافته باشند.
ماه گذشته، اینتل اعلام کرد که هدف فروش 500 میلیون دلاری خود برای شتابدهندههای هوش مصنوعی Gaudi 3 در سال جاری را به دلیل مشکلات نرمافزاری از دست خواهد داد.
معمولاً توسعه، پیادهسازی و تولید انبوه یک تراشه بیش از سه سال زمان میبرد. از طرفی باید عدالت را نیز در انتقاد از گلسینگر رعایت کنیم و به این نکته نیز اشاره شود که طراحی و برنامه Gaudi 3 حداقل تا حدی قبل از مدیریت گلسینگر تعریف شده بود؛ بنابراین نمیتوان گفت که او مسئول صفر تا صد توسعه روند تولید سختافزار این محصول است. با این حال، کمبود تمرکز کافی روی نرمافزارهای هوش مصنوعی در این زمینه آشکار است و طرحی که میتوانست رقیب شماره یک انویدیا در بسترهای پردازشی هوش مصنوعی شود به راحتی آب خوردن از مسیر خارج شد.
چه فرصتهایی که اینتل از دست داد
زندگینامه چانگ که به تازگی منتشر شده، جزئیات بیشتری درباره اظهارات او ارائه میدهد. این کتاب، زندگی او از سال 1964 تا 2018 را بازگو میکند و به همکاریهای کلیدی TSMC با شرکتهایی مانند اپل و کوالکام میپردازد. یکی از بخشهای جالب این کتاب مربوط به اتفاق بزرگی است که میتوانست در دهه 1980 به وقوع بپیوندند. طی آن سالها مدیریت وقت و هیئت مدیره اینتل پیشنهاد سرمایهگذاری در TSMC را نپذیرفت و فرصتی بزرگ برای حضور در بازار تراشه شرق آسیا را از دست داد؛ تصمیمی که حالا مشخص میشود که یک فرصت بزرگ از دست رفته بوده است.
در نهایت باید بگوییم که وضعیت فعلی اینتل به معنای اصل کلمه مانند یک بوم نقاشی خاکستری است که نه ابتدایش مشخص است و نه انتهای آن. با عدم تعیین یک جانشین خوب و سریع برای گلسینگر، به نظر میرسد مسیر استراتژیک این شرکت همچنان همان رویه قبلی و ادامه دادن جادهای تاریک در دل یک جنگل پرخطر است. این شرکت همچنان برنامههای قبلی را ادامه میدهد و روند توسعه محصولات رقابتی و حفظ عملیات تولید با همان چالشها ادامه دارند.
اگرچه پت گلسینگر دیگر در مجموعه اینتل حضور ندارد، اما هیئت مدیره هنوز هیچ اعلان رسمی بر این موضوع نداشته که آیا این شرکت استراتژی جدیدی برای باقی ماندن در گردونه رقابت هوش مصنوعی تعریف کرده است یا خیر.