استاندار جدید اصفهان؛ نوشدارویی پس از مرگ سهراب!
آمارهای ضد و نقیض نشان از آن دارد که سالانه هزاران میلیارد از ثروت و سرمایه جامعه بر اثر سهل انگاری مدیران مسئول در ستادهای بحران دود هوا میشود که میتوان به راحتی اما از طریق علمی و عاقلانه قبل از وقوع هر واقعه از بروز اتفاقات توأم با خسارات جانی و مالی پیش گیری کرد،اگر افراد سنت نگر و فاقد معلومات علمی مرتبط و به روز شده را که در دستگاههای متولی ته نشین شده و رسوب کردهاند، بازنشسته یا به امری دیگر درخور توان مشغول نمایند نه اینکه بجای حل مسئله صورت آن را پاک کنند و در زمان وقوع حوادث و بحرانهای قابل پیش بینی و پیش گیری، تمام توانایی و عوامل و امکانات را برای رفع و دفع آن تجهیز نمایند که همراه با خسارات وارده به یک ابرهزینه مضاعف از جیب آحاد جامعه و بیتالمال تبدیل شود و پس از ختم آن از هیچ مقام مسئولی بازخواست نشود که چرا پیش از آن نسبت به امن نمودن این محیط یا ابزار کار اقدام علمی و اصولی صورت نگرفته است؟! آزمون و خطاهای اینگونه از گذشته تا به امروز در سراسر کشور به صورت کم و بیش در جریان است اما خسارات کمرشکن آن در بعضی نقاط صنعتی و اقتصادی کلان، افزونتر است و چون سرمایه گذاریها بیشتر است و از این جهت معین استانهای همجوار هم شده، اصفهان یکی از معدود استانهای کشور پس از پایتخت است که علاوه بر صنایع مادر، پذیرای کارخانههای مطرح و شهرکهای صنعتی و علمی کاربردی فراوان در همه زمینهها است، بنابراین دولت قسمتی از وظایف متمرکز و کشوری را در قالب استان معین به آن واگذار نموده در حالی که سالهاست از جهت فقدان تخصص همراه با عملکرد ضعیف ستاد بحران آن تحت عنوان اداره کل در نهاد استانداری رنج میبرد حال آنکه هیچ یک از والیان اعزامی تاکنون این حفره عمیق را جدی نگرفتهاند تا نسبت به پر کردن آن اقدام عجولانه داشته باشند و بدانند وظیفه اصلی متولی ستاد بحران تنها اعلام گزارش آتش سوزی، سیل، زلزله، فرونشست زمین، نشت پرمخاطره و غیر قابل جبران گاز کلر و امثالهم نیست بلکه برای این اتفاقات باید پیشگیری را مقدم بر علاج دانست و نوش داروی پس از مرگ سهراب نشد! مردم این استان تا یادشان میآید، سالهاست ستاد بحران استانداری اصفهان نقش همین نوشدارو را بازی کرده و هرگز گزارشی پیرامون پیشگیری و علاج واقعه قبل از وقوع نداشته و هیچ مدیر بالادستی که البته در مرحله اول استاندار و طی مراحل بعدی ستاد مرکزی بحران کشور در پایتخت است، پیرامون دفع این معضل یعنی نظارت کامل برعملکرد ستادهای بحران استانی و واحدهای تولیدی خطرآفرین و اصرار قانونی بر مجهز بودن امکانات گریز از مخاطرات را نداشته و تنها به تذکر و اخطارهای تکراری بسنده کردهاند که بازخواست پس از ایجاد حادثه را به تنهایی نمیتوان پذیرفت زیرا این متولی ستاد بحران هر منطقه است که باید با استفاده از اهرم قانون به صنایع حادثه آفرین و فاقد امکانات لازم اجازه ادامه کار ندهد که تنها طی یک ماه اخیر یعنی از زمان انتصاب استاندار جدید اصفهان تا به امروز دو حادثه دردناک نشت گاز کلر از تریلر حامل کپسولهای این محموله پر مخاطره در مسیر اصفهان شهرضا و آلوده شدن تنفسی هفتاد نفر که کارشان به بیمارستان کشید و همچنین آتش سوزی مهیب در کارخانه پنبه پاک کنی خمینی شهر و نابود شدن انباری عظیم از محصولی استراتژیک و تخریب آن حاصل بیدقتی در وضعیت فنی و بیتوجهی مطلق به اصول کالای مربوطه است که باید متولیان ستاد بحران استانداری به صورت مرتب از آنها بازدید سرزده داشته باشند و در صورت مشاهده خطا تا رفع نقص، واحد تولیدی را تعطیل نمایند که 21 سال است پشت میزی با سمت مدیرکلی ستاد بحران نشستن و گزارش دادن اینگونه اتفاقات از طریق رسانه ملی، مشکلی را حل نمیکند و نیازمند علم و عزمی است توأمان برای علاج هر واقعه قبل از وقوع! اگرچه در سطح استان حواشی و بخصوص کلانشهر اصفهان تولیدیهای خطرآفرین فراوانی از جمله صنایع شیمیایی ایران در جوار خطرناکترین موقعیت یعنی همسایگی شهرهای شاهین شهر، خمینی شهرو چند شهرک کوچک، درست در کنار پالایشگاه و نیروگاه برق واقع شده و صنعت تولید گاز کلر هم که چند سال پیش قرار بود تعطیل و به استان یزد یعنی منطقه کویری انتقال یابد همچنان در نزدیکی شهرستانهای پر جمعیت نجف آباد، فولاد شهر، فلاورجان، لنجان و روستاهای همجوار مشغول به کار است که میتوان حضور آن را از نظر خطر آفرینی همسان با حادثه چرنوبیل روسیه به حساب آورد و البته بر اساس اصل امر به معروف و نهی از منکر رسانهای، این موضوع بارها به مدیر روابط کارخانه صنایع شیمیایی تلفنی تذکر داده شده است که با وجود چالشهای جدیدی چون فرونشست زمین در اکثر نقاط استان، آلودگی هوا در تمام طول سال، بحران کم آبی برای حفظ محیط زیست و به خصوص درختان کهن شهر اصفهان، دیگر کمتر کسی در اندیشه مسائلی چون مخاطرات صنایع خطرآفرین است و کاری هم از ستاد بحران آن که سالها در خواب بوده برنمیآید ولی میتوان حداقل با اندیشه و اقدام امروز از اتفاقات ناخواسته بیشتر، پیشگیری کرد و کلنگ زنیها را هم به آیندگان واگذار کرد و درب صندوقچه وعدهها را نیز قفل نمود که دیگر افاقه نمیکند،چون داستان چوپان دروغگو را همه از بر میدانند! حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت