آیا گروه های جهادی اصول اولیه خود را کنار گذاشته اند؟

در برخی موارد می بینیم آن دشمن غیر مسلمان اسرائیل است که همه اینها باور به ضرورت جهاد بر علیه آن دارند و در برخی موارد مثلا شوروی (امروزه روسیه) و یا آمریکا و یا فرانسه و یا چین ویا... می باشد و به همین دلیل می بینیم مثلا اینها می روند مثلا در افغانستان جمع می شوند تا با شوروی سابق بجنگند بعد در بوسنی و هرزگوین و در عراق و لیبی و ...

بعضی وقت ها اینها در تئوری مقداری با هم اختلاف پیدا می کنند.

مثلا یکی از اصلی ترین اختلافات داعش با القاعده این بوده و هست که داعش باور دارد که چون برخی حکومت های اسلامی توسط حکام مزدور گرداندنده می شود ابتدا باید از شر این حکام خلاص شد و مصطلحا به اینها می گویند دشمن نزدیک در حالی که مثلا اسرائیل و آمریکا را دشمن دور می دانند.

یکی از اصلی ترین دلایل مخالفت اینها با دولت سابق سوریه این بود که اینها باور داشتند که خانواده اسد با امضای توافق آتش بس با اسرائیل و پایبند بودن به آن از سال 1974 میلادی راه را برای مبارزه و مقاومت و آزادی جولان و فلسطین بر آنها بسته و اینها باید اول بشار الاسد را سرنگون کنند و بعد می توانند بروند سراغ اسرائیل.

حال که بشار الاسد سقوط کرده و راه آنها برای مقاومت بر علیه اسرائیل باز شده می بینیم که ابو محمد الجولانی (احمد الشرع) می آید و اظهار می دارد که اینها جنگی با اسرائیل ندارند وعلیرغم اینکه اسرائیل روزانه جای جای خاک سوریه را بمباران می کند اما هیچ واکنشی نشان نمی دهند.

سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا اینها باورها و عقاید خود را تغییر داده اند یا اینکه الشرع فقط از طرف خود طبق آنچه به او دیکته شده حرف می زند و وی نماینده همه گروه های جهادی نیست.

حتی برخی از این گروه ها پا فراتر گذاشته اند و باور دارند که باید حکومت های اردن و مصر را نیز سرنگون کنند تا محاصره اسرائیل تکمیل گردد و همچنین حکومت های کشورهای عرب حوزه خلیج فارس "که دارند اموال مسلمین را غارت می کنند و اموالی که خداوند برای مجاهدت در اختیار مسلمانان قرار داده را برای عیاشی استفاده می کنند"، نیز سرنگون کنند.

برخی از اینها باور دارند همه حکومت های کشورهای اسلامی را باید سرنگون کنند و در نهایت یک خلافت اسلامی تشکیل دهند و آنوقت آن خلافت اسلامی می تواند اسرائیل را نابود کند.

البته حتی برخی از اینها پا فراتر گذاشته و باور دارند که شیعیان میان مسلمانان تفرقه ایجاد کرده اند و باید قبل از اینکه به اسرائیل و آمریکا رسیده شود به شیعیان رسیدگی کنند و همه شیعیان را قتل عام کنند.

اینجا است که می بینیم سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و... چه قدر موفق شده اند در اینها نفوذ کنند و روی عقاید آنها کار کنند و اسرائیلیات که هیچ بلکه آمریکائیات را وارد اسلام اینها و عقایدشان کنند.

نمی خواهم خیلی وارد بحث های اینها شوم چون آنقدر زیاد است که برای تحقیق درباره آنها مجبور بودم یک رساله 5 هزار صفحه ای تهیه کنم و فقط خواستم خلاصه مطلب را مطرح کنم.

تصور بر این است که گو اینکه جولانی مطالبی که بر او دیکته شده بیان می کند اما بسیاری از اینها همان باورهای اصولی خود مبنی بر ضرورت جهاد بر علیه اسرائیل را دارند و دیر یا زود اینها به دنبال آن خواهند بود تا جبهه جولان را بر علیه اسرائیل باز کنند.

در واقع به همین دلیل هم می باشد که اسرائیل امروزه بیش از پیش دلواپس است و دارد هر جایی که ارتش سوریه یک فشنگ داشته را بمباران می کند تا مبادا دست این جهادی ها برسد.