الفبای گورکن ها
مجموعه ۱۳ داستان کوتاه از داستان گوش شهردار: داشت بالاخره خوابم می برد که آهنگ تشییع جنازه ی شوپن با صدای بلند دیوارها را لرزاند. بعد تلفن زنگ خورد. انتظار داشتید چه اتفاقی بیفتد. تا اتفاق دیگری نیفتاده...
مجموعه ۱۳ داستان کوتاه
از داستان گوش شهردار:
داشت بالاخره خوابم می برد که آهنگ تشییع جنازه ی شوپن با صدای بلند دیوارها را لرزاند. بعد تلفن زنگ خورد. انتظار داشتید چه اتفاقی بیفتد. تا اتفاق دیگری نیفتاده تلفن را برداشتم. خانم سردبیر بود. صدایش از پشت خط مثل کسی بود که توی مراسم تشییع جنازه گیر کرده باشد.
گفت: گوش شهردار کجاست؟
گفتم شوخی اش گرفته اول صبحی. درآمدم که توی شورای شهر لابد.
گفت: فکر میکنی دارم سر به سرت می ذارم؟
گفتم: آخه گوش شهردار کجا ممکنه رفته باشه اول صبحی؟
سکوت شد و صدای فین کردن آمدن و بعد با آخرین توانی که داشت از میان همان عزاداری فریاد زد باید پاش وایسی توصیه میکنم - گوش میدی؟ توصیه می کنم سریع پاشی بیای اینجا!
و: میشنفی؟
گفتم: جدی که نمی گید چون دیشب خوب نخوابیدم.
صدای خش و خشی از توی گوشی آمد. داشت چه می کرد. اگر برگ اخراجم را امضا می کرد چه!
گفتم: خانم مظفر؟ هستید؟
- بله که هستم.
میشه شمرده توضیح بدید چی شده؟
عکسی که برای صفحه ی اول کار کرده بودی میشنفی؟ ع ک س!
چشمانم باز شد و نیم خیز ماندم. به نظر می رسید کار واقعن خراب باشد.
دستم را بوسیدم و گفتم: خب.
گفت: گوش شهردار توش نیست.
گفتم: تا دیشب که بود...
از داستان گوش شهردار:
داشت بالاخره خوابم می برد که آهنگ تشییع جنازه ی شوپن با صدای بلند دیوارها را لرزاند. بعد تلفن زنگ خورد. انتظار داشتید چه اتفاقی بیفتد. تا اتفاق دیگری نیفتاده تلفن را برداشتم. خانم سردبیر بود. صدایش از پشت خط مثل کسی بود که توی مراسم تشییع جنازه گیر کرده باشد.
گفت: گوش شهردار کجاست؟
گفتم شوخی اش گرفته اول صبحی. درآمدم که توی شورای شهر لابد.
گفت: فکر میکنی دارم سر به سرت می ذارم؟
گفتم: آخه گوش شهردار کجا ممکنه رفته باشه اول صبحی؟
سکوت شد و صدای فین کردن آمدن و بعد با آخرین توانی که داشت از میان همان عزاداری فریاد زد باید پاش وایسی توصیه میکنم - گوش میدی؟ توصیه می کنم سریع پاشی بیای اینجا!
و: میشنفی؟
گفتم: جدی که نمی گید چون دیشب خوب نخوابیدم.
صدای خش و خشی از توی گوشی آمد. داشت چه می کرد. اگر برگ اخراجم را امضا می کرد چه!
گفتم: خانم مظفر؟ هستید؟
- بله که هستم.
میشه شمرده توضیح بدید چی شده؟
عکسی که برای صفحه ی اول کار کرده بودی میشنفی؟ ع ک س!
چشمانم باز شد و نیم خیز ماندم. به نظر می رسید کار واقعن خراب باشد.
دستم را بوسیدم و گفتم: خب.
گفت: گوش شهردار توش نیست.
گفتم: تا دیشب که بود...