بنیانهای اندیشهای شبه داعشی در جامعه ما قوی است؛ میگویند به توسعه بیاعتنا باشیم و دنبال ظهور برویم
در کشورمان افرادی را داریم که شعارهای بسیار افراطی ضدصهیونیستی و ضدامپریالیستی میدهند، اما مجری برنامههای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی هستند. افراطیتر از هر جای دیگر دنیا! این پدیده بسیار آشفتهای است. واقعا اگر ذهنیت...
در کشورمان افرادی را داریم که شعارهای بسیار افراطی ضدصهیونیستی و ضدامپریالیستی میدهند، اما مجری برنامههای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی هستند. افراطیتر از هر جای دیگر دنیا! این پدیده بسیار آشفتهای است. واقعا اگر ذهنیت جامعهای مشوش باشد، هویتش هم آشوبناک میشود. از دریچه دینی هم برخی از آنها که به اسم مداحی، کلیددار معرفی اسلام میشود، دقیقا در کادری که در دنیا پشتیبانهای خاص دارد و میخواهند دین را از کادر اصلی خود خارج و موضوع کسب و کار کنند وارد عمل میشوند. این تناقضها در ساحت اندیشه و عمل در ایران امروز به صورت بی حدو اندازه وجود دارد و علت آن این است که ما به فهم بایستهای از مساله توسعه به مثابه یک مساله مستحدثه نرسیدهایم. تاکنون چوبهای بزرگ خوردهایم و اگر این غفلت ادامه پیدا کند، در ادامه چوبهای بسیار بزرگ تری هم خواهیم خورد.
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، اقتصادددان، با تاکید بر اینکه غفلت از توسعه ما را از همه بیشتر در حیطه دین آسیب پذیر خواهد کرد، گفت: زمانی به حکومتگران گرامی گفتم اگر شما بخواهید عالمانه با داعش مبارزه کنید، بنیانهای اندیشهای شبه داعشی در جامعه ما اصلا ضعیفتر از جوامع اسلامی دیگر نیست، اگر نگوییم گواههایی وجود دارد که بسیار هم قویتر است. با اندیشههای شهید بهشتی میتوان مواجهه فکری با اندیشههای شبه داعشی، شبه القاعدهای و شبه طالبانی پیدا کرد. اما ترجیح این است که معرفی اسلام توسط برخی مداحان کم سواد و کم اطلاع صورت گیرد و آنها معرفی کننده اسلام باشند و نه امثال شهید بهشتی.
دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در نشست اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، با عنوان «توسعه به مثابه یک مساله مستحدثه» سخن میگفت با بیان اینکه به گواه فیلسوفان علم و تاریخ شناسان علم، در هنگامه بحرانها، راه اصولی برون رفت از بحران، بازگشت به مسائل بنیادی است، اظهارداشت: از دریچه اقتصاد سیاسی، بسیاری از متفکران، جامعه ما را جامعهای اکنون زده توصیف کردند. جامعهای که از گذشته خود میبرد و نسبت خود را با آینده هم نمیتواند مشخص کند. این یکی از اقتضائات اقتصادهای سیاسی رانتی است که در آن به صورت نظام وار، ملاحظات کوتاه مدت به مصالح دور مدت سیطره پیدا میکند و هر از چند گاهی چشم باز میکنیم و میبینیم چه پس افتادگیها و روندهایی قهقرایی پرخسارت و غیرمتعارف گریبان ما را گرفته است.
وی افزود: شاید بشود ادعا کرد که در میان آن مباحث، یکی از بنیادیترین آنها، مشخص کردن نسبت میان جامعه مدعی دینداری با مسائل سطح توسعه است. شاید نزدیک به نیم قرن پیش، زنده یاد مرتضی مطهری، این ایده بسیار درست را مطرح کرد که فقهای ما تا زمانی که درکی بایسته از مساله سرمایه داری به مثابه یک امر مستحدثه پیدا نکنند، قادر به فهم اقتضائات زمانه بر اساس اصول اسلامی هم نخواهند بود.
بعد از پنجاه سال، هنوز به سطح آن زمان مطهری هم نرسیدهایم
از جنبه اندیشهای روندهای قهقرایی جدی را طی کردیم
باید فهمی متناسب با اقتضائات زمانه پیدا کنیم
این اقتصاددان ادامه داد: جای دریغ و تاسف است که این اکنون زدگی باعث شده ما اکنون بعد از پنجاه سال، هنوز حتی به سطح آن زمان مطهری هم نرسیدهایم و از جنبه اندیشهای حتی روندهای قهقرایی جدی را طی کردیم و به طریق اولی، این قهقرا از جنبه عملکردی به مراتب واضحتر قابل مشاهده است. در رویکرد تاریخی به مساله توسعه، اسلام شناسان بزرگ قرن بیستم، خود را درگیر لفظ نکردند و از موضع خودی به این مساله نگاه کردند و از مفهومی با عنوان انحطاط جامعه اسلامی بهره بردند و پرسش آنها این بوده که این تناقض را چگونه برطرف کنیم که در عملکرد، واقعیتهای زندگی مدعیان دین خاتم در عمل تناسبی با آن خاتمیت ندارد و در آنجا، یکی از حیاتیترین موضوعاتی که مورد تاکید قرار دادند این است که ما باید فهمی متناسب با اقتضائات زمانه پیدا کنیم و تا زمانی که این فهم مقتضی زمانه در دستور کار نباشد، امکان برون رفت از آن دورهای باطل انحطاط فراهم نخواهد شد.
توسعه، دلبخواهی، سلیقهای و باری به هر جهت نیست
مومنی با بیان اینکه این اقتضائات زمانه، در کلیترین حالت «توسعه» نام داده میشود، خاطرنشان کرد: تا زمانی که ما نفهمیم که مساله توسعه، دلبخواهی، سلیقهای و باری به هر جهت نیست، بلکه الزامی قطعی است و در غیات آن ابعاد، گستره و عمق انحطاط میتواند به اندازه آن گسترش پیدا کند تا حدی که ما را از چهنه گیتی حذف کند. اما این پرسش بنیادی باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد که چگونه است که ما نسبت به چنین مسالهای، تا این میزان برخورد سهل انگارانه داشته و داریم؟!
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه باید توجه داشت که خود را در اسارت لفظ قرار ندهیم، گفت: مدتی پیش فردی از اهل علم به من گفت ما به لفظ توسعه، آلرژی داریم و به جای آن از واژه پیشرفت استفاده میکنیم. من در آنجا عرض کردم توسعه، یک دیسیپلین و رشته علمی است، مگر آدم عاقل به رشته علمی آلرژی پیدا میکند؟! اگر بخواهم با شما همدلانه صحبت کنم، میتوانم بگویم در درون این دیسیپلین، رویکردهای نظری خاصی وجود داشته که در آن رویکردهای نظری، دیدگاههای خاصی درباره فرهنگ و نظام باورهای کشورهای درحال توسعه ارائه شده، شما به آن رویکرد خاص نظر دارید. ایشان گفتند دقیقا همین است. گفتم پس مشکلت را بگو و بگو حرفهای تحقیر آمیزی درباره جوامع در حال توسعه زده است. اما باید بدانید در همان رویکرد هم بیش از ۵۰ سال است که آن دیدگاه اولیه در معرض نقدهای رادیکال قرار گرفته و اکنون هم در آن رویکرد هم کسی آن حرفها را درباره نسبت میان فرهنگ جوامع با توسعه نمیزند. اما متاسفانه همچنان کم و بیش آن آلرژیها وجود دارد.
وی با بیان اینکه باید همفکری کنیم و بابی برای گفتوگوهای اعتلابخش ایجاد کنیم، گفت: متاسفانه درباره اصل اینکه پدیده و نیروهای محرکه «بهار عربی» چه بود، چه مسیری را طی کرد و به کجا رسید هیچ بحثی در ایران صورت نگرفت. در مطالعاتی که صورت گرفته یکی از عناصر مشترکی که در همه آن کشورهایی که در معرض آن تلاطم قرار گرفتند وجود داشت، این بود که بار اصلی پیشبرد آن ماجرا بر عهده گروه سنی خاص ۱۵ تا ۲۴ سال بوده است که در ادبیات توسعه با عنوان NEET شناخته شدند، یعنی گروهی که نه در جریان آموزش هستند، نه مهارتی میآموزند و نه اشتغال دارند. چون به هیچ یک از این سه کانال وصل نیستند، نظامهای حاکم، ردی از آنها نداشت و این گروه یک باره در معرض ترتیبات شبکهای ناشی از انقلاب دیجیتالی همدیگر را پیدا کردند و توانستند آن جریان را پیش ببرند.
از حیاتیترین مسائل ریز و درشت ما با بی اعتنایی عبور میشود
مومنی با بیان اینکه پنج سال طول کشید تا بخشهایی از ساختار رسمی اداره کشور را در سطح کارشناسی متقاعد کنیم که این پدیده را در ایران هم بررسی کنند، ادامه داد: اوضاع این گروه، در ایران به مراتب جدیتر و حادتر از آن کشورهایی است که در معرض آن ماجراها قرار گرفتند. اما متاسفانه، وقتی بنا بر فهم، گفتوگو و ژرف اندیشی نباشد، از حیاتیترین مسائل ریز و درشت ما با بی اعتنایی عبور میشود و ما دائما در معرض غافلگیر شدن قرار داریم.
این اقتصاددان توضیح داد: در ادبیات توسعه، استدلالهای متنوعی وجود دارد که به تعبیر دینی میگوید این مساله را باید به مثابه مساله مستحدثه در نظر بگیرید، از آن زاویه بشناسید و موضوع فهمهای اجتهادی قرار دهید. گفته میشود در اثر توسعه، ما با پدیده متحول شدن رابطه انسان و زمان روبهرو هستیم. این پدیده را تا ربع پایانی قرن هجدهم این گونه نبوده، اما اکنون شرایطی را تجربه میکنیم که اصطلاحا به آن عصر «شتاب تاریخ» گفته میشود که اقتضائاتی دارد که اگر به رسمیت شناخته نشود، ما را دچار اعوجاج در فهم و حیرت زدگی و ناتوانی در تعریف نسبت دقیق خود با آن میکند.
هر لحظه که از فهم بایسته اقتضائات زمانه غفلت میکنیم، سیلیهای بزرگ میخوریم
مومنی به سرعت چشمگیر و بالای ثبت اختراعات و کوتاه شدن زمانی که نیاز داریم خود را با پدیدههای جدید تطبیق دهیم اشاره کرد و با تاکید بر ضرورت درک ابعاد مفهومی مقوله «تاخر فرهنگی»، گفت: هر لحظه که از فهم بایسته اقتضائات زمانه غفلت میکنیم، سیلیهای بزرگ میخوریم، هزینههای سنگین میپردازیم و خسارتهای بعضا جبران ناپذیر متحمل میشویم. باید شتاب تاریخ را بسیار جدی بگیریم و در این زمینه نیازمند کارهای بسیار جدی هستیم.
رشد گسسته و غیرپایدار را یکی از بزرگترین گرفتاریهای تاریخی ایران
این اقتصاددان مساله رشد گسسته و غیرپایدار را یکی از بزرگترین گرفتاریهای تاریخی ایران عنوان کرد و ادامه داد: ما در فراز و فرودهایی که داریم، به دستاوردهای نسبی قابل اعتنا در بزنگاههای تاریخی دست پیدا کردیم، اما نمیتوانیم آن را حفظ و پایدار کنیم. بعد که حرارت پایین میآید، به قهقرایی میافتیم که پایینتر از آن چیزی است که قبلا بودیم.
تمام دعوا را به مسائل حاشیهای بردهایم
مومنی برخی از دستاوردهای ایران در سه جنبش بزرگی که در قرن بیستم تجربه کرده را خارق العاده و معجزه آسا دانست و گفت: این تجربیات گسسته و ناپایدارند. ما به جای اینکه اصل موضوع پیوسته سازی و پایداری را در معرض بررسی قرار دهیم، تمام دعوا را به مسائل حاشیهای مشروطه یا مشروعه متنزل میکنیم و هنوز درگیر دعوای مصدق و کاشانی هستیم در حالی که ما در دوره مصدق به کارنامههایی دست پیدا کردیم که تا امروز تکرار نشده است.
باید فهم جدیدی پیدا کنیم
این استاد اقتصاد به دستاوردهایی که ایران با وجود همه فشارها، در دوره دکتر مصدق به آنها دست یافت اشاره کرد و با بیان اینکه در طی ۳۰ هزار سال تاریخ مکتوب بشری اندازه بنیه تولید سرانه بشر ۳ برابر شده، اما در ۲۰۰ ساله از ربع پایانی قرن هجدهم تا ربع پایانی قرن بیستم، در اثر این دگرگونی تولید سرانه ۱۷۲۰ برابر شده، اظهارداشت: با فهمهای غیرمقتضی زمانه، این پدیده جدید قابل درک نیست. ما باید فهم جدیدی پیدا کنیم.
با اندیشههای متصلب، نمیشود تغییر فراگیر اعتلابخش را سامان داد
تصلب اندیشهای در ساحت دین، شکنندگی آور است
وی با اشاره به بخشهایی از کتاب «فهم فرایند تحول اقتصادی» که در آن تاکید شده توسعه مطالبه یک تغییر اعتلابخش است و خیلی از جوامع نتوانستهاند بفهمند با اندیشههای متصلب، نمیشود تغییر فراگیر اعتلابخش را سامان داد، گفت: در این چارچوب مطالعههایی وجود دارد که میگوید تصلب اندیشهای در ساحت دین، شکنندگی آوری و ایجاد پس افتادگی اش، به مراتب از تصلب در اندیشه علمی سنگینتر است.
بنیانهای اندیشهای شبه داعشی در جامعه ما قوی است
ترجیح این است که معرفی اسلام توسط برخی مداحان کم سواد صورت گیرد
این اقتصاددان ادامه داد: زمانی به حکومتگران گرامی گفتم اگر شما بخواهید عالمانه با داعش مبارزه کنید، بنیانهای اندیشهای شبه داعشی در جامعه ما اصلا ضعیفتر از جوامع اسلامی دیگر نیست، اگر نگوییم گواههایی وجود دارد که بسیار هم قویتر است. با اندیشههای شهید بهشتی میتوان مواجهه فکری با اندیشههای شبه داعشی، شبه القاعدهای و شبه طالبانی پیدا کرد. اما ترجیح این است که معرفی اسلام توسط برخی مداحان کم سواد و کم اطلاع صورت گیرد و آنها معرفی کننده اسلام باشند و نه امثال شهید بهشتی.
تصورشان این است که اخلاق منحصرا از موعظه تاثیر میپذیرد
مومنی با بیان اینکه دستیابی به بنیه تولیدی بی سابقه، به معنای دستیابی همزمان به قدرت، ثروت و منزلت و اطلاعات و صدای متناسب با آن بنیه تولیدی است، تاکید کرد: هر میزان که بحرانهای فکری و فرهنگی در ایران افزایش مییابد، عزیزان بودجه نهادهای موعظه گر را بالا میبرند. تصورشان این است که اخلاق منحصرا از موعظه تاثیر میپذیرد. اما متفکران بزرگی که درباره رابطه فرهنگ با توسعه صحبت کردهاند با گواههای تاریخی پرشمار و حیرت انگیز نشان دادهاند که عالیترین جلوههای ظهور یافته اعتلای فرهنگی، مربوط به دورانهایی است که سطوحی از امنیت اقتصادی پدیدار شده. این به معنای نفی رویههای سنتی تقویت مناسبات اخلاقی نیست، بلکه بحث بر سر این است که تکیه گاه را کجا قرار دهیم. در غیاب اعتلای بنیه تولید فناورانه، جامعه با بحران حاد کمیابی نیازهای اساسی روبهرو میشود و در آن شرایط، مناسبات مسلط مناسبات ستیز و حذف میشود. ما همدلی را آموزش نمیدهیم و تنها به حذف و ستیز میپردازیم.
درکی که از فرهنگ ارائه میشود، درک منحصرا تمایزبخش است
فرهنگ همیشه ترکیبی خرمندانه از تفاوتها و تشابهها بوده
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی یادآورشد: در شرایط کنونی ایران، درکی که از فرهنگ ارائه میشود، یک درک منحصرا تمایزبخش است؛ در حالی که در طول تاریخ بشر، فرهنگ همیشه ترکیب خرمندانه تفاوتها و تشابهها بوده است. تمرکز افراطی بر وجوه تمایز، دلایل تاریخی و نهادی خاصی دارد که مختص قرن بیستم بوده است. اما اکنون که آن اقتضائات پایان یافته، دوباره به این بازگشت شده که فرهنگ ترکیب خردمندانه تفاوتها و تشابهها است. از جنبه اسلامی هم خداوند در قرآن میفرمایند که من آگاهانه شما را متفاوت آفریدم و فلسفه آن ارتقای شناخت بوده است، اما برای این متفاوت ها، خداوند قواعد یکسان گذاشته است؛ بنابراین از دیدگاه وحی هم زور تشابهها، از زور تفاوتها بیشتر است. برای حرکت به سمت توسعه، ما باید هر دو را بشناسیم، اما افراط در تفاوتها و نادیده گرفتن تشابه ها، ما را در دنیا منزوی و هزینههای بسیار سنگینی به ما تحمیل میکند؛ بنابراین تمرکز افراطی بر تمایزها، به همان اندازه که ضدتوسعهای است، ضداسلامی هم درنظر گرفته میشود.
به گفته مومنی؛ اینکه میبینیم یک باره به صورت بسیار غیرمنطقی و افراطی، دائما بر ستیز و تمایزها تمرکز میشود، همه ماجرا را نباید حمل بر مسائل مربوط به منافع و ویژگیهای خاص اخلاقی کرد، ما باید منطق رفتاری را بشناسیم و راههای علاج منطقی اش را با موازین دینی خودمان ارائه دهیم. ما حقیقتا نیازمند این مساله هستیم.
اگر باورهای دینی ما توسعه را نفهمد به سرعت برق و باد، دچار تزلزل میشود
این استاد دانشگاه با بیان اینکه توسعه میل غیرقابل تصور به فراگیری و استیلا دارد و میخواهد همه عرصههای حیات جمعی را به تسخیر خود درآورد، اظهارداشت: باورهای دینی ما اگر این فهم را نداشته باشد به سرعت برق و باد، دچار تزلزل میشود. اکنون ذیل مفاهیم استعمار دین، کالایی سازی دین، بازاری کردن دین هزاران هزار صفحه مطلب قابل استفاده وجود دارد. اما چون ما نسبت به اصل توسعه غافل هستیم، درباره لوازم و دلالتهای آن هم غافلیم و عواقب و پیامدهای ان هم مانند هر چیز غیرمترقبه دیگری، یک باره گریبان ما را میگیرد و ما را گرفتار خواهد کرد.
در نحوه مواجهه ما با صنعت خودروسازی چین، هیچ ردی از استقلال ملی مشاهده نمیشود
به گفته رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد؛ باید این اقتضائات درست فهمیده شود، اگر فهمیده نشود، بدیلش میشود مستعمرگی، دست نشاندگی و وابستگی ذلت آور به دنیای خارج و شما اکنون نشانههای بسیار نگران کننده از الگوی روابط اقتصادی ایران با چین و روسیه میتوان دید. همانطور که در نحوه مواجهه ما با صنعت خودروسازی چین، هیچ ردی از استقلال ملی مشاهده نمیشود. ما میتوانیم ژست بگیریم و پنهان کاری کنیم، اما واقعیتها کارکرد خود را دارند و خود را به ما تحمیل میکنند. باید باب گفتوگوها در این باره باز شود.
ایران در اسارت بانکهای خصوصی قرار گرفته
کارکرد بانکهای خصوصی عمق بخشیدن وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج است
مومنی توضیح داد: بسیاری از امتیازاتی که میدهیم، تحت این عنوان است که میخواهیم سرمایه جذب کنیم، اما در ادبیات موضوع گفته میشود هیچ کشوری قادر نخواهد بود که از سرمایه خارجی، چه انسانی و مادی، در مسیر توسعه اش استفاده کند، مگر اینکه ابتدا صلاحیت و کارآمدی اش را در استفاده از سرمایههای داخلی خود نشان داده باشد. مواجهه با سرمایه خارجی، در شرایط به غایت نابرابر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی باعث کارکردهایی میشود که شما را به اسارت سرمایه خارجی درمی آورد. برای نمونه سرمایه خارجی از یک سازوکاری برخوردار است که به آن سازوکار دفع گفته میشود. وقتی سرمایه خارجی وارد یک ساخت توسعه نیافته میشود، به دلیل آن ضمانتهایی که گرفته و برتریهایی که دارد این قابلیت را دارد که تمام رشته فعالیتهای مشابه بومی را دچار ورشکستگی کند؛ که به آن سازوکار دفع سرمایه خارجی گفته میشود. سازوکار جذب هم میگوید سرمایه خارجی به اعتبار امتیازها و تضمینها و امنیت و تفوق تکنولوژیکی و سازمانی و انسانی که دارد، این قابلیت را دارد که ظرفیتهای بومی را به صورت مجانی به استخدام خود درآورد. اکنون که ایران در اسارت بانکهای خصوصی قرار گرفته و کارکرد آنها عمق بخشیدن و درونی کردن وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج است، این وضعیت بحرانیتر است.
این اقتصاددان به بخشهایی از خاطرات ابوالحسن ابتهاج درباره امتیازی که به بانک شاهی به انگلیس داده شد اشاره کرد و با بیان اینکه این امتیاز هیچ کارکرد توسعه گرایی برای ایران نداشت و تسهیل استیلای انگلیس و بعدها روسیه با امتیاز بانک استقراضی بر ایران را به همراه داشت، خاطرنشان کرد: این بنیه تولیدی، قدرت بی سابقه تنوع بخشی به نیازهای مصرفی و خلق نیازهای مصرفی جدید دارد. اگر تنها بخواهیم تصویری از صورت این مساله ارائه کنیم، به دهها جلسه نیاز دارد تا بگوییم مواجهه سهل انگارانه با بنیه تولیدی و الگوی مصرف در کشورهای درحال توسعه چه ماجراهایی میتواند برای ما ایجاد کند و به اعتبار این توانایی خارق العاده است که مساله بهره وری به مثابه یک مساله مستحدثه موضوعیت پیدا کرده. آنچه که در ایران با عنوان بهره وری مفهوم سازی میشود و با آن شاخص سازی میکنند، کمدی تراژدی دردناک است.
میگویند به توسعه بی اعتنا باشیم، دنبال ظهور برویم!
حرفهای عجیب و مشکوکی عنوان میشود
مومنی با انتقاد از تعابیری که برخی میگویند باید مثنوی معنوی را با انبر برداشت و یا اینکه چرا میخواهند ما را دل مشغول اهداف کوچکی مانند توسعه کنند و ما باید به آنها بی اعتنایی کنیم و دنبال ظهور برویم، افزود: بعد در آن پدیده ظهوری که وصف میکنند نه امکان سنجشی وجود دارد و نه با ایدههای درخشان اسلام شناسان بزرگی که توفیق درک محضرشان را داشتهایم تناسبی دیده میشود. بعد همین دیدگاهها به طرز مشکوکی باد کرده و تبلیغ میشوند و گویی آنها باید به عنوان فهم اصلی دینی جا انداخته شوند. حرفهای عجیب و مشکوکی عنوان میشود. تعبیرشان این است که اگر مشروعیت حکومت را به رای مردم برگردانید، باید از حکومت یزید هم دفاع کنید. اگر یزید در شرایط فعلی، یک مزدور استخدام میکرد، نمیتوانست اینگونه از حیثیت او دفاع کند و یزید را انسان دموکرات مردم سالار معرفی میکند. آیا این عبارات تصادفی به اذهان میرسد؟! در مواجهه با این شوکها اکنون واکنشهایی این گونه در جامعه ما وجود دارد و مظلومیت علی ابن ابی طالب (ع) را در این شرایط ببینید که تنها حکومت دموکراتیک صدر اسلام که متعلق به علی ابن ابی طالب (ع) بود را برای مقاصدی که خدا میداند، به حاشیه میرانند!
غفلت از توسعه ما را از همه بیشتر در حیطه دین آسیب پذیر خواهد کرد
میخواهند دین را از کادر اصلی خود خارج و موضوع کسب و کار کنند
به فهم بایستهای از مساله توسعه به مثابه مساله مستحدثه نرسیدهایم
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه غفلت از توسعه ما را از همه بیشتر در حیطه دین آسیب پذیر خواهد کرد، گفت: پدیده استعمار پساسکولاریستی، آنچنان آشفتگی مضمونی و پیوندهای غیرمتعارف دارد که قابل تصور نیست. در کنار آن ما در کشورمان افرادی را داریم که شعارهای بسیار افراطی ضدصهیونیستی و ضدامپریالیستی میدهند، اما مجری برنامههای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی هستند. افراطیتر از هر جای دیگر دنیا! این پدیده بسیار آشفتهای است. واقعا اگر ذهنیت جامعهای مشوش باشد، هویتش هم آشوبناک میشود. از دریچه دینی هم برخی از آنها که به اسم مداحی، کلیددار معرفی اسلام میشود، دقیقا در کادری که در دنیا پشتیبانهای خاص دارد و میخواهند دین را از کادر اصلی خود خارج و موضوع کسب و کار کنند وارد عمل میشوند. این تناقضها در ساحت اندیشه و عمل در ایران امروز به صورت بی حدو اندازه وجود دارد و علت آن این است که ما به فهم بایستهای از مساله توسعه به مثابه یک مساله مستحدثه نرسیدهایم. تاکنون چوبهای بزرگ خوردهایم و اگر این غفلت ادامه پیدا کند، در ادامه چوبهای بسیار بزرگ تری هم خواهیم خورد.
به اندیشههای سیدحسن مدرس و محمد مصدق برگردیم
مومنی گفت: شخصا یک امید بزرگ دارم، از نظر من در هر سه جنبش اجتماعی فراگیر قرن بیستمی، هر کس که اقتضائات آن را فهمیده، با یک خشونت سنگین، ترور فیزیکی و شخصیتی روبهرو شده و همه را دعوت میکنم که به این فکر کنیم که چرا در جنبش مشروطیت در زمینه قتل ملک المتکلمین و سیدجمال الدین واعظ زودتر از همه جمعبندی میشود و چرا اسمی از آنها وجود ندارد. باید درباره آن فکر کنیم. در قرن بیستم به عالیترین شکل، دو نفر راهبرد مقتضی زمانه با این شرایط را ارائه کردند و ما باید به صورت انتقادی و اعتلابخش نیاز داریم که به اندیشههای سیدحسن مدرس و محمد مصدق برگردیم. هر دو آنها مفهومی را با عنوان موازنه عدمی در اقتصاد سیاسی بین الملل صورت بندی کردند که بسیار نیاز به روزآمد کردن آن وجود دارد و بیشترین ظرفیت برای روزآمد سازی اندیشهای و برنامهای این ایده در اندیشههای آیت الله شهید دکتر بهشتی وجود دارد.