آیا نوزادان ضربان قلب خود را احساس میکنند؟
وقتی به رشد و یادگیری نوزادان در ماههای اولیه زندگیشان فکر میکنیم، بیشتر به آنچه ازدر ارتباط با دنیای اطراف یاد میگیرند، توجه میکنیم. بهطور مثال، نحوه جذب شدن نوزادان به چهرههای دیگران، بازی با اسباببازیها و تعامل با اشیاء. اما یک...
وقتی به رشد و یادگیری نوزادان در ماههای اولیه زندگیشان فکر میکنیم، بیشتر به آنچه ازدر ارتباط با دنیای اطراف یاد میگیرند، توجه میکنیم. بهطور مثال، نحوه جذب شدن نوزادان به چهرههای دیگران، بازی با اسباببازیها و تعامل با اشیاء. اما یک جنبه مهم که کمتر به آن پرداخته میشود، یادگیری و شناخت نوزادان نسبت به بدن خود و حسهای درونیشان است.
درک درونی: ما چگونه بدن خود را احساس میکنیم؟
مغز انسان بهطور مداوم سیگنالهایی از درون بدن دریافت میکند. مثلاً هر بار که قلب میزند، این سیگنالها از طریق عصب واگ به مغز ارسال میشوند. این فرایند که به آن درک درونی (Interoception) گفته میشود، به مغز کمک میکند تا تغییرات درونی بدن مانند ضربان قلب، تنفس و دما را پردازش کند.
دریافت احشائی interoception (ɪn.t̬ɚ.rəˈsep.ʃən)
حساسیت به محرکهای بدن که از پاسخ سلولهای حسی تخصصی به نام گیرندههای درونی به رویدادهای بدن (مثلاً روده) ناشی میشود.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
احساس دانستن آنچه در بدن شما اتفاق می افتد، برای مثال اگر گرسنه، تشنه، گرم، سرد و غیره هستید.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
در بیشتر مواقع، این حسها برای ما «آگاهانه» نیستند. ریتمهای بدن مانند ضربان قلب، تنفس و حرکات ریهها در پسزمینه زندگی روزمره ما جریان دارند و ما کمتر به آنها توجه میکنیم. اما در مواقعی خاص، این حسها به ما اطلاعات مهمی میدهند که نیاز به واکنش دارند. برای مثال، زمانی که احساس گرسنگی میکنیم، بدن به ما پیام میدهد که باید غذا بخوریم. یا زمانی که در حال دویدن برای رسیدن به اتوبوس هستیم، ضربان قلب افزایش مییابد تا عضلات اکسیژن بیشتری دریافت کنند.
چرا درک درونی مهم است؟
علاوه بر اینکه درک درونی به ما کمک میکند نیازهای فیزیکیمان را تشخیص دهیم، نقش مهمی در نحوه تجربه احساسات ما دارد. مثلاً استرس و اضطراب با افزایش ضربان قلب همراه است. به همین ترتیب، هیجان و شادی نیز میتواند ضربان قلب را افزایش دهد. این تغییرات در بدن به ما کمک میکند احساسات مختلف را تجربه کنیم، اما نحوه تفسیر و فهم آنها برای هر فرد متفاوت است.
برای نوزادان، که بهطور طبیعی آسیبپذیرتر از بزرگترها هستند، درک درونی اهمیت ویژهای دارد. چرا که بدن نوزادان قادر به تنظیم خودکار بسیاری از نیازهای فیزیکی مانند گرسنگی، دما و راحتی نیست و به مراقبتهای محیطی وابسته است. بهعنوان مثال، زمانی که نوزاد در آغوش گرفته میشود یا بهآرامی تکان داده میشود، ضربان قلب او کاهش مییابد و دمای بدناش بهتر حفظ میشود.
چگونگی فهم درک درونی در نوزادان
قبل از اینکه نوزادان بتوانند کلامی صحبت کنند، یکی از راههایی که میتوانند حسهای خود را نشان دهند، از طریق نگاه کردن به اشیاء است. تحقیقاتی که با نوزادان انجام شده، نشان میدهند که نوزادان تمایل دارند به اشیاء جدید یا ناآشنا بیشتر نگاه کنند. این رفتار نگاه کردن بهعنوان یک مکانیزم یادگیری عمل میکند که به نوزادان کمک میکند اطلاعات بیشتری جمعآوری کنند.
یکی از روشهای جالبی که برای بررسی توانایی نوزادان در تشخیص ضربان قلب خود استفاده شده، آزمایش iBEATS است. در این آزمایش، نوزادان به دو شخصیت انیمیشنی که حرکات آنها وابسته به ضربان قلب نوزاد است، نگاه میکنند. این آزمایش نشان میدهد که نوزادان پنج ماهه قادر به تشخیص تفاوت بین حرکات همزمان و غیرهمزمان با ضربان قلب خود هستند.
مطالعات نشان دادهاند که نوزادان ۳ ماهه و ۹ ماهه نیز میتوانند تفاوتهایی در این زمینه نشان دهند، که نشان میدهد حتی در این سنین، نوزادان بهطور متفاوتی میتوانند ضربان قلب خود را احساس کنند.
آیا نوزادان واقعاً ضربان قلب خود را «حس» میکنند؟
درک حسهای بدنی از آنجا که برای چشم انسان قابل مشاهده نیستند، برای بسیاری از افراد دشوار است. این مسئله بهویژه برای نوزادان پیچیدهتر است، چرا که آنها نمیتوانند بهطور کلامی این تجربیات را بیان کنند. آزمایش iBEATS به ما میگوید که نوزادان میتوانند سیگنالهای درونی بدن خود را شناسایی کنند، اما این بدان معنا نیست که نوزادان آگاهانه مثل بزرگترها میتوانند ضربان قلب خود را درک کنند.
با این حال، تحقیقات نشان میدهند که درک درونی در دوران نوزادی میتواند به فرایندهای اجتماعی و احساسی نوزاد کمک کند و نقش مهمی در شکلگیری تجربیات احساسی و ارتباطات آنها ایفا کند.
نقش درک درونی در روابط اجتماعی نوزادان
درک درونی نه تنها برای مدیریت نیازهای جسمی و احساسی نوزادان مهم است، بلکه تأثیرات زیادی بر روابط اجتماعی اولیه آنها دارد. نوزادان از بدو تولد با دنیای اطراف خود در تعامل هستند و این تعاملات میتوانند بر نحوه ارتباط آنها با دیگران تأثیر بگذارند. بهعنوان مثال، زمانی که نوزاد در آغوش گرفته میشود یا نوازش میشود، تجربهای از آرامش و امنیت را دریافت میکند. این حسها به او کمک میکنند تا درک کند که در محیطی امن است و مراقبت میشود، و به تدریج از طریق همین تعاملات اجتماعی اولیه، احساسات و نیازهای خود را تشخیص دهد.
درک درونی همچنین میتواند تأثیر زیادی در نحوه تعامل نوزاد با سایر اعضای خانواده یا مراقبین داشته باشد. نوزادان با تجربههای عاطفی و بدنیای که از طریق درک درونی دریافت میکنند، میآموزند که احساساتشان را به شیوههای خاصی بیان کنند. بهطور مثال، زمانی که نوزاد در هنگام گرسنگی یا ناراحتی گریه میکند، این واکنش بهطور غیرکلامی به مراقب او پیام میدهد که نیاز به توجه و مراقبت دارد. به همین دلیل، درک درونی میتواند در تقویت ارتباطات میان نوزاد و مراقبینش نقشی حیاتی ایفا کند.
درک درونی و تأثیرات آن بر رشد عاطفی نوزادان
علاوه بر نقش مهم درک درونی در ارتباطات اجتماعی نوزادان، این فرآیند تأثیر زیادی بر رشد عاطفی و روانی آنها دارد. تجربههای درونی بدن مانند تغییرات ضربان قلب، تنفس و سایر احساسات فیزیکی، میتوانند به نوزادان کمک کنند تا تجربیات احساسی خود را شناسایی کنند و بهطور مؤثر با آنها کنار بیایند.
برای مثال، وقتی نوزادان احساس اضطراب یا استرس میکنند، این تغییرات در بدن خود را از طریق درک درونی شناسایی میکنند. از سوی دیگر، زمانی که احساس امنیت و آرامش میکنند، این تجربههای جسمی نیز از طریق درک درونی به مغز منتقل میشوند. این امر به نوزادان کمک میکند تا درک بهتری از احساسات خود پیدا کنند و آنها را بهطور مؤثری پردازش کنند.
در طول زمان، نوزادان یاد میگیرند که با تجربیات احساسی خود کنار بیایند و به تدریج قادر میشوند تا واکنشهای مناسبتری نشان دهند. برای مثال، ممکن است زمانی که احساس درد یا ناراحتی میکنند، شروع به گریه کنند یا وقتی احساس راحتی و آرامش میکنند، بیشتر به بازی و تعامل با دیگران بپردازند. درک درونی به نوزادان این امکان را میدهد که احساسات خود را درک کنند و به شیوهای طبیعی و مناسب با آنها برخورد کنند.
نکاتی برای والدین در حمایت از درک درونی نوزاد
والدین و مراقبین میتوانند با استفاده از برخی روشها به نوزادان کمک کنند تا تجربه بهتری از درک درونی خود داشته باشند و از این طریق به رشد اجتماعی و احساسی آنها کمک کنند. برخی از این روشها شامل:
- مراقبتهای بدنی و احساسی: نوازش، در آغوش گرفتن و تکان دادن نوزاد میتواند به آرامش او کمک کند و احساس امنیت و راحتی را فراهم آورد.
- رابطههای عاطفی پایدار: ارتباط نزدیک و مثبت با والدین به نوزاد کمک میکند تا احساسات خود را بهتر شناسایی کند و بتواند با آنها بهطور مؤثری کنار بیاید.
- توجه به تغییرات فیزیکی: توجه به تغییرات جسمی نوزاد و پاسخ به نیازهای او مانند گرسنگی، خواب و راحتی میتواند به تقویت احساسات ایمنی و آرامش در نوزاد کمک کند.
- تشویق به بازی و تعامل اجتماعی: فراهم کردن محیطی که نوزادان بتوانند آزادانه با دیگران تعامل کنند، به آنها کمک میکند تا احساسات خود را بهتر درک کنند و روابط اجتماعی قویتری برقرار کنند.
درک درونی، کلید رشد عاطفی و اجتماعی نوزادان
درک درونی نه تنها به نوزادان کمک میکند تا نیازهای فیزیکی خود را شناسایی کنند، بلکه نقش مهمی در شکلگیری تجربیات احساسی و اجتماعی آنها دارد. این فرایند به آنها اجازه میدهد که با تغییرات بدنی خود ارتباط برقرار کنند و احساساتشان را درک کرده و بیان کنند. بنابراین، والدین و مراقبان با توجه به نیازهای عاطفی و فیزیکی نوزاد و ایجاد محیطی امن و مراقبتی، میتوانند به رشد سالم و موفقیتآمیز نوزادان کمک کنند.
در نهایت، درک درونی یکی از جنبههای حیاتی رشد نوزاد است که تأثیرات زیادی بر توسعه احساسی، اجتماعی و ارتباطی آنها دارد و میتواند پایهگذار یک زندگی عاطفی سالم و متعادل در آینده باشد.
منبع: psychologytoday