فیلمنامههای بیکیفیت؛ معضل اصلی سریالهای امروزی
در سالهای اخیر، با رشد روزافزون صنعت سریالسازی در کشورمان، نمایش خانگی به یکی از پرطرفدارترین و جذابترین رسانهها تبدیل شده است. اما با وجود این جذابیت، شاهد بروز مشکلاتی در کیفیت فیلمنامهها و انسجام داستانی سریالها هستیم. بسیاری از سریالها در قسمت اول خود توانستهاند توجه مخاطب را جلب کنند، اما در ادامه، با مشکلاتی نظیر نبود انسجام داستان، رها شدن خرده روایتها و پایانبندیهای دمدستی مواجه میشوند. این معضلات نشان دهندهی لزوم توجه به فیلمنامهنویسی و جزئیات نویسی در صنعت سریال سازی است. فیلمنامه به عنوان ستون فقرات هر اثر سینمایی یا تلویزیونی، نقش بسیار مهمی در شکلگیری داستان، شخصیتها و در نهایت تجربهی مخاطب ایفا میکند. فیلمنامهنویس باید با دقت و هوشمندی تمام عناصر داستان را در کنار هم قرار دهد و از تکنیکهای مختلفی استفاده کند تا داستانی منسجم و جذاب خلق کند. این انسجام نه تنها شامل پیوستگی روایت و شخصیتها میشود، بلکه باید به جزئیات نیز توجه شود؛ جزئیاتی که ممکن است در نگاه اول بیاهمیت به نظر برسند، اما در ایجاد یک تجربهی کامل و منسجم برای مخاطب بسیار تأثیرگذارند. یکی از مشکلات اساسی در فیلمنامههای سریالی معاصر، عدم توجه به ساختار سهپردهای است. این ساختار که شامل مقدمه، میانه و پایان است، به نویسنده کمک میکند تا داستان را به گونهای سازماندهی کند که مخاطب در هر قسمت با تنش و کشمکشهای جدیدی روبرو شود. بسیاری از سریالها پس از قسمت اول، به دلیل عدم رعایت این ساختار، به تکرار مکررات و خردهروایتهای بیفایده میپردازند که نه تنها جذابیتی برای مخاطب ایجاد نمیکند، بلکه باعث سردرگمی او نیز میشود. علاوه بر ساختار، یکی دیگر از عوامل مهم در انسجام فیلمنامه، شخصیتپردازی است. شخصیتها باید دارای عمق و پیچیدگی باشند و هر یک از آنها باید بتواند در طول داستان تغییر کند و رشد کند. این تغییرات باید به صورت منطقی و قابل قبول پیش بروند تا مخاطب بتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کند. متأسفانه، در بسیاری از سریالها شاهد شخصیتهایی هستیم که به طور ناگهانی تغییر میکنند یا بدون هیچ دلیلی از داستان حذف میشوند. این نوع رفتارها نه تنها باعث بیاعتمادی مخاطب میشود، بلکه انسجام کلی داستان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. در زمینه جزئیات نویسی، توجه به جزئیات بصری و دیالوگها نیز اهمیت دارد. دیالوگها باید طبیعی و منطقی باشند و هر یک از آنها باید به پیشبرد داستان کمک کند. همچنین، جزئیات بصری مانند طراحی صحنه، لباس شخصیتها و نورپردازی نیز باید با دقت انتخاب شوند تا هماهنگی لازم با داستان ایجاد شود. این هماهنگی نه تنها به جذابیت بصری اثر کمک میکند، بلکه به انتقال بهتر مفهوم داستان نیز میانجامد. یکی دیگر از چالشهای موجود در فیلمنامههای سریالی، پایانبندی است. بسیاری از نویسندگان برای خاتمه دادن به داستانهای خود از راهحلهای آسان و دمدستی استفاده میکنند. این نوع پایانبندیها نه تنها احساس رضایت مخاطب را برآورده نمیکند، بلکه ممکن است او را نسبت به کل اثر بیعلاقه کند. پایانبندی باید نتیجهای منطقی و قابل قبول برای داستان باشد که تمامی سؤالات مطرح شده در طول سریال را پاسخ دهد و احساس رضایت را برای مخاطب به ارمغان بیاورد. به علاوه، توجه به زمانبندی نیز یکی از عوامل مهم در انسجام فیلمنامه است. زمانبندی مناسب میتواند تنش و هیجان را در داستان افزایش دهد و باعث شود که مخاطب همیشه منتظر قسمت بعدی باشد. اگر زمانبندی مناسب رعایت نشود، ممکن است داستان به سمت یکنواختی سوق پیدا کند و جذابیت خود را از دست بدهد. باید گفت که فیلمنامهنویسی یک هنر است که نیازمند دانش، خلاقیت و تجربه است. نویسندگان باید بتوانند با شناخت عمیق از اصول داستاننویسی و تکنیکهای سینمایی، آثار خود را خلق کنند. همچنین، لازم است که تولیدکنندگان و کارگردانان نیز به اهمیت فیلمنامه توجه کنند و برای خلق آثار با کیفیتتر تلاش کنند. توجه به انسجام فیلمنامهها در سریالهای نمایش خانگی نه تنها برای جذب مخاطب ضروری است، بلکه برای ارتقاء سطح کیفی صنعت سریالسازی نیز اهمیت دارد. با رعایت اصول داستاننویسی و تمرکز بر جزئیات، میتوان آثاری خلق کرد که نه تنها مخاطب را جذب کند، بلکه او را برای تماشای قسمتهای بعدی نیز مشتاق نگه دارد. این نوع رویکرد نه تنها باعث افزایش کیفیت آثار خواهد شد، بلکه میتواند به توسعه فرهنگ سینمایی کشور نیز کمک کند. علی کلانتری