پول مفت به پلتفرم های داخلی یعنی کمک به مافیا
رفع فیلتر از دو سکویی که هرچند در اولویت نخست شهروندان نبود، در حد خود ارزشمند است و میتواند به عنوان یک گام نه چندان بلند و جدی در کارنامه دولت چهاردهم ثبت شود.
فیاض زاهد و محمد مهاجری در یادداشتی مشترک نوشتند: برخی رسانههای دولتی آن را بیش از اندازه واقعی بزرگنمایی کردند و در طرف مقابل برخی تندروهای که با حقوق جامعه قهرند در برابر همین میزان از رفع فیلتر نیز تاب نیاوردند. واقع آن است که دکتر پزشکیان در دوره تبلیعات انتخاباتی وعدههایش بسیار کم بود.
شاید برجستهترین سخن انتخاباتی او رفع فیلتر است. این وعده یک نماد و به عبارت دیگر شاهکلید است. قطعا مشکلاتی چون ناترازی انرژی، آلودگی هوا، وضع معیشتی مردم، تحریم، بحران منطقه خاورمیانه، اهمیتی فراتر از فیلترینگ دارند اما همین موضوع کوچک اگر حل نشود امید برای رفع معضلات بزرگتر از بین میرود.
بررسی مصوبات جلسه اخیر شورای عالی فضای مجازی متضمن بندهایی است که بیشتر آنها نه گامی به جلو که نوعی رکود و حتی عقبگرد به شمار میآید. مثلا سکوهای داخلی قطعا باید تقویت شود اما چرا این کار با رانت انجام شود و دهها میلیارد تومان اعتبار به آن اختصاص یابد؟ سکوهای محترم داخلی اگر در یک رقابت واقعی حضور نیابند دچار رشد بادکنکی میشوند و از بین میروند.
در سالهای گذشته با همه پولپاشیهایی که به نفع یکی از سکوهای داخلی صورت گرفت به ورشکستگیاش انجامید. تکرار آن تجربه باز هم به معنای دور ریختن پول و امکانات است. مگر از بین بردن رقابت در صنعت خودرو که چهار دهه است از طریق دادن رانت به یک بیمار ناتوان تبدیل شده این صنعت را به حضیض کیفیت نینداخته؟ حال چه اصراری است که این تجربه ناگوار را درباره سکوهای داخلی تکرار کنیم؟
در دنیای امروز که دیوارها و مرزهای مجازی و حقیقی توأمان درهم نوردیده شدهاند، سخن گفتن از حمایتهای دائمی و رانتی برای هر پروژهای خندهدار و بیمعناست. نگاهی به نام 10 شرکت بزرگ دنیا در 20 سال گذشته و مقایسه آن لیست با 10 شرکت اول جهان در روزگار ما نشان از این تحول شگرف دارد. روزگاری نامهایی چون جنرال موتورز، جنرال الکتریک، فورد، وستینگهاوس، پپسیکولا، کوکاکولا، پولاروید و... در راس شرکتهای بزرگ جهان بودند، اما امروز تنها شرکتهایی که خود را در دنیای تجارت آزاد الکترونیک و مجازی حفظ و رقابت کردهاند - ازجمله آمازون، متا، تسلا، ایکس و... - به ابرقدرتهای اقتصادی بدل شدهاند.
تنها در نتیجه نوآوری، هوش و زمانشناسی و تغییر فضای کسب و کار چنین تحولی رخ داده است. جالب آن است دولتها تنها به کمک دسته اول شرکتهای برشمرده شده آمده و تا امروز هم آنها در کشورهای پیشرفته قدرت رقابت خود را از دست دادهاند. پس وقتی سخن از پرداخت رانت و یارانه به پلتفرمهای داخلی میشود دو اتفاق متصور است. به رسمیت شناختن بیکفایتی آنها؛ چرا که در دنیای آزاد رقابت فاقد کیفیتی برای ماندگاری هستند.
دوم پرداخت پول مفت مردم به مافیایی که پشت آنها قرار دارد. چون آنها اگر توانی داشتند در دوره غیبت پلتفرمهای بیرونی جای پای خود را باز میکردند. از سوی دیگر ضمن تشکر از جناب پزشکیان بابت پایمردی بر عهد و پیمان خویش توصیه میکنیم به دو نکته توجه کنند. بروکراسی فریبنده، تو در تو، اعتیادزا و توجیهکننده است. مبادا فریب این دیوانسالاری هفت خط را بخورد و در دالان امروز و فردا و این آییننامه و آن دستورالعمل گرفتار شده حمایت اجتماعی پشت سر خود را از دست بدهد.
نکته دوم راهی است که کمینکردگان دالان سنت مدیریت کلاسیک و محافظهکار میدانند اکسیر همگونسازی،جدا کردن رییسجمهور ازهواخواهان خویش با این ادعا که آنها نمیدانند و شما می دانید این دام که ضرورتهای افزونتری وجود دارد وی را در مسیر بیاثری سوق بدهند. ربیس جمهور بداند که گاهی لازم است قواعد بازی را بهم زد. گاهی همین خلاف قاعده بودن انرژیهای مثبت زیادی برای پیشبرد امور آزاد میکند. گاهی باید فراسیستمی دید. گاهی به خود اجازه تنها اندیشیدن یا با غیر حلقه پیرامونی که میتوانند زنگار عافیتطلبی، لمس شیرینی قدرت، بودن به هر قیمتی، محافظه کاری ناشی از اندیشه شاید دیگر به ما قدرت ندهند و دهها دلیل دیگر مسعود پزشکیان را از خود مسعود بودن دور کند. همواره مراقب این آفتها باید بود. نه ما، نه رسانهها، نه تنها افکار عمومی، آنکه باید بیش از همه مراقب پزشکیان باشد خود مسعود پزشکیان است. هرچند که همراهی قابل تقدیر مقام رهبری در هموار کردن تدریجی بنبستها محل تأمل و تقدیر دارد.