یک عکس یک روایت: دیدار مصدق، هریمن و استاکس
فرارو- ویلیام اورل هریمن دیپلمات زبردست و فرستاده ویژه ترومن رییس جمهور آمریکا، ریچارد ریپیر استوکس سرگرد تنومند ارتش بریتانیا و دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۳۰ شمسی با هم دیدار داشتند؛ دیداری که مجله اشپینگل در ۱۹۵۱م درباره آن...
فرارو- ویلیام اورل هریمن دیپلمات زبردست و فرستاده ویژه ترومن رییس جمهور آمریکا، ریچارد ریپیر استوکس سرگرد تنومند ارتش بریتانیا و دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۳۰ شمسی با هم دیدار داشتند؛ دیداری که مجله اشپینگل در ۱۹۵۱م درباره آن نوشت: «آن سه مرد با لباسهای نازک ویژه مناطق حاره بر روی صندلیهای سفید در پارک اقامتگاه تابستانی واقع در شمیران در نزدیکی تهران لم داده بودند. سروصدای فنجانهای گرانقیمت چای شنیده میشد و لبخند آن سه مرد در پشت آن عینکهای آفتابی کمی اسرارآمیز، اما دوستانه بهنظر میرسید».
به گزارش فرارو، با شدت گرفتن ماجرای نفت ایران و انگلیس، ایالات متحده تلاش کرد با ظاهر یک میانجی، خود را در این بحران تاریخی وارد کند. نخستین گام آمریکاییها اعزام آورل هریمن سیاستمدار کهنهکار و والتر لوی کارشناس مسائل نفتی، به تهران بود. هدف اصلی مأموریت آنها این بود که دکتر محمد مصدق را به مذاکره با انگلیسیها ترغیب کنند. هریمن پس از چندین دیدار با دکتر مصدق، در گزارشی به واشنگتن نوشت: «مصدق انعطافپذیر به نظر میرسد، اما در قطع کامل نفوذ شرکت نفت ایران و انگلیس کاملاً مصمم است.»
در این دیدارها، هریمن و لوی با زبانی آمیخته به هشدار و استدلال سعی داشتند او را قانع کنند که ایران از نظر فنی و تکنولوژیک برای مدیریت مستقل پالایشگاه آبادان آمادگی ندارد، اما هرچه تلاش کردند، با مقاومت بیامان مصدق روبهرو شدند. او این پیشنهادها را صرفاً بهانههایی برای تداوم سلطه خارجی بر منابع ملی ایران میدانست.
وقتی گفتوگوها به بنبست رسید، هریمن مسیر خود را تغییر داد و به دیدار محمدرضا شاه رفت. شاه با اشاره به فشار افکار عمومی، به صراحت به او گفت: «در این شرایط، نمیتوانم حتی یک کلمه علیه ملی شدن نفت بگویم.» بنبست سیاسی حالا آشکارتر شده بود. هریمن سپس با برگزاری یک کنفرانس خبری تلاش کرد افکار عمومی را به سمت راهحلی دیپلماتیک جلب کند، اما پاسخ قاطع و صریح روزنامهنگاران ایرانی که از حمایت کامل از مصدق و ملی شدن نفت سخن گفتند، امیدهای او را به یأس تبدیل کرد.
در آخرین تلاش، هریمن به دیدار آیتالله کاشانی شتافت. او امیدوار بود که از نفوذ کاشانی بر مصدق استفاده کند و او را به مذاکره با انگلیسیها وادار سازد، اما کاشانی با لحنی کوبنده و تند تأکید کرد که نفت ایران بهتر است تا ابد در زیر زمین باقی بماند تا اینکه بار دیگر به تسلط بیگانگان درآید. این صحنههای پرالتهاب، نشانگر ارادهای آهنین و غیرقابلتزلزل بود که مردم و رهبران ایران برای حفظ منابع ملی از خود نشان دادند؛ ارادهای که در تاریخ مبارزات ملت ایران برای همیشه جاودانه خواهد ماند.