هدف از سفر عراقچی به پکن
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران وارد پکن شد و با وانگ یی، وزیر امور خارجه چین ملاقات و گفتگو کرد.طبق آنچه رسما اعلام شده بحث های بین طرفین در باره امور منطقه خاورمیانه پس از اتفاقات سوریه و همچنین مسایل مورد توجه جانبین بوده.در باره مساله سوریه...
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران وارد پکن شد و با وانگ یی، وزیر امور خارجه چین ملاقات و گفتگو کرد.
طبق آنچه رسما اعلام شده بحث های بین طرفین در باره امور منطقه خاورمیانه پس از اتفاقات سوریه و همچنین مسایل مورد توجه جانبین بوده.
در باره مساله سوریه می توان گفت امروزه یکی از بزرگترین چالش هایی که کل منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با آن مواجه می باشد این است که قرار است در سوریه چه شود.
آیا قرار است که مساله سوریه فقط محصور به سوریه بماند و تاثیری روی دیگر کشورهای منطقه نداشته باشد و آیا گروه هایی که با هم متحد شدند تا بشار الاسد را سرنگون کنند به شعارهایی که ابو محمد الجولانی در ظاهر بیان می کند پایبند خواهند بود یا اینکه سوریه وارد یک چالش جدید و درگیری های بی پایان میان گروه های مختلف خواهد شد وامنیت کل منطقه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
با توجه به اینکه خاورمیانه منبع اصلی تامین انرژی برای چین است طبیعی است که چین بسیار در این مورد حساس باشد و قطعا آمریکا هم برای ضربه زدن به اقتصاد چین تمایل دارد که گلوگاه منبع انرژی مورد نیاز چین در دست اش باشد و با به هم زدن اوضاع منطقه خاورمیانه توانمندی اقتصادی چین را نیز تهدید کند.
ولی خوب یک چالش دیگر هم وجود دارد که برای چینی ها درباره سوریه بسیار مهم است و آن حضور چند هزار نیروی ایگور در کنار جبهه تحریر الشام برای مقابل با دولت الاسد است.
عملا حالا که کار اسد تمام شده قرار است اینها چه کار کنند؟
هدف اصلی اینها جنگ با اسد نبوده بلکه هدف اصلی اینها جنگ با دولت مرکزی چین بوده و هست.
عملا اینها از طریق ترکیه رفته اند در جنگ سوریه تجربه کسب کرده اند و حالا این خطر وجود دارد که بخواهند به چین برگردند و امنیت چین را به خطر بیاندازند و یا حد اقل منافع چین در منطقه خاورمیانه را تهدید کنند.
این احتمال وجود دارد که آمریکا اینها را در آغوش بگیرد و برای اینکه منافع چین را تهدید کند بخواهد از اینها سوء استفاده کند.
از سوی دیگر می توان تصور کرد که برای ایران هم بسیار مهم است که بداند چه قدر می تواند روی شراکت استراتژیک اش با چین در مرحله آتی حساب باز کند و اینکه پس از به قدرت رسیدن ترامپ در کاخ سفید و تهدیدهای تیم وی مبنی بر وادار کردن چین به خودداری از خرید نفت ایران، آیا چینی ها ممکن است تحت تاثیر این فشارها قرار بگیرند؟
امروزه بحث مرحله آتی پس از تحویل و تحول در ایالات متحده شاید مهم ترین بحث مشترک فیما بین دو طرف باشد و اینکه چگونه هر دو می توانند برای مقابله با چالش های احتمالی آتی با هم همکاری کنند.
قطعا بحث تسریع در اجرای تفاهمنامه مشترک همکاری های فیما بین طرفین می تواند در این راستا به نفع هر دو طرف باشد چرا که هر چه قدر که اجرای این تفاهمنامه سریعتر جلو برود عملا دشمنان روابط دو کشور توان کمتری برای مقابله با دو کشور خواهند داشت.
چین می تواند اطمینان پیدا کند که منبع مورد اعتماد تامین انرژی خود را دارد و ایران هم می تواند اطمینان کند که در آمد فروش نفت و گاز اش سر جای خودش است.
همچنین امروزه چین مازاد درآمد ارزی زیادی در اختیار دارد و با توجه به اینکه ایران با چالش های متعدد در زمینه های اقتصادی مواجه می باشد می توان تصور کرد که طرف ایرانی خواهان آن باشد که بحث تغییر توافق قدیمی فروش نفت ایران به چین را مد نظر قرار داشته باشد و خواهان آن باشد که این توافق تعدیل گردد.
بحث انتقال زمینی انرژی از ایران به چین (از طریق لوله) و ارتباط ایران با چین به صورت ریلی و جاده ای و ... یکی از مباحثی است که مورد توجه طرفین می باشد.
متاسفانه طی سالهای گذشته به دلیل فشارهای ایالات متحده بر پاکستان و ایجاد گروه های تروریستی در مناطق بلوچستان پاکستان جهت هدف قرار دادن منافع ایران و چین پروژه ارتباط ایران و چین از طریق پاکستان باچالش هایی مواجه شده، گو اینکه راه آهن چین از طریق ایران در حال حاضر موجود است.
امروزه بحث ارتباط ایران با چین از طریق کشورهای آسیای میانه و یا افغانستان نیز می تواند مد نظر طرفین باشد.
امن ترین و مطمئن ترین راه ای که چین می تواند از طریق خط راه آهن ریلی به اروپا متصل شود همان مسیر ایران است اما طی چند سال اخیر ترکیه طرح خود برای ایجاد دالان زنگزور را روی میز گذاشته و روی آن کار می کند تا ترکیه را به هاب ارتباط شرق به غرب جهان تبدیل کند.
با سقوط حکومت بشار الاسد در سوریه هم ترکیه به دنبال طرح اتصال کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به اروپا از طریق سوریه و ترکیه می باشد و اگر این مسیر راه بیافتد عملا ایران دور خواهد خورد و امتیاز خود به عنوان هاب انتقال کالا را از دست خواهد داد.
اصلی ترین دلیل ای که ایران نتوانسته تا به حال این هاب را راه اندازی کند این بوده و هست که گذشته از بحث امنیتی در منطقه در این زمینه فعالیت های مناسبی انجام نشده و بسیاری از پروژه های مرتبط روی زمین مانده.
شاید بتوان گفت مهم ترین چالش برای ایران امروزه قوانین و مقررات دست و پا گیر سرمایه گذاری خارجی و نبود ثبات قیمت ارز در بازارهای این کشور است که قطعا اگر ایران توقع دارد که بتواند سرمایه گذاری خارجی برای پروژه های زیر بنایی اش جذب کند باید این دو مساله را حل کند.
توقع بر این است که ایران در این زمینه نیز با چینی ها گفتگو داشته باشد و تلاش کند آنها را متقاعد کند روی تسریع انجام این پروژه ها سرمایه گذاری کند.
همچنین بحث بررسی سفر رئیس جمهوری ایران به چین و یا سفر رئیس جمهوری چین به ایران نیز می تواند یکی از مسایل روی میز کار طرفین باشد.