خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: پژوهش به عنوان یک فرآیند سیستماتیک و علمی که در جستوجوی حل مشکلات و کشف مجهولات بشر است یک ابزار کلیدی برای پیشرفت جامعه و دستیابی به اهداف در تمامی زمینهها به شمار میرود. پژوهش به ما این امکان را میدهد که به کشفهای جدید دست پیدا کنیم و دانش موجود را گسترش دهیم. این دانش جدید میتواند به توسعه فناوریها، روشها و راهکارهای بهتری منجر شود. پژوهش به ما کمک میکند تا به تحلیل و شناخت بهتر مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی پرداخته و راهحلهای کاربردی برای آنها ارائه کنیم.
همچنین اطلاعات و دادههایی که از پژوهش به دست میآید، به خصوص در حوزههای سیاستگذاری و برنامهریزی، به تصمیمگیرندگان کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنند. پژوهش در حوزههای پزشکی، بهداشت و روانشناسی میتواند به بهبود کیفیت زندگی افراد کمک کرده و راههای بهتری برای درمان و پیشگیری از بیماریها ارائه کند. پژوهش بنیادی و کاربردی میتواند زمینهساز ایجاد نوآوریهای فناورانه و اقتصادی شود که به توسعه پایدار و رشد اقتصادی کشورها کمک میکند. انجام پژوهش به افراد فرصتی میدهد تا مهارتهای تحلیلی، انتقادی و حل مسئله را توسعه دهند و به کارگیری آنها در حوزههای مختلف را بیاموزند. پژوهشهای اجتماعی و محیطی میتواند به افزایش آگاهی عمومی در مورد مسائل جامعه و چالشهای آن کمک کرده و افراد را در اتخاذ تصمیمات بهتر یاری نماید.
در خصوص این موضوعات با حامد پوررستمی؛ عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران درباره آسیبهای پژوهشهای دانشگاهی در ایران گفتگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
* در ابتدا بفرمائید مهمترین آسیب ها و چالش هایی که می توان برای پژوهش های علوم انسانی و اسلامی در کشور برشمرد چیست؟
یک چالش در حوزه پژوهش، آموزش نادرست است. ارتباط درهمتنیدهای میان آموزش و پژوهش وجود دارد. اگر آموزش ما کاربردی نباشد، مشارکتی نباشد، خلاقیت نداشته باشد، کشف مسئله نداشته باشد بدون شک در حوزه پژوهش تأثیر منفی میگذارد ولی اگر آموزش ما قوی و مطلوب باشد، در پژوهش اثر مثبت به همراه دارد. پژوهش قوی محصول و معلول آموزش متعالی و برتر است. پس یک چالش ما این است که آموزش قوی نداریم.
نکته دوم عدم دقت در پژوهش است. متأسفانه بسیاری از دادهها و پیمایشهایی که انجام میشود و در پژوهشها مورد استناد قرار میگیرد بر اساس نمونهگیریهای نادرست است. اگر دادههایی که ما از جامعه هدف میگیریم دقیق نباشد نتیجه پژوهش ما نادرست خواهد بود و با واقعیت موجود مطابقت ندارد. پس نکته دوم، عدم دقت در پژوهشها است.
نکته سوم سوگیری است. سوگیریهای مختلف میتواند بر پژوهش اثر بگذارد. گاهی اوقات سلایق و انگیزههایی که در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی وجود دارد، اولویتها را تغییر میدهد. مثلاً الآن به جای اینکه اولویت ما راهکارهای ارتقای معیشتی باشد، مسائل دیگر به عنوان اولویت مطرح شده است. این هم چالش سوم در بحث پژوهش به شمار میآید که ما را با مشکل عدم کاربردی بودن تحقیقات موجود مواجه کرده است. قطعاً مسائل مالی و سیاسی هم تأثیرگذار است. به این معنا که اگر منابع مالی ما کم باشد یا منابع مالی ما به سمت و سوی خاصی برود بر روند پژوهش تأثیرگذار است. مثلاً یک مرکز تحقیقی میگوید من فقط به فلان گروه علمی بودجه میدهم.
*اخلاق پژوهشی در این مسئله چقدر اهمیت پیدا میکند؟
نکته بعدی که چالش مهمی است عدم توجه به اخلاق پژوهش است. الآن بحث انتحال و سرقت علمی و بیاخلاقی علمی بحث جدی است. بگذریم که گاهی پایاننامهها و مقالات را در میدان انقلاب میفروشند. این هم یک آسیب جدی است. گاهی اوقات محقق خودش مینویسد ولی اگر مطلبی را از جای دیگری میگیرد منبعش را ذکر نمیکند و کپیبرداری میکند و به حقوق معنوی مؤلفان دیگر احترام نمیگذارد.
نکته بعدی عدم ارتباط پژوهشها با جامعه است. اگر ما نتوانیم تحقیقات خودمان را با مسائل اجتماعی گره بزنیم پژوهشهایمان موفق نخواهد بود. اگر مقالات ما، پایاننامههای ما به درد جامعه نخورد و برای حل مسائل جدی جامعه به کار نیاید و مسئلهمحور نباشد موفق به شمار نمیآید. حتی در دانشگاههای سطح یک ما پژوهشهایی دفاع میشوند که هیچ به درد جامعه نمیخورند. استفاده نادرست از آمارها هم کار ما را سخت کرده است یعنی تحلیلهای آماری نادرست ما را گمراه میکند و نتیجهگیری ما را نادرست میکند.
چالش بعدی ما فشار برای انتشار است یعنی گاهی وقتها یک سردبیر با فشارهای متنوعی مواجه است تا یک مقاله چاپ شود و یک مقاله چاپ نشود. این هم باعث کاهش سطح پژوهشی کشور میشود. متأسفانه برخی مقالاتی که در مجلات چاپ میشود ناشی از رابطه و فشار است، نه ضوابط و معیارهای دقیق علمی.
مشکل بعدی این است که مطالعات میانرشتهای ما ضعیف است. الآن دنیا دارد به سمت مطالعات میانرشتهای میرود ولی ما نتوانستیم این کار را به خوبی انجام دهیم. اگر به این سمت پیش برویم بحث کاربردی بودن و جذابیت و مفید بودن پژوهشها را بیشتر حس میکنیم. اینها برخی آسیبهای حوزه پژوهش است که باید برطرف شود.
*چه راهکارها و پیشنهاداتی برای حل این مشکلات می توان ارائه کرد؟ به عبارت دیگر، برای ارتقای وضعیت پژوهش در کشور باید چه اقداماتی انجام شود؟
برای اینکه برخی از این چالشها را رفع کنیم باید چند کار انجام دهیم؛ یک کار تقویت کارگاههای پژوهشی مفید است. گاهی اوقات ما کارگاه روش تحقیق برگزار میکنیم ولی خروجی ندارد. ما باید در روششناسی تحقیق بازنگری کنیم و کارگاههایی که مفید است و خروجیمحور است و مهارت یاد میدهد را تقویت کنیم.
نکته دوم تقویت روابط بینالملل ما است. چرا ما نباید از تجربههای پژوهشی کشورهای همسطح یا موفقتر از خودمان استفاده کنیم. مثلاً ما میتوانیم با دانشکده علوم انسانی دانشگاه توکیو همکاری کنیم. این روابط به ما کمک میکند همافزایی پژوهشی داشته باشیم و دانشجویان و استادان ما با تجربهها و یافتههای نو آشنا شوند. گاهی اوقات تفاهمنامههایی نوشته میشود ولی تفاهمنامه باید خروجی داشته باشد.
یک راهکار دیگر ارتقای سطح مالی است یعنی منابع مالی ما اگر درست مدیریت شود و عادلانه و منصفانه تقسیم شود خیلی میتواند تأثیر داشته باشد. گاهی اوقات محقق نیاز مالی دارد و نمیتواند به کار پژوهشی خودش بپردازد. گاهی ما میبینیم یک هسته پژوهشی تشکیل میشود، طرح خوبی هم ارائه میشود ولی به خاطر عدم بودجه کافی، آن طرح به انزوا کشیده میشود. این هم یک چالش جدی است.
نکته چهارم که میتواند به ارتقای پژوهش در کشور کمک کند ایجاد زیرساختهای پژوهشی است یعنی اگر بتوانیم آزمایشگاههای خوبی، کتابخانههای خوبی، پایگاههای داده علمی خوبی فراهم کنیم میتواند به پژوهش کمک کند. معمولاً در دانشگاههای خوب این چالش کمتر است ولی در بسیاری از دانشگاهها این مشکل وجود دارد. مثلاً دانشجو میگوید من به کتابخانه خوب دسترسی ندارم یا به پایگاههای داده دسترسی ندارم. اگر این چالش برطرف شود میتواند به ارتقای پژوهش کمک کند.
*اخلاق پژوهشی در اینجا هم اثرگذار است؟
ارتقای اخلاق پژوهش هم از دیگر مسائلی است که به ارتقای سطح پژوهش کمک میکند. ما باید افراد را با اخلاق پژوهش درگیر کنیم و به آنها نشان دهیم که اخلاق پژوهش چقدر میتواند به ارتقای سطح پژوهش کمک کند. ترویج فرهنگ نوآوری هم کار خوبی است. ما باید نوآوری در پژوهش را تبدیل به گفتمان کنیم و ابتکار و خلاقیت را در مقالات تبدیل به معیار کنیم. مسئله دیگر شبکههای پژوهشی است. آیا ما توانستیم شبکههای پژوهشی نوآور متصل منسجم در کشور شکل دهیم یا نه؟ این مسئله باید بررسی شود. هر چقدر شبکههای پژوهشی ما قویتر و منسجمتر باشد رهاورد بهتری خواهند داشت.
*در پایان اگر نکته باقی مانده بفرمائید.
ما در کشور خودمان با نقاط مثبتی در پژوهش مواجه هستیم. از جمله افزایش تعداد مقالات در چند سال اخیر، هر چند راجع به کیفیت آن خیلیها بحث دارند. استاد برای ارتقای خودش نیاز به چاپ مقاله دارد، دانشگاه هم به چاپ مقاله نگاه میکند، به کیفیت مقاله نگاه نمیکند. مثلاً استادی میگفت در یک سال بیست تا مقاله چاپ کردم. خب ایشان چطور این کار را انجام داده است؟! با این حال افزایش تعداد مقالات خودش یک شاخص مثبت است.
نکته دوم اینکه خوشبختانه مراکز تحقیقاتی و پژوهشی زیاد شده است. سوم اینکه تفاهمنامههای خوبی نوشته شده در عین حال از چالشهای پژوهش در ایران کمبود منابع مالی است، فشارهای بیرونی است، مشکل اخلاقی و انتحال است.
ما برای اینکه تحقیقاتمان را ارتقا بدهیم میتوانیم از راهکار قطبمحور کردن مراکز علمی و دانشگاهها استفاده کنیم. مثلاً الآن دانشگاه استنفورد به سمت نوآوری تکنولوژی رفته یا دانشگاه ماساچوست در زمینه علوم پایه خیلی قوی است یا دانشگاه شیکاگو در زمینه رویکردهای نوین در عرصه اقتصادی و اجتماعی معروف است. در ایران هم مثلاً ما میتوانیم پردیس فارابی دانشگاه تهران را قطب علوم انسانی یا علوم رفتاری کنیم. اینها محورهایی است که در پژوهش با آنها درگیر هستیم و اگر بتوانیم این گامهایی که عرض کردم را برداریم میتوانیم موفق باشیم.
نکته آخر اینکه ریشه بسیاری از این چالشهایی که عرض کردم آموزش است. هر مقدار آموزش مفید و مؤثر در کشور نهادینه شود در حوزه آسیبها، کمتر چالش خواهید داشت در حوزه بهبود فرآیندهای ارتقا شاخصه بهتری خواهید داشت. اساساً موتور محرکه پژوهش در گرو آموزش موفق و استاندارد است. پژوهش موفق محصول و فرزند یک آموزش خلاقانه و اکتشافی است.