راز قتل مدیرعامل شرکت آرایشی در برج کوهک
هفت صبح: اختلاف مالی 700 میلیون تومانی انگیزه طراحی و اجرای نقشه جنایت شد. بعدازظهر یکی از روزهای بهاری امسال نگهبان یک برج لاکچری در محله کوهک با مرکز فوریتهای پلیس 110 تماس گرفت و خبر از قتل هولناک یکی از ساکنین برج داد.با اعلام این خبر...
هفت صبح: اختلاف مالی 700 میلیون تومانی انگیزه طراحی و اجرای نقشه جنایت شد.
بعدازظهر یکی از روزهای بهاری امسال نگهبان یک برج لاکچری در محله کوهک با مرکز فوریتهای پلیس 110 تماس گرفت و خبر از قتل هولناک یکی از ساکنین برج داد.با اعلام این خبر تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران به همراه بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم در محل وقوع جنایت واقع در آپارتمان طبقه پانزدهم برج مسکونی حاضر شدند و تحقیقات جنایی برای رازگشایی از جنایت کلید خورد.
اولین فرضیههای جنایی
کارآگاهان تشخیص هویت در اولین فرضیات خود جنسیت قاتل را مذکر اعلام کردند چون آثار به جا مانده از تماس دست خونی قاتل روی کمد دیواری حکایت از این داشت که اثر انگشت متعلق به یک مرد است.همچنین اولین فرضیه بازپرس جنایی بر این اساس بود که احیانا قاتل در کمد دیواریها دنبال اسناد و مدارکی میگشته و بعد از ارتکاب جنایت به وارسی پرداخته است.
در همین حال نگهبان ساختمان اولین کسی بود که هدف تحقیقات جنایی قرار گرفت و گفت:«مقتول به نام احسان مرد بسیار ثروتمند و متمولی بود. او مدیر عامل یک شرکت تولید لوازم آرایشی و بهداشتی بود و همچنین در کار ساخت و ساز فعالیت داشت.حتی همین برج را هم خود او ساخته بود.برای همین خودش در آخرین طبقه سکونت میکرد.»
این فرد در ادامه گفت:«رابطه من با احسان خوب بود چون هوای من را داشت. من هم روزی چند بار به او سر میزدم و هر کاری داشت برایش انجام میدادم. امروز حدود ساعت 12 بود که با او تماس گرفتم اما جواب نداد. گمان کردم شاید خواب است و موضوع را جدی نگرفتم اما وقتی ساعت 5 عصر باز هم تماس گرفتم و جواب نداد نگران شدم چون مطمئن بودم که احسان در خانه است.»
در این قسمت از ماجرا نگهبان که کلید آپارتمان احسان را داشت وارد خانه او شده و با جسد غرق در خون او مواجه شد که به طرز وحشیانهای سلاخی شده بود.کارآگاهان تشخیص هویت در همان بررسیهای ابتدایی اعلام کردند که مقتول با اصابت حدود 40 ضربه کاری با چاقو به قتل رسیده است.
شناسایی متهم
در نخستین قدم از تحقیقات جنایی دوربینهای مدار بسته اطراف محل وقوع جنایت به دستور بازپرس بازبینی شدند و در نهایت در یکی از دوربینها تصویر مرد موتورسواری به دست آمد که اخیرا به منزل احسان رفت و آمدهای زیادی داشت.
همین کافی بود که نوک پیکان اتهام به سمت همین فرد بچرخد.در ادامه مشخص شد این جوان به نام سینا صبح روز حادثه وارد خانه احسان شده و نیم ساعت بعد هراسان از برج خارج شده بود.سینا بعد از خروج از برج به سمت دوستش که در کنار موتورسیکلت خود منتظر او ایستاده بود رفته و با هم از محل متواری شدند.
به این ترتیب با شناسایی پلاک موتورسیکلت دوست سینا بازداشت شد و در اولین برخورد با ماموران پرده از راز جنایت برداشت و سینا را عامل قتل احسان معرفی کرد و گفت:« مقتول از مدتی قبل با سینا اختلاف مالی پیدا کرده بود. سینا روز حادثه از من خواست با هم به خانه مقتول برویم و من او را تا نزدیکی خانه احسان رساندم. سینا خودش به تنهایی به خانه احسان رفت و نیم ساعت بعد از من خواست نزد آنها بروم. وقتی وارد خانه مقتول شدم صحنه عجیبی دیدم؛ صاحبخانه غرق در خون بود و سینا گفت که ناخواسته او را به قتل رسانده است. سپس دو نفری فرار کردیم و الان خبر ندارم سینا به کجا گریخته.»
دستگیری متهم
با سرنخی که متهم از قاتل در اختیار ماموران قرار داد، احسان به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار گرفت، اما تیم جنایی وقتی به خانه او رفت، متوجه شد متهم به مکان نامعلومی فرار کرده است. ماموران پلیس پس از گذشت ۴۸ساعت از حادثه، رد قاتل را در شهر رودسر گیلان زدند و به سرعت عازم آنجا شده و متهم را بازداشت و به تهران منتقل کردند.
متهم پس از دستگیری به قتل اعتراف کرد و مدعی شد به خاطر اختلاف مالی درگیری خونین را رقم زده است.متهم بعد از تکمیل تحقیقات در جلسات بازجویی صحنه جنایت را نیز بازسازی کرد و سپس با طی روال قانونی پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی مادر مقتول به عنوان تنها ولی دم پرونده تقاضای قصاص متهم را مطرح کرد.سپس سینا به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود ماجرا را شرح داد:«چند ماه پیش از حادثه بود که از طریق یکی از دوستانم با احسان آشنا شده بودم. من در کار خریدوفروش گوشی موبایل و موتورسیکلت بودم. دوستم گفت مقتول مرد ثروتمندی است و میتواند سرمایهای به من دهد که با آن کار کنم و در سود، شریک باشیم.
برای همین دوستم برای ضمانت من به مقتول چک داد و با هم قراردادی تنظیم کردیم که مطابق آن احسان به من سرمایه داد و من هم قرار شود سود او را بپردازم اما شرایط آنطور که میخواستیم پیش نرفت. وقتی حساب و کتابهای من هماهنگ نشد من دیگر نتوانستم در موعد مقرر، پول او را پس بدهم.احسان حدود یک میلیارد از من طلب داشت که هر روز تهدید میکرد و میگفت باید پولم را پس بدهید. دوستم میگفت که او فرد جدیای است و اگر کُفرش بالا بیاید، بلایی سرمان میآورد.»
متهم در ادامه گفت:«از یک ماه قبل از حادثه تصمیم داشتیم احسان را بکشیم و جسدش را تکهتکه کنیم اما بعد از قتل، حالم به حدی بد بود که نتوانستم جسد را مثله کنم.آن روز من و دوستم مطابق قراری که از قبل داشتیم به خانه مقتول رفتیم. به احسان گفتم میخواهم درمورد بدهکاریام با او حرف بزنم. اول قبول نمیکرد به خانهاش بروم و میگفت فقط وقتی خواستی پولم را بیاوری به اینجا بیا. اما بالاخره این قدر اصرار کردم که او قبول کرد. دوستم هم مقابل در منتظر ماند. وقتی سر حرف باز شد، در یک لحظه، وقتی از جایش بلند شد، ناغافل از پشت سر به او حمله کردم و با ضربات چاقو او را کشتم.»
متهم ادامه داد:«دوستم مواد شوینده با خودش آورده بود که خانه را تمیز کند و جسد را سر به نیست کنیم اما من نتوانستم آنجا بمانم.حالم خیلی بد بود برای همین از آنجا خارج شدیم و به خانه دوستم رفتم. لباسهایم به شدت خونین شده بود. اگر مادرم من را با آن سر و وضع میدید همه چیز لو میرفت اما دوستم تنها زندگی میکند و در خانه او کسی متوجه لباسهای خونی من نمیشد.آنها را عوض کردم و به سرعت راهی شمال کشور شدم. به دوستم هم گفتم با من بیاید و او قرار بود چند روز بعد به من ملحق شود که دستگیر شد.»
در این لحظه نوبت به متهم ردیف دوم رسید که در برابر اتهام معاونت در قتل از خود دفاع کند.او گفت:«من اتهامم را قبول ندارم.اصلا خبر نداشتم که قرار است سینا دست به جنایت بزند.او فقط از من خواسته بود که او را به خانه احسان برسانم تا با هم حرف بزنند.» بعد از پایان دفاعیات متهمان، قضات برای رسیدگی و صدور رای وارد شور شدند.
لینک کوتاه کپی لینک