سه فیلم و تنها یک میلیارد و سیصد فروش!


سه فیلم و تنها یک میلیارد و سیصد فروش!

سینمای مستقل ریشه‌هایی در اوایل تاریخ سینما دارد، اما به طور خاص در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با جنبش‌هایی مانند «موج نوی فرانسه» و «سینمای مستقل آمریکا»، سینمای مستقل به شکل امروزی پدیدار شد. فیلم‌سازانی مانند ژان لوک گدار، فرانسوا تروفو، جان کاساوتیس و جیم جارموش از پیشگامان این جنبش‌ها بودند. کارگردان‌هایی که با تفکری نو و دستی خالی از بودجه و بدون کمک کمپانی‌های بزرگ فیلمسازی توانستند در صنعت سینما انقلابی نو به پا کنند و با استفاده از داشته‌های خود و با بودجه محدود، آثاری را به سینمای دنیا معرفی کنند که بعد از گذشت بیش از نیم قرن همچنان جزو آثار برتر سینمای دنیا محسوب می‌شوند. در دهه‌های اخیر، سینمای مستقل با ظهور فستیوال‌هایی مانند ساندنس و پلتفرم‌های دیجیتال، رشد چشمگیری داشته است و در خارج از محدوده کشور ما این سینما توانسته با هدف قرار دادن علاقه‌مندان به این سبک از فیلمسازی، فروش درخوری نیز از آثارش داشته باشد. در ایران، سینمای مستقل به وجود محدودیت‌های مالی، سیاسی و فرهنگی، نقش مهمی در بیان داستان‌هایی دارد که ممکن است در سینمای رسمی جایی نداشته باشند. فیلم‌سازان مستقل ایرانی اغلب با بودجه‌های بسیار کم و امکانات محدود کار می‌کنند، اما با خلاقیت و تمرکز بر موضوعات اجتماعی و انسانی، آثار تأثیرگذاری خلق کرده‌اند. فیلم‌سازانی مانند عباس کیارستمی و جعفر پناهی از چهره‌های شاخص سینمای مستقل ایران هستند که آثارشان در فستیوال‌های بین‌المللی بارها مورد تحسین قرار گرفته‌است و جوایز زیادی را از آن خود کرده‌اند. چند سالی است که سینمای مستقل در ایران آن تب و تاب گذشته را ندارد. جدای از بحث بالا رفتن هزینه‌های تولید و همچنین بالا بودن دستمزد برخی از بازیگران در پروسه ساخت فیلم، اکثر کارگردان‌های امروزی دیگر رغبتی برای ساخت آثاری یونیک و منحصر به فرد ندارند و صرفاً سراغ ساخت آثاری می‌روند که بتواند علاوه بر عامه پسند بودن، فروش خوبی را در اکران عمومی تجربه کند. کمتر کسی در این دوره زمانه جرأت می‌کند که سراغ ساخت آثاری همچون «کلوزآپ» عباس کیارستمی یا «پرده» جعفر پناهی برود چون یقین دارد نه تنها فیلمش اکران خوبی ندارد بلکه تمامی هزینه‌های تولید هم به باد می‌رود و با کوهی از بدهی باید با دنیای فیلمسازی خداحافظی کند. به همین دلیل اکثر کارگردان‌های امروزی به سمت ساخت فیلم و اثر آن هم با کمک کمپانی‌های فیلمسازی می‌روند و هیچگاه به صورت مستقل پا به میدان فیلمسازی نمی‌گذارند. حال در این اوضاع قمر در عقرب سینما، سه کارگردان تصمیم گرفته اند که فیلم خودشان را بسازند و دست به دامان شرکت‌های فیلمسازی نشوند.« علت مرگ نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار، «برف آخر» به کارگردانی امیرحسین عسگری و «عزیز» ساخته مجید توکلی سه فیلمی است که این روزها اکرانشان را در سینماهای اکثر شهرهای کشور شروع کرده است. با شروع اکران این فیلم‌ها برخی از سلبریتی‌ها و فعالین عرصه سینما که تعدادشان چندان زیاد هم نبود، با انتشار مطلبی در فضای مجازی خواستار حمایت از این فیلم‌ها و سینمای مستقل شدند و اعتقاد داشتند که مخاطبان همانگونه که برای فیلم‌های کُمدی به سالن‌های سینما می‌روند، باید برای ادامه حیات سینمای مستقل نیز نیم نگاهی به این آثار داشته باشند ولی تلاش‌ها و انتشار مطالب کار ساز نبود. با نگاهی به سامانه سمفا اصلاً به نتایج خوبی درباره این فیلم ها دست پیدا نمی‌کنیم. فیلم برف آخر که اکران خود را از بیست و هشتم آذر ماه آغاز کرده است تا روز گذشته تنها 527 میلیون تومان توانسته از گیشه به دست بیاورد که برای چنین فیلمی ورشکستگی محض محسوب می‌شود. فیلم «عزیز» نیز که همزمان با فیلم «برف آخر» اکران خود را آغاز کرده بود تنها توانسته 297 میلیون تومان از فروش به دست بیاورد. «علت مرگ نامعلوم» نیز که از پنجم ماه جاری اکران خود را آغاز کرده تنها 385 میلیون تومان فروش داشته که برای یک فیلم آن هم با خرج تولید امروز و مشکلات اقتصادی مقابل روی تهیه کنندگان، شوخی تلخی محسوب می‌شود. البته باید این موضوع را نظر داشته باشیم که سالن‌های سینما و شورای صنفی نمایش نیز در برخی اوقات نسبت به چنین فیلم‌هایی بی مهری می‌کنند. با مقایسه آمار تعداد سالن‌های اختصاص داده شده به این فیلم‌ها شاید دلیل فروش کم و ناچیز آنها را تا حدودی کشف کنیم. عزیز 101 سالن، برف آخر 102 سالن و علت مرگ نامعلوم تنها 61 سالن را برای اکران در اختیار دارند این در حالی است که صبحانه با زرافه‌ها 680 سالن، زودپز 732 سالن و هفتاد سی 682 سالن را در اختیار دارند. طبیعی است، هرچقدر سالن های بیشتری در اختیار داشته باشی و در شهرهای بیشتری فیلم را به اکران بگذاری، مخاطبان بیشتر و متعاقباً فروش بیشتری را تجربه خواهی کرد. سه فیلم از سینمای مستقل و تنها حدود یک میلیارد و سیصد فروش را باید مرگ سینمای مستقل بدانیم و فعلاً به احیای آن نیز خوشبین نباشیم . زمانی نه چندان دور سینمای مستقل در ایران آقایی می‌کرد و مردم برای دیدن آثاری از این سینما صف می‌کشیدند ولی حالا ساخت چنین آثاری فقط ارضای روح کمال گرای کارگردان و نویسنده کار را در پی دارد نه چیز بیشتر... علی کلانتری



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

عکس/ «کیمیا، نرگس و عوامل» در پشت صحنه سریال کیمیا؛ سال 1394