هوشمند پردردسر: مجموعه داستان

منبع خبر / کتاب / 2 روز پیش

هوشمند پردردسر: مجموعه داستان

مقدمه از مهدی رضایی، نویسنده و مدرس داستان نویسی: این مجموعه داستان شامل ایده هایی متفاوت و جالبی است که هنگام مطالعه هر کدام از داستانها وارد دنیای متفاوت تری می شویم؛ داستانهایی تامل برانگیز که از دیدگاه...

مقدمه از مهدی رضایی، نویسنده و مدرس داستان نویسی:
این مجموعه داستان شامل ایده هایی متفاوت و جالبی است که هنگام مطالعه هر کدام از داستانها وارد دنیای متفاوت تری می شویم؛ داستانهایی تامل برانگیز که از دیدگاه روانشناختی و جامعه شناختی ما را با جریاناتی مواجه می کند که قابل حدس نیستند و پس از پایان هر داستان با آنچه خوانده ایم همچنان درگیر خواهیم ماند.

از داستان آخرین تابلو:
درد، در تمام بدنم پیچیده بود. تنها با یک پتو، شب زمستانی را به صبح رساندم. به سختی از جایم بلند شدم. پاهایم سست و بیجان و دستانم خشک و خشن شده بود.
با همان حال آرام آرام به طرف میز گرد و کوچکی رفتم که در گوشه خانه کز کرده بود. هنوز یک تکه نان از شب گذشته باقی مانده بود. با خوشحالی آن را برداشتم و در دهان گذاشتم؛ ولی مثل سنگ، سفت شده بود. قهوه باقیمانده شب قبل را سرکشیدم تا آن تکه نان به راحتی از گلویم پایین رود و بعد مثل هر روز مقداری خرده نان هم در مسیر راه مورچه ها قرار دادم تا مانند من دغدغه یک لقمه غذا نداشته باشند.
وقتی سرم را بلند کردم چهره همسرم ماریا را دیدم که با آبی چشمانش، به من خیره شده بود، نزدیک تر رفتم و بر موهای طلایی رنگ و سرخی صورتش، دست کشیدم و به چشمانش زل زدم. همیشه در این لحظات آرام اسمم را زبان می آورد و می گفت: «مارتین، عزیزم»...


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی