نبود برق موتور صنعت را خاموش کرد/ بخش خصوصی بحران ناترازی انرژی را در 2 سال حل می‌کند

منبع خبر / اقتصادی / 2 روز پیش

نبود برق موتور صنعت را خاموش کرد/ بخش خصوصی بحران ناترازی انرژی را در 2 سال حل می‌کند

قطعی برق در سال جاری به زمستان هم کشیده شد تا موتور صنایع و بخش تولید ایران رسماً خاموش شود. اما آیا بحران انرژی حل‌شدنی است؟ حمیدرضا صالحی، نایب رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، با حضور در اولین قسمت برنامه «تجارتخانه» به بررسی این موضوع پرداخته است.

به گزارش تجارت نیوز،

ایران با برخورداری از منابع غنی انرژی، به‌ویژه نفت و گاز، همواره یکی از قدرت‌های جهانی در این حوزه شناخته می‌شود. با این حال، سوءمدیریت داخلی و تحریم‌های بین‌المللی طی چهار دهه گذشته، موجب کاهش کارآمدی این منابع حیاتی شده است.

در این میان، پس از لغو برجام در سال 1397، بحران‌های متعددی در تأمین انرژی برای صنایع و بخش تولید کشور به وجود آمده است. کمبود همزمان برق و گاز در زمستان امسال، به این بحران دامن زده و مشکلات عمده‌ای برای بنگاه‌های تولیدی و فعالان اقتصادی ایجاد کرده است.

«تجارتخانه» عنوان برنامه‌ای است که در «تجارت‌نیوز» تولید می‌شود و به بررسی چالش‌ها و مشکلات اساسی پیش روی صنایع و واحدهای تولیدی، به‌ویژه در بخش خصوصی، می‌پردازد.

حمیدرضا صالحی، نایب رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، با حضور در اولین قسمت از این برنامه، به یکی از دغدغه‌های مهم این روزهای تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی کشور، یعنی کمبود برق و گاز، پرداخته است. در ادامه این برنامه، علاوه بر مشاهده نسخه تصویری، می‌توانید متن کامل بحث‌های مطرح‌شده را مطالعه کنید.

*صنایع کشور در سال جاری بیش از سال‌های قبل درگیر قطع برق هستند و این مشکل به زمستان هم کشیده شده است. قرار است چه زمانی این مشکل حل شود؟ آیا صنایع ایران دیگر قطعی برق و گاز را باید وصله جدانشدنی خود بدانند؟

تابستان هر سال به دلیل ناترازی، گپی در میزان تولید و مصرف برق ایجاد می‌شد. باید توجه داشت که میزان مصرف خانگی در ایران معمولاً از 40 تا 43 درصد بیشتر نمی‌شود. صنایع هم حدود 40 درصد از مصرف را به خود اختصاص می‌دهند و سایر مصرف مربوط به بخش‌های تجاری و اداری است.

وقتی صنایعی که تولید ثروت می‌کنند و در رشد اقتصادی کشور نقش دارند، تابستان و زمستان به دلیل ناترازی انرژی خاموش می‌شوند، ثروت‌آفرینی و محصولات‌شان در اقتصاد و بازار ایران رنگ می‌بازند و نمی‌توانند قدرت رقابتی خود را در بازارهای دنیا حفظ کنند.

چنین اتفاقی در زنجیره پایین‌دستی خلأ ایجاد می‌کند و در ابعاد اجتماعی هم خود را به شکل بیکاری و نبود شغل بروز می‌دهد.

این‌طور که نیست که راهکاری برای عبور از این شرایط وجود داشته باشد. بخش خصوصی رسماً در پیشنهادهای خود اعلام کرده است که می‌تواند ناترازی برق و گاز را در طول دو تا دو سال و نیم برطرف کند. بخش خصوصی توانایی تأمین منابع پروژه‌هایی را که نیمه‌کاره مانده‌اند دارد و می‌تواند با صنایع به توافقی برسد که برق‌شان را تأمین کند.

تعطیلی ۸ماهه صنایع با بروز ناترازی انرژی

همان‌طور که اشاره شد، هر سال صنایع به مدت هشت ماه مجبور به تعطیلی می‌شوند؛ چهار ماه به دلیل نبود گاز و چهار ماه به خاطر نبود برق که در زمستان امسال قطعی برق هم به آن اضافه شد.

*تعطیلی هشت‌ماهه صنایع هرساله چه میزان خسارت و عدم‌النفع به دنبال دارد؟

بر اساس آماری که از تشکل‌های حوزه فولاد، پتروشیمی و سیمان به دست آمده است، زیان واردشده به ازای هر کیلووات به طور متوسط بین هفت هزار تا 60 هزار تومان برآورد شده است.

پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد این تعطیلی‌ها به اقتصاد کشور سالانه حدود پنج تا هفت میلیارد دلار خسارت وارد می‌کند.

*راهکار مشخص بخش خصوصی چیست که اعتقاد دارد دوساله می‌توان از این بحران عبور کرد؟

تمام صنایعی که با دنیا کار می‌کنند، مشکلی با قیمت برق ندارند و از واقعی‌شدن قیمت برق هم استقبال می‌کنند. دولت باید توجه داشته باشد که این صنایع رقابتی هستند و در رقابت بازار جهانی محصولات‌شان را صادر می‌کنند.

این صنایع فقط برق مطمئن و پایدار می‌خواهند. بخش خصوصی می‌تواند با این صنایع قراردادهای بلندمدت ببندد و با تأمین منابع از این محل، پروژه‌ها را به مرحله اجرا برساند.

طبیعتاً دو سه سال طول می‌کشد تا ناترازی برق برطرف شود. در حال حاضر حداقل 10 هزار تا 12 هزار مگاوات برق کمبود برقی وجود دارد که برای تأمین آن فقط باید نیروگاه جدید تأسیس شود که به این بازه زمانی نیاز دارد.

پیشنهاد بخش خصوصی به دولت برای تأمین برق

بنابراین پیشنهاد بخش خصوصی به دولت این است که اجازه دهد با صنایع بزرگ و صنایع بالای پنج مگاوات قراردادهای بلندمدت ببندد. حتی صنایع بالای یک مگاوات هم می‌توانند از این طرح بهره‌مند شوند.

برق برای این صنایع بسیار حیاتی و مهم است و بخش خصوصی قطعاً می‌تواند بر اساس همین قراردادها، پروژه‌های نیروگاهی ناتمام یا نیازمند به فازهای دوم و سوم را فاینانس کند. این کار باعث می‌شود ناترازی انرژی طی دو تا سه سال از بین برود.

تنها خواسته ما از دولت این است که اجازه دهد بخش خصوصی با صنایع به توافق برسد و دولت بیشتر تمرکزش بر تأمین برق خانگی باشد.

دولت باید 40 درصد نیروگاه‌های دولتی را به تأمین برق خانگی اختصاص دهد و بخش خصوصی بتواند از طریق بستر بورس با صنایع قرارداد ببندد و منابع مالی لازم برای احداث نیروگاه‌های جدید را فراهم کند.

بخش خصوصی از آزادسازی نرخ گاز هم استقبال می‌کند

ممکن است مساله نرخ گاز نیز مطرح شود. بخش خصوصی از آزادسازی نرخ گاز و تعیین تعرفه آن در بورس هم استقبال می‌کند.

این کار را می‌توان به شکل تدریجی با اهرم‌های موجود انجام داد. به‌ عنوان مثال اگر امروز برق در منطقه هشت سنت است، نیازی نیست به طور ناگهانی قیمت آن در ایران به 9 سنت برسد. این برنامه را هم به صورت تدریجی و پلکانی می‌توان پیش برد.

بخش خصوصی با تکیه بر این سیاست می‌تواند پروژه‌های نیروگاهی جدید اجرا و ناترازی انرژی را برطرف کند.

این کار نه‌تنها به رفع بیکاری کمک می‌کند، بلکه رونق اقتصادی را هم به دنبال دارد و صادرات را افزایش می‌دهد.

چالش 100 میلیارد دلاری

در حال حاضر یک چالش بزرگ دیگر وجود دارد و آن، این است که 100 میلیارد دلار برای یارانه‌های انرژی مصرف می‌شود و در واقع از بین می‌رود. همین رقم می‌تواند موتور محرک اقتصاد ایران باشد. چنین رقمی برای رفع بیکاری در ایران کافی است و حتی می‌تواند به اشتغال‌زایی سایر کشورها هم کمک کند.

اگر دولت سیاست و رویکردش را تغییر دهد، بخش خصوصی می‌تواند با استفاده از این بودجه کیک اقتصاد کشور را دو سه برابر بزرگ‌تر کند.

همین قطعی مکرر برق و گاز تولید ناخالص داخلی را کاهش می‌دهد و روند آن را به سمت سقوط می‌برد.

*آیا شاخصی وجود دارد که تفاوت بهره‌وری صنایع در حالت قطعی و عدم قطعی برق و گاز را به تصویر بکشد؟

قطعی برق و گاز تأثیر مستقیمی بر GDP دارد. به‌ عنوان مثال، وقتی تولید فولاد متوقف می‌شود، دیگر این فولاد به خودروسازی و دیگر صنایع وابسته نمی‌رسد و به‌ طور مستقیم بر GDP تأثیر منفی می‌گذارد.

صنایع فولاد، پتروشیمی و سیمان می‌توانستند میلیون‌ها تن محصول تولید و صادر کنند، اما به دلیل قطعی‌ها موفق به این کار نشدند. این امر نشان‌دهنده کاهش بهره‌وری و تولید ملی است.

باید توجه داشت ایران در حال از دست دادن یک ارزش بزرگ است. دیگر ضرورت دارد که روی حفظ این ارزش برای نسل‌های آینده تمرکز شود.

مطالعات و تحقیقاتی انجام شده که نشان می‌دهد ایران نسبت به کشورهای دیگر در بهره‌وری انرژی در رده‌های اول قرار دارد.

یک مشکل اساسی این است که در ایران، آب از بنزین گران‌تر است. این نشان می‌دهد بنزین بسیار ارزان است و تا زمانی که قیمت بنزین واقعی نشود، نمی‌توان بهره‌وری و بهینه‌سازی مصرف را اجرا کرد. هزینه و سرمایه‌گذاری برای کاهش و بهینه‌سازی مصرف بنزین ممکن نیست چون قیمت آن بسیار پایین است.

در حال حاضر تلفات زیادی در شبکه برق وجود دارد، هرچند تلاشی برای کاهش آن انجام شده است. همین تلفات می‌تواند به‌ عنوان نیروهای مجازی استفاده شود.

همچنین حدود ۲۵ درصد گاز در خانه‌ها پرت می‌شود، اما به دلیل ارزان بودن گاز، کسی به فکر جمع‌آوری و بهره‌برداری آن نیست.

اگر قیمت گاز واقعی شود، می‌توان با سرمایه‌گذاری در کاهش تلفات، این منابع را بهینه‌تر استفاده و حتی صادر کرد.

*برای بهره‌وری صنایع چه سازوکاری باید اجرا شود؟

بهترین راه‌حل تشکیل یک بازار مبتنی بر عرضه و تقاضا و دوری دولت از مداخلات مستقیم در اقتصاد است. باید اجازه داد کسب‌وکارهایی که بر پایه اقتصاد آزاد فعالیت می‌کنند در کشور شکل بگیرند.

این سازوکار حتماً بخش خصوصی را تقویت می‌کند و باعث می‌شود بهره‌وری افزایش یابد. اما نباید این موضوع را با مسائل دیگر درهم آمیخت.

تا زمانی که اقتصاد آزاد نشود، نمی‌توان به بهبود بهره‌وری دست پیدا کرد. اگر اقتصاد آزاد نباشد حتی خصوصی‌سازی هم به‌درستی انجام نمی‌شود.

خصوصی‌سازی باید بعد از آزادسازی اقتصادی صورت بگیرد. تجربیات نشان می‌دهند خصوصی‌سازی‌های گذشته بدون آزادسازی اقتصادی، لطمه‌های زیادی به بار آورده است.

*از ابزارهایی مانند یارانه می‌توان برای حرکت به سمت اقتصاد آزاد و خصوصی‌سازی استفاده کرد؟

بله؛ به‌عنوان مثال خوراک یکی از مواردی است که در پتروشیمی و نیروگاه‌ها اهمیت بسزایی دارد. در سال‌های گذشته قیمت خوراک را چند مرتبه بالا برده‌اند، دیگر نمی‌توان پشت‌بند خوراک از عنوان یارانه‌ای استفاده کرد.

اگر ایران به‌ عنوان دومین کشور بزرگ دارنده منابع گازی قصد دارد از منابع خود به نحو احسن استفاده کند، باید این منابع را به ثروت و درآمد تبدیل و آن را برای نسل‌های بعدی هم ذخیره کند.

در این زمینه باید به رقابت با کشورهای نظیر عربستان و قطر پرداخت. بدین ترتیب کافی است قیمت گاز تحویلی به پتروشیمی‌های کشور فقط کمی پایین‌تر از قطر باشد. اما در شرایط کنونی قطری‌ها به پتروشیمی‌های ایرانی پیشنهاد می‌دهند که خوراک را با قیمت هشت سنت تحویل بگیرند. همین شرایط در بحث تکنولوژی و نیروهای نخبه هم برقرار است.

همچنین در برنامه میان‌مدت باید پیچیده‌کردن فرمول‌های تولیدات پتروشیمی را باید در دستور کار قرار داد تا بدین صورت سهم ایران در بازار جهانی افزایش یابد.

متأسفانه سهم ایران در بازار جهانی به چین محدود شده است؛ در حالی که عربستان و قطر فتح و توسعه بازارهای دیگر را هم در دستور کار قرار داده‌اند. تحقق این اقدامات به شرط روشن کردن موتور بخش خصوصی چندان دور از دسترس نیست.

*با این اوصاف چرا همچنان افرادی مخصوصاً در رأس تصمیم‌گیری در این کشور دنبال اجرای نظام یارانه‌ای هستند؟

به نظر من در این زمینه کسی دنبال یارانه نیست. بلکه حداقل فعالان حوزه خواهان رقابت و عدالت در دستیابی به خوراک مناسب هستند.

گاهی قیمت خوراک در بازار جهانی از 300 دلار به 150 دلار کاهش یافته، اما وزارت نفت بر سر قیمت 220 دلار مانده است. این اتفاق عین بی‌عدالتی است که گستره سهم ایران در بازار جهانی را کاهش می‌دهد.

البته در داخل کشور هم این بی‌عدالتی به چشم می‌خورد و شرایط برای همه یکسان نیست. طبیعتاً وقتی قیمت‌ها واقعی می‌شود، نباید قیمت گاز و خوراک با متغیر نفت تغییر کند. در ایران قیمت‌ها را ثابت می‌گذارند؛ اما وقتی قیمت خوراک بالا و پایین می‌شود، قیمت‌ها هم باید تغییر کنند تا رقابت ایجاد شود.

دولت باید به نقش نظارتی محدود شود

در ایران نهادهای رگولاتوری باید تشکیل شوند و دولت نقش نظارتی خود را ایفا کند. مسئولان بخش خصوصی می‌توانند برنامه‌ریزی لازم را انجام دهند و قیمت گاز و خوراک را در آینده تعیین کنند تا محصولات بیشتری فروش برود.

این استراتژی برای حوزه‌های مختلف مانند پتروشیمی، نیشکر، اوره، ال‌ان‌جی و حتی هلیوم لازم است. باید توجه داشت 26 درصد هلیوم دنیا در جنوب ایران یافت می‌شود.

در ایران افراد زیادی هستند که می‌توانند به سازندگی و توسعه کشور کمک کنند.

در حال حاضر، ۳۳ درصد مردم زیر خط فقر هستند؛ این در حالی است که ایران دومین منابع گاز دنیا و چهارمین منابع نفت دنیا را دارد. باید دولت نقش خود را تغییر دهد و اجازه دهد بخش خصوصی کار اصلی خود را بر عهده بگیرد.

مخابرات مثال موفق برون‌سپاری امور به بخش خصوصی است. اگر این سیاست در برق، سوخت و سایر بخش‌ها هم اجرا شود، نتیجه مطلوبی در پی خواهد داشت.

اگر رقابت افزایش یابد، مردم هم از آن استقبال می‌کنند. اما وقتی در رانت باز باشد، همه چیز چندنرخی می‌شود و مردم عادی هم دنبال رانت می‌روند تا کار نکنند. باید با مردم صحبت کنیم و بگوییم این پول را به بیمارستان‌ها، راه‌آهن‌ها و زیرساخت‌ها اختصاص می‌دهیم. مردم اگر ببینند که دولت درست عمل می‌کند، به آن اعتماد خواهند کرد.

*چرا دولت‌ها حاضر نیستند نقش خود را از مداخله‌گری به نظارت محدود کنند؟ این مساله چه تاثیری بر بخش‌های مختلف اقتصادی گذاشته است؟ متأسفانه دخالت دولت از جنس اقتصادی هم نیست و از جنس سیاسی است.

چنین روندی محدود به حوزه انرژی هم نیست. دولت تنها هفت درصد سهام ایران خودرو را دارد؛ چرا نباید آن را واگذار کند؟ چرا مدیرعامل این شرکت را دولت انتخاب می‌کند؟ در حالی که باید اجازه دهد رقابت صورت بگیرد، شاید در چنین شرایطی صادرات خودرو محقق شود.

دولت به فعالان اقتصادی اجازه خودنمایی نمی‌دهد

دولت نمی‌گذارد فعالان اقتصادی کشور کار کنند، نمی‌گذارد موتور این بخش روشن شود. به همین دلیل تورم بیشتر می‌شود.

می‌گویند باید عرضه بیشتر شود تا تورم کاهش یابد. اگر عرضه کم باشد و تقاضا زیاد، تورم بالا می‌رود. بخش خصوصی می‌تواند عرضه و تولید را بیشتر کند تا به کاهش تورم منجر می‌شود. آن‌گاه پول ملی هم ارزش می‌گیرد. این فرمول سختی ندارد، بعد از چند سال سختی نتیجه آن نمایان می‌شود.

در برنامه سوم توسعه این روند به اجرا درآمد، اما ناگهان مجلس با ادعای عیدی دادن به مردم، جلوی آن روند بسیار متعالی را گرفت. اگر روند مزبور ادامه پیدا می‌کرد، امروز ایران با مشکل صد میلیارد دلاری انرژی مواجه نبود. حقوق‌ کارکنان این‌طور نبود، همه مشکلات درست می‌شد.

مانند ترکیه که اقدام به حذف چهار صفر از پول ملی کرد و اکنون اقتصاد آن رونق دارد.

نفت ارزان دیگر ارزشی ندارد. مردم می‌خواهند روی پای خودشان بایستند، جوانان شغل می‌خواهند، بیمارستان تمیز و خوب برای رفاه می‌خواهند، مهدکودک برای بچه‌هایشان می‌خواهند، مدرسه و دانشگاه می‌خواهند. مردم اینها را می‌خواهند نه یارانه گرفتن.

باید اقدامی صورت بگیرد که مردم طبقات مختلف روی پای خودشان بایستند. با سیاست‌های غلط، طبقه متوسط که مولد است، تضعیف شد.

80 درصد اقتصاد در اختیار دولت است

اکنون 80 درصد اقتصاد در اختیار دولت است و مدیران صرفاً برای چهار سال می‌آیند و می‌روند. در حالی که انتظار می‌رود آنها رد پای مثبتی از خود به یادگار بگذارند.

مسائل خودرو، انرژی، جاده‌ها، فرودگاه‌ها و راه‌آهن باید حل شود. اتاق بازرگانی باید در دولت نقش داشته باشد و افراد مناسب را معرفی کند. اما متاسفانه این اتفاق نمی‌افتد و مشکلات بزرگ‌تر می‌شوند.

ایران قدرت اول منطقه در تولید برق بود

*میزان سرمایه‌گذاری در صنعت برق در اواخر دهه 80 به 6 میلیارد دلار هم رسیده بود، اما اکنون این رقم به 500 میلیون دلار هم نمی‌رسد. چرا سرمایه‌گذاری در بخش انرژی ایران به‌شدت کاهش یافت؟ این موضوع چه تأثیری در تولید و مصرف انرژی دارد؟

بله، ایران در آن مقطع قدرت اول منطقه و قدرت چهاردهم جهان در تولید برق بود. اما اکنون به این روز افتاده‌ایم. ایران می‌توانست هاب انرژی منطقه باشد. اما اکنون حتی در روزهای سرد سال هم کشور به خاموشی می‌رود.

در حال حاضر دنیا به سمت اقتصاد سبز و انرژی‌های تجدیدپذیر رفته است، ولی ایران همچنان به تولید کربن ادامه می‌دهد.

ایران جزو کشورهایی است که کربن بالایی تولید می‌کند. در کنار کشورهایی مانند آمریکا و چین که GDP بسیار بالایی دارند، ایران هم در رتبه هفتم بیشترین تولیدکنندگان کربن قرار گرفته است. این نشان می‌دهد ایران در نقطه حساسی قرار گرفته و ممکن است سال آینده دیگر به ما اجازه ندهند تا این حد کربن تولید کنیم.

همچنین ممکن است که کشورهای دیگر محدودیت‌هایی برای خرید فولاد و پتروشیمی ایران که با انرژی غیرسبز تولید می‌شود اعمال کنند.

بنابراین، باید برای این شرایط آماده شد و به سمت نیروگاه‌های تجدیدپذیر رفت. در حال حاضر، سهم ایران از نیروگاه‌های تجدیدپذیر حدود یک درصد است. در حالی که ترکیه مرز 17 درصد را رد کرده و در آلمان بیش از دو میلیون خانه به سامانه‌های خورشیدی مجهز شده‌اند، ما هنوز نتوانسته‌ایم این سیستم‌ها را در خانه‌های مردم جا بیندازیم.

این بدان خاطر است که ما فکر می‌کردیم می‌توانیم دائم منابع سوختی را بسوزانیم و از بین ببریم، ولی این خیال باید تغییر کند و رویکردهایمان اصلاح شود.

زیرساخت‌ استفاده از خودروهای برقی مهیا نیست

*در چنین شرایطی آیا کشور ایران ظرفیت پذیرش خودروهای برقی را دارد؟

دولت تعداد بالایی خودرو برقی وارد کرده است. قرار بود این خودروها تحویل تاکسیرانی داده شود، ظاهراً تاکسیرانی استقبال نکرده و اکنون مردم در حال ثبت‌نام هستند. این در حالی است که زیرساخت‌های برقی آن یعنی همان ایستگاه‌های شارژ آماده نیستند. هنوز مسائل مربوط به شارژ خودروها در خانه‌ها و مشکلات احتمالی تعریف و حل نشده‌اند. حتی یک سازمان یا دپارتمان مرتبط با این موضوع در دولت راه‌اندازی نشده است.

حال اگر این خودروها وارد شوند، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ فقط یک واردات سنگین با حجم بزرگی از ارز نیاز خواهد داشت. اکنون بهتر است خودروهای هیبریدی وارد شوند.

خودروسازان داخلی باید تشویق شوند که تکنولوژی‌ها را بومی کنند. این اتفاق باعث ایجاد اشتغال در داخل کشور می‌شود.

من معتقدم مافیای خودرو را خود ما ایجاد می‌کنیم. قوانین غلط ما باعث ایجاد مافیا می‌شود. ما باید قوانین را اصلاح کنیم و مانع از فساد شویم. نمی‌توانیم بالای سر 80 میلیون نفر آدم پلیس بگذاریم. باید سیاست‌هایمان را درست کنیم تا مافیاها شکل نگیرند.

ما باید به سمت تولید و اشتغال داخلی حرکت کنیم. اگر یک دلار داریم و محصولی وارد می‌کنیم، باید آن را تبدیل به مواد اولیه کنیم که بتوانیم در ایران اشتغال ایجاد کنیم. نباید قطعات کامل وارد و مونتاژ کنیم. این روند باعث ایجاد کسب‌وکارهای سوداگرانه می‌شود.

دولت نباید بخش خصوصی را رقیب خود بداند

*به یارانه انرژی برگردیم، به‌ویژه در مورد پتروشیمی‌ها. دیدگاه شما به‌ عنوان فعال بخش خصوصی این است که یارانه خاصی وجود ندارد. اما دولت همچنان بر ریخت‌وپاش یارانه‌ای تأکید دارد و با اتکا به همین موضوع هم هست که حاضر نیست قیمت‌گذاری دستوری را کنار بگذارد. آیا بخش خصوصی حاضر است یارانه‌ای که دولت می‌گوید کاملاً حذف و قیمت‌گذاری آزاد شود؟

صد درصد. به‌راحتی می‌توان زیرساخت‌ها را فراهم کرد. ماجرا این است که همه ما در یک قایق نشسته‌ایم. دولت شریک بخش خصوصی است و حداقل به شکل مالیات‌ستانی در 30 درصد درآمدهای این بخش شریک است.

بنابراین اگر دولت کمکی هم می‌کند کیک درآمدی خود را بزرگ‌تر می‌کند. پس باید سیاست‌ها با مشورت یکدیگر تنظیم و اجرا شوند.

باید توجه داشت اگر دولت خوراک پتروشیمی‌ها را در قالب یارانه‌ می‌پردازد، محصول نهایی را با نصف قیمت یا یک‌سوم قیمت اصلی بازار می‌خرد و به کشاورز یا صنایع دیگر می‌دهد. این روند باعث می‌شود شکلی از قاچاق اتفاق بیفتد.

این در حالی است که فعال بخش خصوصی می‌تواند محصول نهایی مانند اوره را در بازار صادراتی بفروشد و برای کشور هم مزیت ایجاد کند.

در این چرخه لازم است واحدهای پایین‌دستی راه‌اندازی شوند. این اشتباه است که دولت بخش خصوصی را رقیب خود می‌داند؛ ما یک خانواده هستیم.

حتی زمانی که فعالان بخش خصوصی می‌خواهند قیمت موادی مانند اتان یا گاز کاهش یابد، به دلیل ریزش قیمت‌ها در بازار جهانی است. دولت باید از این پیشنهادها استقبال کند؛ نه اینکه بگوید نمی‌توانم قیمت‌ها را کاهش دهم و در نهایت امکان رقابت قیمتی را از تولیدکنندگان ایرانی سلب کند.

سیستم مکانیکی پالایشگاه‌ها عامل کمبود بنزین

یکی از دلایل کمبود بنزین به همین سیستم مکانیکی پالایشگاه‌ها بازمی‌گردد. تمام سیاست‌های اقتصادی ایران بر پایه نفت پیش رفت که اکنون آسیب و زیان‌های خود را پدیدار کرده است.

بخش خصوصی می‌تواند از میادین مشترک گازی برداشت کند

*در ایران 26 میدان مشترک گازی بزرگ وجود دارد که میدان گازی آرش یک نمونه آن است. مدت‌هاست کویت و حتی عربستان برداشت از این میدان را آغاز کرده‌اند و حتی گفته می‌شود به سهم ایران هم دست‌درازی کرده‌اند. دولت نه‌تنها نتوانسته در این زمینه کاری انجام دهد، بلکه نهادهای نظامی هم ورود کرده‌اند. آیا بخش خصوصی قدرت و توانمندی لازم از لحاظ تکنولوژی و توانمندی برای ورود به این موضوع را دارد؟

بله، بخش خصوصی می‌تواند در این زمینه ورود کند. شرکت‌های خصوصی ما در سال‌های تحریم نیز مانور داشته‌اند. برای مثال، ارزآوری 12 میلیارد دلاری پتروشیمی در شرایط کنونی، به لطف مانورهای بخش خصوصی به دست آمده است. اما در بحث توسعه میادین مشترک، قوانینی وجود دارد که بخش خصوصی را محدود می‌کند.

وقتی بخش خصوصی می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند، دولت به او دستور می‌دهد که این سرمایه را چگونه خرج کند. در حالی که سرمایه‌گذار باید بتواند برای سرمایه خودش تصمیم بگیرد. دولت باید به بخش خصوصی این مجوز را بدهد که گاز استخراجی خود را بفروشد.

برای مثال، ممکن است یک شرکت فولادی در یک شهر به 10 میلیون متر مکعب گاز نیاز داشته باشد. بخش خصوصی می‌تواند با استناد به این قرارداد، منابع مالی فراهم کند و میدان را توسعه دهد.

اما متأسفانه به دولت هم اعتمادی نیست. وقتی گاز استخراج و وارد لوله‌ها شد، ممکن است دولت بگوید نیاز دیگری به این گاز دارد. این عدم اطمینان باعث می‌شود سرمایه‌گذارها تمایلی به ورود نداشته باشند.

این رویه باعث خروج سرمایه‌گذارها از کشور شده است. پول‌های زیادی از کشور رفته‌اند و در کشورهایی مانند ترکیه و امارات صرف خرید خانه شده‌اند. این سرمایه‌ها باید در داخل کشور بماند تا مشکل بیکاری و مسائل دیگر حل شود.

دولت باید در قانون‌گذاری از سرمایه‌گذاران مشورت بگیرد

*اگر بخواهیم با عدد و رقم صحبت کنیم، رفع مشکل برق و گاز صنایع به چه میزان سرمایه نیاز دارد؟

ابتدا باید توجه داشت می‌توان این سرمایه را در بازه زمانی مشخص مثلاً سه‌ساله به صنایع وارد کرد. این کار باعث رشد تولید کارخانه‌ها می‌شود و با پیش‌فروش محصولات سرمایه دیگری هم در صنعت شکل می‌گیرد.

در هر جای دنیا که پروژه‌های انرژی روی میز قرار می‌گیرند، سرمایه‌گذاران نگران خاصی درباره آنها ندارند. حتی اگر این پروژه‌ها اقتصادی نباشند؛ چراکه در وهله اول این پروژه‌ها تضمین‌شده هستند. به‌راحتی می‌توان نیازهای برقی و گازی صنایع را برطرف کرد.

فقط باید دولت سازوکار بخش خصوصی را بپذیرد و با آن به توافق برسد. وقتی دولت تا این حد نیازمند سرمایه بخش خصوصی است، آیا نباید از فعالان این بخش درباره نحوه تدوین قانون پرس‌وجو کند؟ اما اکنون دقیقاً برعکس خواسته فعالان این بخش قانون‌گذاری می‌شود. مشخص است که سرمایه‌ای به این شکل وارد بخش انرژی نمی‌شود.

یارانه‌های انرژی در تضاد با اقتصاد سبز

*یکی از مسائل اقتصادی که کارشناسان حوزه اقتصاد، منابع و محیط‌زیست به آن می‌پردازند این است که تولید ما در حال کاهش است و انتشار کربن افزایش پیدا کرده است. در بحث یارانه‌های انرژی که به آن پرداخته‌ایم، آیا می‌توان چنین استدلال کرد که عامل این موضوع یارانه‌های انرژی هستند؟

صد درصد. زمانی که یارانه‌ها این‌قدر زیاد باشد و تبدیل به رانت شود، هیچ برنامه‌ای برای از بین بردن این تلفات و پرت‌ها تدوین نمی‌شود. در نتیجه مصرف هم افزایش می‌یابد. نتیجه رشد مصرف هم در انتشار بیشتر کربن نمود پیدا می‌کند.

یارانه‌های انرژی مخالف و در تضاد با تولید سبز هستند. ایران باید برنامه‌ای تدوین کند و به دنیا بگوید به عنوان کشوری که رتبه هفتم تولید کربن را در اختیار دارد در بازه پنج تا 10 ساله کجای فهرست قرار می‌گیرد.

ایران باید در اجلاس‌های بین‌المللی سالانه نظیر پاریس و کاپا حضوری فعال داشته باشد. امسال بیست و هشتمین اجلاس در امارات بود و من حضور داشتم. صندلی‌های میز ایران خالی بود. این در حالی است که بخش خصوصی کشورهای دیگر با هیات‌های بزرگ می‌آیند و مذاکرات زیادی انجام می‌دهند و تجربیات‌شان را به اشتراک می‌گذارند. اما ما خودمان را منزوی کرده‌ایم.

مساه گرمایش زمین مساله‌ای جهانی است. ما در ایران شاهد افزایش دمای بی‌سابقه‌ای بوده‌ایم که به مشکلات بزرگی منجر شد.

دنیا تجربه‌های ارزشمندی در این زمینه دارد و می‌تواند از این تجربیات استفاده کند. نباید که چرخ را از نو اختراع کنیم.

دنیا برای کاهش کربن صندوق‌های مالی و نهادهایی مانند جی‌سی‌اف به منظور انتقال تکنولوژی ایجاد کرده است. ما چقدر توانسته‌ایم از این ظرفیت‌ها استفاده کنیم؟ شاید یک درصد یا دو درصد. ما باید ضعف‌هایمان را برطرف و از تمام ظرفیت‌ها استفاده کنیم.

بخش خصوصی باید در این نشست‌ها شرکت و از این ظرفیت‌ها استفاده کند. باید سازوکار مشخصی برای کاهش کربن تدوین و اجرا شود.

چین تنها مشتری فرآورده‌های نفتی ایران

*با توجه به شرایط تحریم خارجی و تحدید داخلی و البته کیفیت محصولاتی که ایران تولید می‌کند، کدام کشورها خواهان فرآورده‌های نفتی ایران هستند؟

در حال حاضر متأسفانه فقط کشور چین مشتری فرآورده‌های نفتی ایران است. با این حال آفریقا می‌تواند یکی از این مشتریان باشد.

البته ایران فرصت‌های زیادی در آمریکای جنوبی، آسیا و حتی اروپا دارد. به‌ویژه این کشورها می‌توانند مشتری‌های پروپاقرص گاز ایران شوند.

جنگ اوکراین که پیش آمد، من مصاحبه کردم و گفتم اصلاً ایران اعلام کند که تأمین گاز اروپا را بر عهده می‌گیرد.

چه اشکالی داشت؟ به من گفتند چه کسی پول آن را می‌پردازد؟ گفتم پولش را از خودشان می‌گیریم. می‌رویم پیش‌فروش می‌کنیم. ما شش‌ماهه یا نهایتاً هشت‌ماهه می‌توانیم اتصالات گازمان را بگذاریم و بخشی از آن را به اروپا برسانیم. ولی در همان زمان دولت سنگین‌ترین عوارض را برای صادرات فولاد وضع کرد که پس از شش ماه هم لغو شد.

*آیا اکنون واقعاً بزرگ‌ترین معضل ایران تحریم است یا سیاست‌هایی که به آن اشاره کردید ویرانگرتر شده‌اند؟

بزرگ‌ترین مساله تحریم به محدودیت صادرات و موانع بانکی آن بازمی‌گردد. در حال حاضر ایران با دنیا رابطه بانکی ندارد. البته ایرانیان می‌توانند در کشورهایی مانند عراق، سوریه، افغانستان یا عمان حساب باز کنند، اما امکان روابط بانکی وجود ندارد.

در نهایت صادرکنندگان باید به تهاتر روی آورند که این موضوع هم سرعت صادرات را می‌گیرد و در نهایت بازار را از دست می‌دهند.

حتی اگر همین امروز تحریم‌ها را بردارند، حدود دو سال طول می‌کشد تا سیستم بانکی ایران به دنیا وصل شود. ایران از لحاظ پروتکل مالی با دنیا عقب مانده است.

این موضوع باعث شده هرچه قیمت محصولات ایران بالا می‌رود، عربستان و ترکیه از آن سود ببرند و ایران از میدان رقابت عقب بماند.

از سوی دیگر، دولت‌های خارجی از پیمانکاران‌شان حمایت می‌کنند، ولی آیا در ایران مسئولی حاضر است برای یک شرکت ایرانی برود در عراق صحبت کند که پروژه بگیرد؟ تمام مقامات ترک از پیمانکاران‌شان حمایت می‌کنند.

چابک‌سازی دولت؛ مهم‌ترین خواسته بخش خصوصی

*در حال حاضر مهم‌ترین خواسته تولیدکنندگان بخش خصوصی از دولت چیست؟

مهم‌ترین خواسته تولیدکنندگان بخش خصوصی از دولت این است که دولت خودش را کوچک، چابک و نظاره‌گر کند و به بخش خصوصی اجازه دهد بزرگ شود. دولت باید حتی از بدنه خودش کسانی را به بخش خصوصی بفرستد و به آنها در راه‌اندازی کسب‌وکار کمک کند.

به عنوان مثال، دولت امارات تعدادی از کارکنانش را به کسب‌وکارهای خصوصی فرستاد و به آنها در راه‌اندازی کسب‌وکار کمک مالی کرد.

بخش خصوصی می‌تواند کشور را بسازد، به‌ویژه پیمانکاران که پروژه‌های بزرگ را انجام می‌دهند. این پیمانکاران نباید در رقابت با خصولتی‌ها له شوند. باید به آنها اجازه داد بزرگ شوند و در توسعه کشور نقش مهمی داشته باشند.

بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی خواستار حمایت دولت نیستند، بلکه از حجم دخالت دولت شکایت دارند. می‌خواهند دولت آنها را از مشکلات روزمره خلاص کند و از دخالت‌های بی‌مورد دست بردارد. به همین دلیل، نیاز است تغییراتی در سیاست‌های اقتصادی کشور رخ دهد تا اقتصاد ایران باز شود.

خیلی از کشورها به ایران به چشم بازاری بکر نگاه می‌کنند و آماده سرمایه‌گذاری هستند. در سال ۲۰۱۵ که برجام اجرا شد، حدود ۱۹۶ هیات تجاری به ایران آمدند که نشان‌دهنده علاقه زیاد به بازار ایران است. ایران دارای منابع طبیعی زیادی مانند انرژی خورشیدی است که می‌تواند در توسعه پروژه‌های تجدیدپذیر استفاده شود.

دولت باید به عنوان یک تنظیم‌کننده عمل کند و نه یک توزیع‌گر و رقیب برای بخش خصوصی. دولت باید کوچک، هوشمند و چابک باشد تا بتواند به نیازهای بخش خصوصی پاسخ دهد و اقتصاد کشور را تقویت کند.

برای مطالعه بیشتر گزارش ذخیره سوخت نیروگاه‌ها؛ تقریبا صفر! را مطالعه کنید.



دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی