روزنامه دانشگاه آزاد: هزار کتاب در 5سال اخیر با موضوع سردار سلیمانی تولید شده ولی آنقدر ضعیف است که انگار چیزی نگفتهایم/ خیلی از آنها از روی همدیگر کپی شده اند
روزنامه فرهیختگان نوشت: از سیزدهم دیماه ۹۸ تا امروز نزدیک به هزار عنوان کتاب درباره حاج قاسم سلیمانی نوشته شده، از کتابچههای ۱۲ صفحهای گرفته تا آثاری که تعداد صفحاتشان ۷۸۰ را رد میکند. اما این حجم از کتاب که در راستای ابراز ارادت چاپ و...
روزنامه فرهیختگان نوشت: از سیزدهم دیماه ۹۸ تا امروز نزدیک به هزار عنوان کتاب درباره حاج قاسم سلیمانی نوشته شده، از کتابچههای ۱۲ صفحهای گرفته تا آثاری که تعداد صفحاتشان ۷۸۰ را رد میکند. اما این حجم از کتاب که در راستای ابراز ارادت چاپ و منتشر شده چه میزان مخاطب دارند و چه حد از کیفیت را ارائه میدهند؟
بعد از جنگ که تولیدات فرهنگی و هنری درباره دفاع مقدس اوج گرفت ناگهان پدیدهای ترویج پیدا کرد با نام کتابهای سازمانی.
کتابهای سازمانی آن دسته از کتابهایی بودند که معاونتهای فرهنگی و روابط عمومیهای سازمانها در راستای مسئولیت اجتماعی خود آنها را منتشر میکردند. کتابهایی که توسط سازمانهای مرتبط و غیرمرتبط با مسئله فرهنگ منتشر میشدند و در ویترین مدیریتی آنها جا خوش میکردند، ویترینی که نقشنگاری بود از انقلابی بودن مدیر مذکور بود.
با بازگشت به زمان حال هم همان قاعده بازی تغییر نکرده، اگر در میانه این ۱۰۰۰ کتاب بگردید، آخر کتابها یا در صفحه معرفی نام سازمانهایی به چشم میخورند که یکی پس از دیگر به همان منظور سازمانهای دهه ۶۰ و ۷۰ کتابهایی را با موضوع حاج قاسم سلیمانی تولید میکنند. کتابهایی که با آوردن چند سخنرانی از شهید، چند گفتار از رهبر انقلاب و چند صفحه هم توضیح واضحات به مرحله چاپ میرسند. آثاری که به جز تعدادی اثر که به انگشتان دو دست هم نمیرسد، آثار خوب میانشان نادر و کمیاب است. حقیقت این است که مخاطب هوشمندتر از آن است که فرق بین اثر سازمانی و غیرسازمانی را تشخیص ندهد.
برای آنکه بهتر بتوانیم واکنش مخاطبان را به این ۱۰۰۰ کتاب متوجه شویم سری به آمار نمایشگاه کتاب سال ۱۴۰۳ میزنیم. نمایشگاهی که در آن تمام انتشاراتهایی که محتواهایی با موضوع حاج قاسم را منتشر کردهاند حضور داشتند. نتیجه بهدستآمده از آمار تعجببرانگیز است. تنها یک اثر از میان این هزار کتاب، در لیست پرفروشهای نمایشگاه کتاب است. شاید اینطور به نظرتان بیاید که طبیعتا این کتاب باید یا مربوط به یکی از سازمانهای بزرگ یا انتشاراتهای مهمی مانند مکتب حاج قاسم باشد اما نتیجه تعجببرانگیزتر از این حرفهاست.
مورد عجیب
پرفروشترین کتاب با موضوع حاج قاسم سلیمانی در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ مربوط به کتاب «منم میشم یه حاج قاسم»، نوشته علیرضا سبحانینسب است. کتابی که در ۳۶ صفحه تألیف شده و ۵۳ خریدار ۱۵۷۶ نسخه از آن را میخرند. کتاب سبحانینسب در دسته آثار رنگآمیزی کودکان طبقهبندی میشود و همین که توانسته ۱۵۰۰ نسخه بفروشد خودش یک شاهکار است. با این حال آمار ۵۳ خریدار برای پرفروشترین اثر مربوط به حاج قاسم چیزی نزدیک به فاجعه است.
این وضعیت در حالی است که انتشارات مکتب سلیمانی ۲۶ عنوان کتاب را تاکنون به چاپ رسانده و به نوعی طلایهدار تولیدات آثار با موضوع حاج قاسم است. اینکه یک کتاب رنگآمیزی گوی سبقت را از ۱۰۰۰ اثر میبرد، یعنی تاریخ در حال تکرار شدن است. همانطور که کتابهای سازمانی در دهه ۶۰ و ۷۰ نتوانستند قدرتنمایی کنند در دهه جدید هم همین فرمول جاری و ساری است. برای آنکه به عمق فاجعه پیببریم کافی است به انبارهای یکی از همین انتشاراتیهای سازمانی نگاهی بیندازید. اگر آن کتابها خمیر نشده باشند حالا بوی نم مهمترین بخش کتابهایی با عنوان ایثار، شهادت، مکتب امام یا بررسی سیره فلان شهید است. کتابهایی که در خوشبینانهترین حالت حاصل ارادت یک نویسنده خردهپاست.
اشتباهتان این است که فرموله میکنید
اگر سازمانیها را هم کنار بگذاریم و اثراتی که بر بازار کتاب گذاشتهاند را فراموش کنیم باز هم کتابهای مربوط به شهید سلیمانی وضعیت بهتری پیدا نمیکنند.
با نگاهی به جلدها و محتواهای صورتبندیشده در کتابهای مربوط به حاج قاسم، فرموله شدن بهوضوح به چشم میآید. اگر بخواهیم محتوا و جملات مشترک این کتابها را با یکدیگر مقایسه کنیم بخش اعظمی از این کتابها کپی از روی یکدیگرند. بهعنوان مثال در یکی از این کتابها ۱۱۰ گزیده از فرمایشات شهید سلیمانی جمعآوری میشود و در جای دیگر ۴۰ شاخص مکتب شهید سلیمانی جمعآوری میشود. این درحالی است که هر دو کتاب بخش مهمشان جمعآوری سخنرانی است. این پایان ماجرا نیست و چند نشر دیگر با عنوانهای «نطق سلیمان»، «۱۲۰ خاطره»، «حاج قاسم ۲» و... باز هم به جمعآوری سخنرانیهای شهید سلیمانی میپردازند. سؤال مهم اینجاست که برای کدام مخاطب؟ اگر نویسندگان این آثار احساس وظیفه کردهاند برای شهید سلیمانی کاری انجام بدهند، چرا همه احساس وظیفههایشان کتاب شده، آن هم با موضوعاتی مشترک؟
کودک و نوجوانهایی که خوانده نمیشوند
این کلیشهپردازیها زمانی بیشتر به چشم میآیند که لباس تولیدات کودک و نوجوان را میپوشند. تولیدات کودک و نوجوان با موضوع شهید سلیمانی بخش مهمی از کتابهایی را شامل میشود که در این سالها با این موضوع منتشر شده است. کتابهایی که قرار بود در راستای جهاد تبیین برای کودکان منتشر شوند، اما مخاطبان چندانی پیدا نکردند. کتابهایی که با بررسی چند مورد از آنها میبینیم که پس از یک نوبت چاپ مانند کتابهای سازمانی دهه ۶۰ و ۷۰ نایاب میشوند. کتابهایی که بدون فروش سری اول چاپشان، سریع به سراغ سری دوم و سوم میروند. موضوع اصلی در کتابهای کودکانی که بر محور حاج قاسم حرکت میکنند ناتوانی این آثار در سادهسازی مفاهیمی است که در حوزه مقاومت وجود دارد. بهعنوان مثال دریکی از کتابهایی که به شکل کمیکبوک درباره حاج قاسم تولید شده جملات و کلماتی به کار برده شده که حتی برای مخاطبان بزرگسال هم نیاز به ترجمه دارد چه برسد به مخاطب کودک.
فرموله کردن تولیدات رسانهای در سالهای اخیر به قدری در راستای ازاله معنا موفق عمل کرده که حتی اگر کتاب خوبی هم در حوزه مقاومت و شهید سلیمانی چاپ شود از طرف قشر کثیری از مردم مورد اقبال قرار نمیگیرد. بازار تولیدات بیکیفیت در سالهای اخیر بیش از آنکه بتواند شهید سلیمانی را به مردم معرفی کند، ادبیات مقاومت را از معنای خود دور میکند و نمیگذارد چهره سلیمانی بهدرستی در کتابها شکل بگیرد.