به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم شمشیری عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما در یادداشتی به بازخوانی تحلیلی پیام رهبر معظم انقلاب به نشست افق تحول رسانه ملی مبنی بر اهمیت رسانه و تبلیغات پرداخت.
در این یادداشت آمده است:
«پیام رهبر فرزانه انقلاب بار دیگر بر اهمیت رسانه و تبلیغات و جایگاه ویژه و منحصر به فرد سازمان صداوسیما در معادلات سیاسی و اجتماعی امروز جهان تأکید دارد. از منظر تحلیلی آن را میتوان در چهار محور زیر مرور و بازخوانی کرد:
۱- نقش کلیدی رسانه و تبلیغ: متن پیام کوتاه ایشان، مبین این نکته است که در پیکارهای مدرن، رسانهها بیش از ابزارهای نظامی تعیینکننده هستند. این موضوع نشاندهنده تغییر در ماهیت قدرت در دنیای امروز است، بهطوری که قدرت نرم (مانند تأثیرگذاری از طریق روایت و پیامرسانی) اهمیت بیشتری نسبت به قدرت سخت (مانند نیروی نظامی) پیدا کرده است.
۲- اهمیت روایتسازی: مفهوم «روایت از واقعیت» تأکیدی بر توانایی در کنترل جریان اطلاعات و ایجاد درک عمومی از حقیقت است. طرفی که بتواند روایت خود را به شکلی مؤثر ارائه دهد، میتواند افکار عمومی را به نفع خود تغییر دهد. این نکته بر نقش راهبردی داستانگویی و مدیریت پیام تأکید دارد.
۳- دقت، تلاش و ابتکار: ایشان بر لزوم مضاعف کردن تلاشها و استفاده از نوآوری در این عرصه تأکید دارند. این عبارت نشان میدهد که صرفاً داشتن رسانه کافی نیست، بلکه بهرهگیری مؤثر و خلاقانه از آن ضروری است.
۴- توجه به زمینه سیاسی و جهانی: اشاره به «پیکارهای کنونی جهان» حاکی از یک بستر جهانی و رقابتهای بینالمللی است.
پس برای موفقیت در معادلات سیاسی و اجتماعی امروز، باید به رسانهها نه فقط بهعنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات، بلکه بهعنوان یک ابزار راهبردی در تغییر رفتار و افکار عمومی نگاه کرد. تمرکز بر دقت، تلاش و نوآوری نشاندهنده یک دیدگاه آیندهنگرانه و حساس به تغییرات سریع فناوری و ارتباطات است.
حال این سؤال قابل طرح است که اگر این متن خطاب به مدیران و کارکنان یک سازمان رسانهای بزرگ و باسابقه باشد، با توجه به این پیام میتوان درباره وضعیت کنونی و عملکرد آن تحلیلی داشت؟
پیام با تأکید بر نقش تعیینکننده رسانه و روایت در رقابتهای جهانی، به نوعی هشدار میدهد که سازمان باید راهبردهای خود را با شرایط کنونی تطبیق دهد. این موضوع بیانگر توجه و ضرورت بهروزرسانی محتوا، تقویت بسترهای توزیع پیام، سرمایهگذاری در فناوریهای نوین مثل هوش مصنوعی و تحلیل دادهها است.
با توجه به سابقه و جایگاه سازمان، این متن یک یادآوری است که صداوسیما در برابر افکار عمومی، مخاطبان و حتی رقبا مسئولیتی خطیر دارد. اگر رسانه نتواند روایتهای قوی و مؤثر تولید کند، جایگاه آن در صحنه رقابت جهانی تضعیف خواهد شد.
میتوان گفت تأکید پیام به کارکنان و مدیران این است که سازمان باید: روایتساز باشد، نه صرفاً خبررسان. بتواند حقیقتها را با زبانی اقناعکننده و جذاب برای مخاطب بیان کند. به جای واکنش صرف به رویدادها، کنترل روایت را به دست گیرد و این به معنای تقویت مهارتهای تیمی در تولید محتوا و روایتسازی است.
تأکید بر «تلاش و ابتکار مضاعف» نشان میدهد که سازمان باید: از فرمولهای قدیمی و تکراری فاصله بگیرد. برای جذب مخاطبان جدید و حفظ مخاطبان فعلی، از روشهای خلاقانه و شیوههای جدید بهره گیرد. به ویژه در حوزه رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی عملکرد خود را بهبود بخشد.
متن به طور غیرمستقیم به این نکته اشاره دارد که رقبا در عرصه جهانی در حال پیشروی هستند و سازمان باید برای حفظ جایگاه خود: سریعتر از رقبا حرکت کند. از تحولات فناوری و ارتباطات جهانی عقب نماند. تلاش کند که پیامهایش فراتر از مرزها و با اثرگذاری جهانی باشد.
مدیران سازمان باید نقش رهبری راهبردی خود را در این دوره حساس با اقداماتی از قبیل ارائه چشمانداز واضح برای بخشهای مختلف، تشویق کارکنان به نوآوری و یادگیری مداوم و اطمینان از اینکه تمامی سطوح سازمان درک مشترکی از اهمیت مأموریت خود دارند، ایفا کنند.
این پیام به کارکنان و مدیران رسانه ملی هشدار میدهد که باید خود را برای شرایطی که در آن رسانهها تعیینکننده مسیر پیروزی یا شکست جامعه هستند، آماده کنند. سازمان باید از تجربه و سابقه خود استفاده کند، اما در عین حال چابکی، نوآوری و دقت بیشتری در عملکرد داشته باشد. نکته اصلی این است که سازمان نمیتواند در مقابل تغییرات منفعل باشد و باید به بازیگری فعال و روایتسازی تأثیرگذار تبدیل شود.
پرسش دیگری که امروز در بین صاحبنظران حوزه رسانه و ارتباطات مطرح شده این است که آیا این پیام به معنای عملکرد قوی یا مناسب رسانه ملی است یا عملکرد ضعیف یا نامناسب آن؟ به نظر میرسد نمیتوان به طور مستقیم این پیام را دلیلی بر عملکرد قوی یا ضعیف سازمان در نظر گرفت، اما با تحلیل دقیقتر میتوان شواهدی از نگرانیها یا چالشهای احتمالی را در آن یافت. به عبارت دیگر حتی اگر تصور کنیم که سازمان صداوسیما عملکرد مطلوب و مناسبی دارد، از این پیام لزوم تمرکز بر «پیشگیری و پیشرفت»، «اهتمام به بصیرت و آیندهنگری مدیران» و «اهمیت روایتسازی» برداشت میشود و اگر فرض کنیم سازمان در وضعیت بحرانی و نامطلوب است: «هشدار درباره کاستیها» با توجه به تأکید بر مضاعف کردن تلاشها و ابتکار از این منظر که سازمان در حال حاضر به اندازه کافی خلاق، پویا یا مؤثر نیست، «تلاش برای رقابتپذیری» به دلیل رقابتپذیری پایین که ناشی از ضعف در ارائه روایتهای جذاب و رقابتی است و از این منظر سازمان در مقابل رقبا دچار افت اثرگذاری شده است و «نیاز به تغییرات اساسی» با توجه به ضعف در مدیریت، اجرا، یا راهبردهای فعلی در برخی بخشها قابل تصور است و اصلاح و بهبود وضعیت در این حوزهها باید از سوی مدیران ارشد سازمان به صورت جدیتر مورد توجه باشد که این پیشنهادها در هر دو فرض قابل پیگیری و توجه است.
در هر صورت این متن به تنهایی نمیتواند معیار دقیقی برای قضاوت درباره عملکرد قوی یا ضعیف سازمان باشد، اما بیشتر به ضرورت بهبود و تلاش برای ارتقا اشاره دارد. در مجموع میتوان گفت سازمان صداوسیما برای بهبود عملکرد و افزایش اثرگذاری، باید اقدامات هوشمندانه و گستردهتری انجام دهد و هرچند این ضعف لزوماً ناشی از عملکرد داخلی نباشد، وجود چالشهای بیرونی عملکرد آن را تهدید میکند. از سوی دیگر پیام رهبری و سند تحول رسانه ملی در مفاهیمی چون نقش راهبردی رسانه، اهمیت روایتسازی و لزوم تلاش و نوآوری همراستا هستند و پیام میتواند بهعنوان چکیده شورانگیز سند تحول در نظر گرفته شود.»