خلاصه کتاب تاریخ خداباوری
کاوشی ۴۰۰۰ ساله در یهودیت، مسیحیت و اسلام معرفی کتاب تاریخ خداباوری: خلاصه کتاب «تاریخ خداباوری» (A History of God) جان کلام اثریست از «کارن آرمسترانگ» (Karen Armstrong)، نویسنده و پژوهشگر بریتانیایی که در...
کاوشی ۴۰۰۰ ساله در یهودیت، مسیحیت و اسلام
معرفی کتاب تاریخ خداباوری:
خلاصه کتاب «تاریخ خداباوری» (A History of God) جان کلام اثریست از «کارن آرمسترانگ» (Karen Armstrong)، نویسنده و پژوهشگر بریتانیایی که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. آرمسترانگ که پیش از نویسندگی، راهبهای کاتولیک بود، در این کتاب به بررسی تاریخ چهار هزار ساله مفهوم خدا در سه دین ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) میپردازد.
این کتاب که حاصل هفت سال پژوهش مستمر است، سیر تحول درک بشر از مفهوم خدا را از دوران باستان تا عصر مدرن دنبال میکند. آرمسترانگ با نثری روان و قابل فهم، نشان میدهد چگونه مفهوم خدا در طول تاریخ تغییر کرده و چطور هر نسل، تصویری از خدا را خلق کرده که پاسخگوی نیازها و آرمانهای آن دوره بوده است. او در این اثر ماندگار، رویکردی بیطرفانه و علمی را در پیش گرفته و از منظر تاریخی و جامعهشناختی به موضوع نگریسته است.
بخشی از کتاب تاریخ خداباوری:
«در آغاز، انسانها خدایان را آفریدند. این امر دشوار به نظر میرسد، اما خدایان از ذهن بشر زاده شدند. این بدان معنا نیست که خدا یا خدایان صرفاً تصوراتی بیاساس هستند، اما بدان معناست که درک ما از الوهیت همواره بشری و محدود بوده است. انسان از زمانی که به موجودی اندیشمند تبدیل شد، همواره در جستجوی معنا و مفهومی برای هستی خود بوده است. ما میتوانیم تاریخ این جستجو را در هنر، معماری، ادبیات، فلسفه، موسیقی و رقص دنبال کنیم. بسیاری از مردم این تجربه معنوی را در قالب اعتقاد به خدا یا خدایان بیان کردهاند. اما این خدایان همواره بازتاب نیازها، آرزوها و دغدغههای انسانی بودهاند. هیچ دینی در خلا پدید نیامده است؛ هر دین و مذهبی در پاسخ به نیازهای خاص زمان و مکان خود شکل گرفته است.
یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، همگی پیروان ابراهیم هستند و خدای واحدی را میپرستند. با این حال، هر یک تصویر متفاوتی از این خدا ارائه میدهند. حتی در درون هر یک از این ادیان نیز، درک و تصور از خدا در طول زمان تغییر کرده است. خدای جنگجوی عهد عتیق با خدای محبت انجیل یوحنا تفاوت دارد، و هر دوی اینها با خدای فیلسوفان قرون وسطی متفاوتاند. در دوران مدرن، بسیاری از مردم دریافتهاند که دیگر نمیتوانند به خدایی که در کودکی به آنها آموخته شده ایمان داشته باشند. برخی به این نتیجه رسیدهاند که باید خدا را به کلی کنار بگذارند، در حالی که دیگران در تلاشند تا درکی جدید و معاصر از الوهیت به دست آورند. این فرایند همواره در طول تاریخ وجود داشته است؛ هر نسل مجبور بوده تصویری از خدا خلق کند که برای آن معنادار باشد.»
معرفی کتاب تاریخ خداباوری:
خلاصه کتاب «تاریخ خداباوری» (A History of God) جان کلام اثریست از «کارن آرمسترانگ» (Karen Armstrong)، نویسنده و پژوهشگر بریتانیایی که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. آرمسترانگ که پیش از نویسندگی، راهبهای کاتولیک بود، در این کتاب به بررسی تاریخ چهار هزار ساله مفهوم خدا در سه دین ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) میپردازد.
این کتاب که حاصل هفت سال پژوهش مستمر است، سیر تحول درک بشر از مفهوم خدا را از دوران باستان تا عصر مدرن دنبال میکند. آرمسترانگ با نثری روان و قابل فهم، نشان میدهد چگونه مفهوم خدا در طول تاریخ تغییر کرده و چطور هر نسل، تصویری از خدا را خلق کرده که پاسخگوی نیازها و آرمانهای آن دوره بوده است. او در این اثر ماندگار، رویکردی بیطرفانه و علمی را در پیش گرفته و از منظر تاریخی و جامعهشناختی به موضوع نگریسته است.
بخشی از کتاب تاریخ خداباوری:
«در آغاز، انسانها خدایان را آفریدند. این امر دشوار به نظر میرسد، اما خدایان از ذهن بشر زاده شدند. این بدان معنا نیست که خدا یا خدایان صرفاً تصوراتی بیاساس هستند، اما بدان معناست که درک ما از الوهیت همواره بشری و محدود بوده است. انسان از زمانی که به موجودی اندیشمند تبدیل شد، همواره در جستجوی معنا و مفهومی برای هستی خود بوده است. ما میتوانیم تاریخ این جستجو را در هنر، معماری، ادبیات، فلسفه، موسیقی و رقص دنبال کنیم. بسیاری از مردم این تجربه معنوی را در قالب اعتقاد به خدا یا خدایان بیان کردهاند. اما این خدایان همواره بازتاب نیازها، آرزوها و دغدغههای انسانی بودهاند. هیچ دینی در خلا پدید نیامده است؛ هر دین و مذهبی در پاسخ به نیازهای خاص زمان و مکان خود شکل گرفته است.
یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، همگی پیروان ابراهیم هستند و خدای واحدی را میپرستند. با این حال، هر یک تصویر متفاوتی از این خدا ارائه میدهند. حتی در درون هر یک از این ادیان نیز، درک و تصور از خدا در طول زمان تغییر کرده است. خدای جنگجوی عهد عتیق با خدای محبت انجیل یوحنا تفاوت دارد، و هر دوی اینها با خدای فیلسوفان قرون وسطی متفاوتاند. در دوران مدرن، بسیاری از مردم دریافتهاند که دیگر نمیتوانند به خدایی که در کودکی به آنها آموخته شده ایمان داشته باشند. برخی به این نتیجه رسیدهاند که باید خدا را به کلی کنار بگذارند، در حالی که دیگران در تلاشند تا درکی جدید و معاصر از الوهیت به دست آورند. این فرایند همواره در طول تاریخ وجود داشته است؛ هر نسل مجبور بوده تصویری از خدا خلق کند که برای آن معنادار باشد.»