جان سخت مثلِ سریال «جان سخت»

اشتباه میکردیم، با اسم سریال «جان سخت» بازی را شروع کرده بودیم و دنبال کاراکتری میگشتیم که این لقب برازنده او باشد اما غافل از اینکه کلیت سریال را باید جان سخت بدانیم که بیش از ۱۰ قسمت تلاش کرد تا سرانجام جایی در دل مردم باز کند و به نوعی رکورد تماشای آنلاین یک سریال در شبکههای نمایش خانگی را بزند! سریال جان سخت به کارگردانی مصطفی تقیزاده، شروعی جذاب و باب طبع مخاطب ایرانی داشت، شروعی که نوید روزهای خوبی را میداد و امید میرفت که این سریال بتواند به یکی از سریالهای خوب و استخوان دار پلتفرم فیلم نت تبدیل شود ولی ریتم و روند سریال از قسمت دوم به بعد نشان داد که ظاهراً خیالی واهی در سر میپروراندیم و جان سخت قرار نبود شگفتانهای را برای ما به همراه داشته باشد. قسمت دوم تا دوازدهم سریال عایدی قابل توجهی نداشت و به نوعی در جا زدن در مسیر اشتباه بود که به جز فراموشی برای سریال هیچ دستاوردی را به همراه نداشت. همین مساله می تواند حاکی از ضعف فیلمنامه باشد. نگارش فیلمنامه سریال همواره سخت تر از نگارش فیلم سینمایی است. از آنجا که نویسنده باید سعی کند در هر قسمت از سریال علاوه بر حفظ انسجام متن و فُرم، کشش مناسب را برای مخاطب ایجاد کند، قطعاً دغدغه و چالشهای زیادی را باید پشت سر بگذارد تا در نهایت در خروجی کلی کار، ظرافتهای فیلمنامه او به چشم بیاید که در قسمتهای میانی جان سخت این اصول رعایت نشده بود و همین مسئله باعث شده بود که عدهای از مخاطبان قسمتهای ابتدایی، از خیر دیدن مابقی سریال بگذرند و به نوعی او را به فراموشی بسپارند. اگر مخاطب پروپاقرص سریال باشید و به نوعی کارتان به دیدن فیلم و سریال گره خورده باشد به ناچار اگر سریالی را برای دیدن انتخاب کنید باید تا قسمت آخر با آن همراهی کنید تا بلکه علاوه بر برداشت سوژهای برای نقد یا نگارش، پایان بندی را نیز مورد بررسی قرار بدهید. خوشبختانه بنده از آن دست کسانی بودم که علاوه بر علاقه به تماشای سریال، تمامی قسمتهای خوب و بد جان سخت را تا قسمت پانزده به نظاره نشستم و از این بابت بسیار خرسندم! جان سخت با ورود فرهاد اصلانی به یکباره متحول شد؛ اصلانی به خوبی میتواند دلیلی برای تماشای یک سریال باشد. اصلانی علاوه بر قدرت بازیگری بالا و دیالوگ گویی خارق العاده همواره ثابت کرده که میتواند یک فیلم یا سریال ساده را به چالشی برای مخاطب تبدیل کند. اصلانی در جان سخت هم اینگونه بود. او به خوبی با نقش کوتاه خود کنار آمده بود و با ورودش به داستان جان سخت و پا گذاشتن به زندگی کاراکترهای داستان، توانست به راحتی سریال را زیر و رو کند. پس از کش و قوس های فراوان، جان سخت به ایستگاه پانزدهم رسید، جایی که شاید خوش بینترین مخاطب سریالی هم فکرش را نمیکرد که قرار است مسیر داستان به چه سمت و سویی برود. ظرافت کار نویسنده و همچنین برنامه ریزی برای تغییر مسیر داستان توسط کارگردان به خوبی باعث شد مخاطب دو قسمت خارق العاده را تجربه کند. اگر بخواهیم رو راست باشیم باید اعتراف کنیم که دو قسمت آخر جان سخت مانند یک لیوان خاکشیر خنک در یک روز زمستانی گرم بود و تمام خستگیها و تشنگیهای ۱۲ قسمت قبلی را با خود شست و برد. جان سخت نه فرزاد بود و نه اشکان و نه حتی نگار و مابقی دوستان گروه بلکه جان سخت سریالی بود که با هجوم همجمههای فراوان صبر کرد تا سرانجام بعد از یک مدت تقریباً طولانی نشان دهد که چه چیز گرانبهایی در چنته دارد. ماجرای اعدام فرزاد و ایجاد تعلیق و کاشتن نمادها در دل فیلمنامه سریال، از مواردی است که حساسیت و حرارت قسمتهای بعدی را نیز بالا برده و قطعاً با وجود چنین دلایلی، عطش مخاطب برای تماشای قسمتها بالا رفته و نمیتواند دیگر بی خیال جان سخت شود. شاید کسانی که این سریال را از قسمت دوم یا سوم رها کردند الان حسرت بزرگی بر دل دارند؛ عدهای شاید سعی کنند قسمتهای قبلی را در یک روز ببینند تا دوباره با پخش قسمت جدید، منتظر شگفتانههایی دوباره باشند. فیلم نت در این چند سال اخیر نشان داده که در ساخت و انتشار چنین ژانرهایی تبحر خاصی دارد و از آنجا که مخاطبان علاقه زیادی به فیلمها و سریالهای درام و معمایی دارند با دست گذاشتن روی احساسات مردم، سریالهایی را تولید کرده که به خوبی توانسته نبض نمایش خانگی را در دست بگیرد. احتمالا با پایان قسمت پانزده باید در قسمت جدید این سریال که جمعه همین هفته پخش میشود منتظر یک سورپرایز بزرگ باشیم. سکانس پایانی جان سخت در قسمت پانزدهم به مخاطب ثابت کرد که میتواند حرفهای زیادی برای گفتن در ادامه داشته باشد. علی کلانتری - منتــقد