خانم الف امروز دست و دلش به کار نمی رود چرا؟ خودش هم نمی داند !البته یک جورهایی دلتنگ پدر مرحومش است سردرد هم امانش را بریده دلش هم از بعضی آدم ها گرفته !!همه اینها برای از پا انداختن یک گرکدن افریقایی کافی است چه رسد به خانم الف که ریز و میز است و به زور ۴۵ کیلو می شود!
دوسال پیش پدر خانم الف بعد از مدت ها بیماری به رحمت خدا رفت و آنها را تنها گذاشت هرچند همگی به خانه بخت رفته بودند و بعضا دختر و پسر هم داماد وعروس کرده بودند اما خوب پدر است هزار سال هم که عمر کند و برود بچه ها بی قراری می کنند در آن برهه غم از دست دادن پدر یک طرف وخرده فرمایشات عمه خانم بد قلق وفتنه بد جوری دست وپا گیرشان شده بود. هرچند مادرِ.
خانم الف هم به حرف های عمه خانم بها می داد واین باعث بال و پر گرفتن عمه خانم می شد.
اولش عمه خانم در امد که مجلس ختم تا سوم باید صبح و بعد از ظهر در مسجد فلان باشد و وسائل پذیرایی باید چنین وچنان باشد هفتم باید در فلان رستوران باشد وچهلم و باید بسان!!..دسته های گل باید از کم رنگ به پر رنگ چیده شود خرما مدل گل نرگس و حلوا با روغن زرد اعلا وبه شکل جنگل و گوزن که برادرش عاشق شکار بوده و !!!هزار ویک ادا واصول دیگر!!بعد از ان هم به دخترها یعنی خانم الف۴۷ساله وخواهرش فرمان داد چادر هاشان را توی صورتشان بکشند و هر از گاهی فریادی از اعماق وجود بکشند. و آقاجان آقاجان کنند!!
…بعد از چهلم هم به دخترها سفارش کرد تا سال لباس مشکی بپوشند تعزیه نگهدارند !!بازدید تعزیه همه را پس بدهند!!و همیشه قیافه ماتم زده با گردن کج داشته باشند!!که اگر خلاف این رفتار کنند پدرشان در گور میلرزد وتمام کائنات نفرینشان خواهد کرد،
حالا دوسال از آن زمان گذشته ،خانم الف وخواهرش نه پدر را در گور لرزانده اند ونه دچار نفرین شده اند اما با خبر شده اند که عمه خانم با وجودیکه سه ماه از مرگ شوهرش گذشته عروسی رفته!!
خانم الف با این مشکلی ندارد اما هر وقت یادش می آید که یک سال و سه ماه بعد از فوت پدرش به مولودی رفت و عمه خانم چقدر لبش را گزید و مثل جغد نگاهش کرد و او سرش را پایین انداخت و نصیحت های ریز و درشت عمه را گوش کرد دلش به حال حماقت خودش می سوزد ،می اندیشد تا کی عمه خانم ها باید حکومت کنند و تا کی باید احترام این عمه خانم ها را که عامل به حرف هاشان نیستند داشت و روی حرفشان حرف نزد؟
آبروداری به شیوه عمه خانم؛ داستان کوتاهی از شهلا ظهوریان
خانم الف امروز دست و دلش به کار نمی رود چرا؟ خودش هم نمی داند !البته یک جورهایی دلتنگ پدر مرحومش است سردرد هم امانش را بریده دلش هم از بعضی آدم ها گرفته !!همه اینها برای از پا انداختن یک گرکدن افریقایی کافی است چه رسد به خانم الف که ریز و میز است […]