معمای پلیسی / شلیک به سر


معمای پلیسی / شلیک به سر

سروان میری در حال جمع کردن وسایلش بود تا به خانه برود که صدای زنگ تلفن همراه کشیک قتل بلند شد.

به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، سروان میری در حال جمع کردن وسایلش بود تا به خانه برود که صدای زنگ تلفن همراه کشیک قتل بلند شد. می‌دانست حادثه‌ای رخ داده و به جای خانه باید پرونده‌ای جدید را برای رسیدگی باز کند. از آن سوی خط مامور کلانتری 45 تهران از مرگ مشکوک مردی سالخورده در خانه‌اش خبر داد. مرگ او مشکوک بود. شواهد حکایت از خودکشی داشت، اما دلایل از قتل خبر می‌داد.

کارآگاه آدرس محل حادثه را یادداشت کرد و با خودروی اداره راهی آنجا در مرکز شهر شد. مرد سالخورده در طبقه ششم یک برج زندگی می‌کرد. گرمای هوا و ترافیک عصرگاهی تهران کلافه کننده شده بود. وقتی مقابل ساختمان رسید، خودرو را پارک کرد و با نشان دادن کارت وارد شد. ماموران در حال نمونه برداری بودند.

خانه‌ به هم ریخته بود. پیرمرد به تمیزی خانه زیاد توجهی نداشت. ظرف‌های نشسته در آشپزخانه، لباس‌های رها شده روی مبل و خاک روی وسایل نشان دهنده این موضوع بود.

جسد پیرمرد در اتاق خواب قرار داشت و کنار جسدش یک قبضه کلت افتاده بود. گلوله به شقیقه او اصابت کرده و ردی از خون روی گردنش جاری شده بود. کارآگاه به بررسی محل اصابت گلوله پرداخت. آثار سوختگی در محل اصابت گلوله دیده می‌شد.

خشک شدن رد خون هم حکایت از گذشت زمان طولانی از مرگ داشت. کارآگاه پس از بررسی صحنه، سراغ افسر کلانتری رفت و از او گزارش پرونده را خواست.

مامور کلانتری در گزارش خود اعلام کرد، ساعت 3 بعد‌ازظهر مردی در تماس با پلیس از مرگ عمویش خبر داد. سریع خود را به اینجا رساند و متوجه شدیم مردی با شلیک گلوله به سرش جان باخته است. برادرزاده پیرمرد امروز برای سرکشی به وضع عمویش به خانه آمده و با جسد او رو به رو شده بود. پیرمرد در اتاق خواب به سرش شلیک کرده و اسلحه در دستش بود. هیچ آثاری از ورود به زور روی در دیده نمی‌شد. بعد از تحقیقات مقدماتی به دلیل این‌که انگیزه‌ای برای خودکشی نبود، به موضوع مشکوک شده و با بازپرس جنایی تماس گرفتیم.

همسایه‌ها متوجه صدای شلیک گلوله نشده‌اند؟

نه کسی صدای شلیک را نشنیده است.

رفت و آمد مشکوک چطور؟

پیرمرد با کسی رفت و آمد نداشت‌. فقط گاهی برادرزاده‌اش به او سر می‌زد و خریدهایش را انجام می‌داد.

سروان پس از صحبت با افسر کلانتری، سراغ برادرزاده پیرمرد رفت. مرد جوان در گوشه‌ای از سالن نشسته بود و آرام اشک می‌ریخت. سروان او را آرام کرد و خواست با دقت به پرسش‌هایش جواب دهد.

عمویتان مشکل روحی داشت؟

نه در حدی که بخواهد خودکشی کند. از زندگی و مشکلاتش خسته شده بود. هیچ وقت فکر نمی‌کردم به این دلیل خودکشی کند.

آخرین بار چه زمانی با او صحبت کردی؟

سه روز قبل به اینجا آمدم. برایش شام آوردم. روحیه‌اش خوب بود و حرفی از خودکشی نزد. امروز کارم زودتر تمام شد و به اینجا آمدم.

فرزندی نداشت؟

او هیچ وقت ازدواج نکرد و در این مدت مثل یک دوست کنار من بود. من و او علاقه زیادی به‌هم داشتیم و از مرگش شوکه‌ام.

وسیله‌ای از خانه کم نشده است؟

آن‌طور که من می‌بینم نه.

سروان میری پس از تحقیق از این مرد، دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را داد تا گزارش خود را به بازپرس ارائه دهد.

پاسخ معمای مرگ خاموش در ساختمان نیمه‌کاره سروان میری با اشاره به دلیل زیر متوجه شد که محسن به قتل رسیده است.

در اطراف جسد چهارپایه‌ای دیده نمی‌شد و محسن اگر واقعا خودکشی کرده بود، باید برای حلق‌آویز کردن خود بالای چهارپایه می‌رفت.

در مسابقه شماره گذشته 2647 نفر شرکت کرده بودند که 576 نفر پاسخ صحیح داده و از میان پاسخ‌های صحیح حسین ماهی‌پور از اسلامشهر و نرگس مرسی از کاشان به قید قرعه برنده شده‌اند.

شما خوانندگان گرامی با اشاره به یک دلیل مشخص کنید کارآگاه چطور متوجه شد پیرمرد خودکشی کرده یا به قتل رسیده است. پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 پیامک کنید.

وحید شکری

ضمیمه تپش جام جم

110


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

چیستان روز | آن چیست که چشم دارد اما نمیبیند گاز می گیرد اما دندان ندارد؟