پایان زندگی افشاگر پشت پرده های دولت احمدی نژاد؛ خداحافظی محمود با «جعبه سیاه» کابینه نهم و دهم


پایان زندگی افشاگر پشت پرده های دولت احمدی نژاد؛ خداحافظی محمود با «جعبه سیاه» کابینه نهم و دهم

داوود احمدی نژاد صبح امروز در بیمارستان ولی عصر دار فانی را وداع گفت.

گروه سیاست نامه نیوز: اعضای خانواده، دوستان و آشنایان که کدورت ها را با متوفی کنار گذاشته اند، می آیند و اینگونه است که خاکسپاری و ترحیم بهانه ای برای پایان دادن به اختلافات خانوادگی می شود. حتی اگر اعضای خانواده از اهالی سیاست باشند و اختلافاتش نیز رنگ و بوی سیاسی داشته باشد. از همین رو انتظار می رود که محمود احمدی نژاد امروز اختلاف نظر ها در مورد مشایی و جریان انحرافی، کردان، یکشنبه سیاه یا نامه نگاری های توام گلایه و افشاگری را فراموش کرده و برای از دست دادن برادر غمگین شود.

داوود احمدی‌نژاد که دی ماه گذشته دچار سکته شده و در بیمارستان تحت مراقبت قرار گرفته بود؛ صبح امروز در بیمارستان ولی عصر دار فانی را وداع گفت. این نخستین بار نیست که برادر رئیس جمهور پیشین به واسطه اخبار و شایعات خبر ساز می شود. گذشته از شایعاتی مثل شهادت اش در فلوجه یا پناه بردن به دعانویس؛ بارها به طور جدی توجه رسانه ها را به خود جلب کرده بود. اولین بارش هم وقتی استعفا داد و از پاستور رفت.

او قبل از رئیس جمهور شدن برادرش چهره آشنایی نبود. فقط چند پست در وزارت اطلاعات و سازمان امنیت سپاه، سازمان مخابرات ناجا، وزارت دفاع و قرارگاه ثارالله. در مجموع یک چهره امنیتی به حساب می آمد که به واسطه رئیس جمهور شدن برادرش سر از پاستور درآورد و رئیس بازرسی ویژه نهاد ریاست جمهوری شد. همکاری برادران احمدی نژاد اما به دولت دهم نرسید و از سال 87 اختلافاتشان علنی شد. ماجرا از استیضاح کردان به خاطر مدرک جعلی اش شروع شد و برادر بزرگ تر در مقابل محمود ایستاد. کمی قبل تر خبرهای غیر رسمی کنارگیری او رسیده بود. برخی از نزدیکان دولت گفتند که استعفا داده است؛ استعفا و کنارگیری به توصیه پزشکان! عبدالرضا شیخ الاسلام رئیس دفتر احمدی نژاد در دولت اما نهم کار را تمام و در مرداد 87 رسما اعلام کرد که برادر رئیس جمهور از سمت خود کنارگیری کرده است. فقط سه ماه گذشته بود که داوود در ماجرای استیضاح کردان علیه دولت برادر شب نامه نوشت. البته خودش نوشتن این شب نامه هفت صفحه ای که روز استیضاح در کازیه نمایندگان قرار گرفته بود، را تایید نکرد. اینگونه بود که اختلاف نظر در مورد انتصاب و تاثیر پذیری احمدی نژاد از رحیم مشایی علت اصلی اختلاف برادران احمدی نژاد (صباغیان سابق) تلقی شد. داوود احمدی نژاد چند ماه بعد این گمانه را تایید کرد اما برادری نسبتی نیست که به این سادگی ها و با این دست اختلافات کنار گذاشته شود. خصوصا وقتی یک برادر چهار سال دیگر برای صدارت در کشور زمان خریده باشد. آقای رئیس جمهور در اسفند 88 علی رغم روابط نه چندان صمیمانه با برادر، او را به عنوان نماینده خود و دبیر کمیته ستاد پدافند غیرعامل کشور منصوب کرد. این انتصاب چشم داوود را بر نفوذ مشایی بر برادر و دهانش را در بیان انتقادات نبست. افزایش همین انتقادات بود که موجب برکناری او شد. شاید اگر برکنار نشده بود به همان انتقاد کردن ها رضایت می داد و دست به افشاگری علیه برادر کوچک تر نمی زد. مثلا در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان نمی گفت «جریان انحرافی به دنبال مجلسی است که بویی از ولایت فقیه نداشته باشد تا به اهداف ناصواب دست یابد. جریان انحرافی کنونی افرادی را در جنگلهای شمال در قالب تیم‌های کوهنوردی، آموزش نظامی داده و از کانال‌های توریستی دولتی برای آموزش به خارج می‌بردند. در بازرسی ریاست جمهوری با تمام وجود مقابل این جریان ایستادیم، اما به ما گفتند که این گروه را مستثنا کنید و زمانی که مقاومتم را دیدند به من گفتند که موقعیتت را از دست می‌دهی و پس از آن از بازرسی بیرون رفتم». یا چند روز بعد در مصاحبه‌ای مشایی را با عطاءالله مهاجرانی مقایسه نمی کرد و بگوید: «لیدر جریان انحرافی اصلاً اصل ولایت را قبول ندارد و ادعا می‌کند امام زمان (عج) پای سفره ماست و ما را هدایت می‌کند؛ یعنی همانطور که خوارج نهروانی در زمان علی (ع) می‌گفتند ما مستقیم از خدا دستور می‌گیریم و کاری به امام نداریم، این‌ها هم ادعا دارند که ما مستقیم به امام عصر متصلیم و به ولی فقیه نیازی نداریم».

شاید اگر داوود احمدی نژاد نمی گفت « لیدر جریان انحرافی یک زمانی گفت امام زمان (عج) قرارست روز شنبه ۱۴ خرداد ۹۰ ظهور صغری کنند که همین موارد است که ثابت می‌کند این جریان، انحرافی است » ماجرای حلقه انحرافی چشم اسفندیار دولت احمدی نژاد نمی شد. اگر کار به اینجا نمی رسید، هواداران مشایی و احمدی نژاد نیز واکنش نشان نمی داند و مثلا روزنامه ایران نمی نوشت: «نکته مهم در اکثر اتهامات داوود احمدی‌نژاد دروغ است. از اتهام خوب دانستن رژیم صهیونیستی و ادعای امام زمان بودن! تا ادعای مضحک ملاقات رئیس دفتر رئیس جمهور با جک استراو در سال ۷۶، یعنی سالی که وی اصولاً هنوز وزیر امور خارجه انگلستان نشده بود! با این همه اظهارات ضد و نقیض، امروز شاید بتوان به یاد داستان هابیل و قابیل افتاد. داستانی که عبرت‌ها در دل خود دارد».

اگر این قبیل حرف ها زده نمی شد نه محمود مجبور بود سه بار دست به قلم شود و در نامه به برادر کنایه بزند، نه داوود آنقدر درمانده می شد که به قول نزدیکان احمدی نژاد برای نجات برادر از شر مشایی به دعانویس پناه برد.

به هر حال اختلافات سیاسی دو برادر ادامه یافت و در انتخابات سال 92 بیش از قبل علنی شد. داوود بعد از اتمام 8 سال رئیس جمهوری برادر در انتخابات ثبت نام کرد و خبرساز شد. یک هفته نگذشته بود که منصرف شد و این انصراف را با انتشار نامه ای خطاب به شورای نگهبان اعلام کرد. آنطور که خودش گفته بود به نفع سعید جلیلی از رقابت ها کنار کشیده بود البته باز هم یک هفته نگذشته بود که نظرش تغییر و از علی اکبر ولایتی حمایت کرد. او این بار گفت: «به نظر من در میان نامزدهای موجود، جلیلی و ولایتی به ولایت نزدیک‌ترند؛ اما من پختگی بیشتری از ولایتی دیدم و از وی حمایت می‌کنم».

داوود احمدی نژاد از رقابت برای کسب کرسی ریاست جمهوری که برادرش واگذار کرده بود، منصرف شد اما نشست‌های انتخاباتی یک بار دیگر باب گفت وگو در مورد اختلافات او و محمود را باز کرد. به عنوان مثال در نشست «گذر از فتنه و انحراف در انتخابات ٩٢» که در رشت برگزار شد، با بیان اینکه ارتباطی با رئیس‌جمهور ندارم، گفت: «احمدی‌نژاد در سه نامه‌ای که تاکنون برای بنده نوشته، مرا بی‌دین خوانده و این امر حجت را برایم تمام کرده است».

داوود احمدی نژاد با وجود این اختلافات و حرف هایی که علیه یکدیگر زدند، سعی داشت آبروداری کند و نشان دهد که قدرت و سیاست برادریشان را از بین نبرده است. به همین خاطر در مصاحبه ای با انتخاب ( خرداد 93) گفت: « روابطم با برادرم مثل سابق است، البته تیره نیست ولی ارتباط نداریم. با این حال ایشان زمانی‌که کسالت داشتم و در بیمارستان بستری بودم به عیادتم آمد».



روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

جملات تولدت مبارک پسرم (جملات زیبای تبریک تولد مادر به پسر)