به این 7 دلیل لازم نیست از کودکتان نخبه بسازید
کودکانی که در سیر نخبه شدن قرار میگیرند، نمیتوانند به صورت طبیعی رشد کنند. آنها لذت بازی کردن را درک نمیکنند، چرا که بازی کردن برایشان حکم وقت تلف کردن را دارد. به همین دلیل آنها از بسیاری مهارتها که بقیه کودکان با بازی کردن به دست میآورند، محروم میشوند.
میگنا: پس از پخش برنامه «حالا خورشید» که در آن با کودکی ۱۰ ساله به عنوان یک نابغه ایرانی مصاحبه شد، شاهد واکنشهای بسیاری در شبکههای اجتماعی بودیم. گرچه موضوع داشتن پیشنهاد کاری از سوی تسلا و وولو بدون ارائه هیچ مدرکی، خود جای تردید و بررسی دارد. اما در این میان، چیزی که بیش از پیش خودش را نشان میدهد، علاقه خانوادههای ایرانی به داشتن یک فرزند نابغه است. مسئلهای که در خانوادهها با فشار روانی بر روی کودک همراه است. فقط کافی است تا جملاتی همچون «چطور از کودک خود نابغه بسازیم؟»، «چگونه فرزند نابغهای داشته باشیم؟» یا «چطور فرزندی باهوش داشته باشیم» را جستجو کنید تا ببینید، کم نیستند والدینی که به دنبال نخبه ساختن از فرزندشان هستند. موضوعی که متاسفانه در حال حاضر به ابزاری برای خودنمایی و چشم و هم چشمی تبدیل شده است. در ادامه درباره تبعات نخبه سازی اجباری، بیشتر میخوانید.
کودکتان سرخورده میشود
وقتی شما معیارهایی برای کودکتان در نظر میگیرید که فراتر از توان اوست، کاملا طبیعی است که او برای رسیدن به آن هدف هر چقدر هم که تلاش کند، شکست میخورد. شکستهای پی در پی احساسی جز سرخوردگی به دنبال ندارد. از طرف دیگر اگر کودک شما بتواند که به موفقیتهایی دست پیدا کند، باز هم در یک اضطراب مداوم به سر میبرد. اضراب عمیقی که اعتماد به نفس را از او میگیرد. علاوه بر این، چنین کودکی هرگز از کاری که میکند، نمیتواند لذت ببرد. چرا که وقتی انجام کاری با اجبار همراه باشد، میتواند باعث نفرت همیشگی از آن کار شود.
کودکتان سرخورده میشود
وقتی شما معیارهایی برای کودکتان در نظر میگیرید که فراتر از توان اوست، کاملا طبیعی است که او برای رسیدن به آن هدف هر چقدر هم که تلاش کند، شکست میخورد. شکستهای پی در پی احساسی جز سرخوردگی به دنبال ندارد. از طرف دیگر اگر کودک شما بتواند که به موفقیتهایی دست پیدا کند، باز هم در یک اضطراب مداوم به سر میبرد. اضراب عمیقی که اعتماد به نفس را از او میگیرد. علاوه بر این، چنین کودکی هرگز از کاری که میکند، نمیتواند لذت ببرد. چرا که وقتی انجام کاری با اجبار همراه باشد، میتواند باعث نفرت همیشگی از آن کار شود.
استعدادهای کودکتان کشف نمیشود
گاه والدین در آن زمینهای که خودشان در گذشته، ضعیف عمل کردهاند، میخواهند که از کودکشان یک نخبه بسازند تا به نوعی کمبودهای خود را جبران کرده باشند. البته معمولا این مسئله، بیشتر نتیجه چشم و هم چشمی و رقابتهای کاذب میان خانوادههاست. تنها کافی است که تب موضوعی در جامعه داغ شود؛ گاهی تب فوتبالیست شدن، گاهی تب بازیگر شدن و گاهی تب یادگیری زبانهای خارجی. همینها کافی است که والدین با این جو همراه شده و کودکشان را به عروسک این صحنه نمایش تبدیل کنند. در حالی که والدین باید پس از استعدادیابی، فرزندشان را در مسیری که خودش به آن علاقهمند است، قرار دهند و او را برای یادگیری بیشتر تشویق کنند. یعنی والدین در این زمینه باید تنها به نقش راهنما اکتفا کنند.
فرزندتان منزوی و گوشه گیر میشود
وقتی مدام از کودکتان میخواهید که «بهترین باشد» و او دائم در تلاش است که خواستههای شما را عملی کند، دچار اضطراب میشود. علاوه بر این ناکامی در رسیدن به خواستههای شما منجر به افسردگی او میشود. در این شرایط دیگر نباید از افت تحصیلی و گوشهگیری او تعجب کنید. چنین وضعیتی باعث میشود که شادی و طراوت کودکی از فرزندتان گرفته شود و او ترجیح دهد که به غار تنهاییاش پناه ببرد. از طرف دیگر وقتی او تواناییهایش را در حد بزرگسالان ببیند، میل و رغبتی به بودن با همسالانش پیدا نمیکند. به عنوان مثال یکی از نکاتی که مهمان ۱۰ ساله برنامه «حالا خورشید» به آن اشاره میکرد؛ نرفتن به مدرسه بود، چون دانشش را در حد استاد دانشگاه میدانست. وقتی کودکی به مدرسه نرود، نمیتواند برای خود دوستی پیدا کند و در نتیجه منزوی میشود.
کودکتان ناسازگاری میکند
وقتی از کودکتان درخواستهایی فراتر از توانایی، سن و علاقهمندیهایش داشته باشید؛ او به مرور تلاش میکند که خود را از زیر این فشار خلاص کند. تلاشهای او برای رهایی از این وضعیت خود را به شکل ناسازگاری نشان میدهد. این ناسازگاریها میتواند به شکل عصبانیت، لجبازی، بی ادبی، آزار رساندن به دیگران، اعمال نسنجیده و زیاد حرف زدن بروز پیدا کند. این طغیان به خصوص در دوران بلوغ بیشتر خودش را نشان میدهد. در این شرایط شما با نوجوانی مواجه میشوید که دیگر انگیزهای برای فعالیتهای روزمره ندارد و عملا تبدیل به یک نوجوان عاصی و غیرقابل کنترل میشود.
کودکی کردن را فراموش میکند
از مواردی که در مصاحبه حسین عطایی قابل مشاهده بود؛ مثل بزرگترها صحبت کردن و داشتن ظاهری فراتر از سن بود. مواردی که او را از هم سن و سالانش متمایز میکند و همین باعث بروز مشکلاتی میشود. چنین کودکانی نمیتوانند در هیچ گروه سنیای قرار بگیرند؛ از یک طرف به خاطر ظاهرشان در گروه همسالانشان پذیرفته نمیشوند و از طرف دیگر به خاطر سن کمشان نمیتوانند وارد گروه بزرگسالان شوند. همین باعث میشود که دچار سرگشتگی و مشکلات روانی شوند. آنها هیچ وقت طعم کودکی کردن را نمیچشند و در آینده نیز خاطرهای از دوران شیرین کودکیشان نخواهند داشت.
کودکتان به صورت طبیعی رشد نمیکند
کودکانی که در سیر نخبه شدن قرار میگیرند، نمیتوانند به صورت طبیعی رشد کنند. آنها لذت بازی کردن را درک نمیکنند، چرا که بازی کردن برایشان حکم وقت تلف کردن را دارد. به همین دلیل آنها از بسیاری مهارتها که بقیه کودکان با بازی کردن به دست میآورند، محروم میشوند. معمولا چنین کودکانی در بزرگسالی نمیتوانند به خوبی کار گروهی انجام دهند، چون قاعده آن را در حین بازی یاد نگرفتهاند. این کودکان یک فصل مهم و اساسی از زندگیشان را از دست میدهند و یکباره به دنیای بزرگسالی پا میگذارند.
وظیفه والدین تربیت کودک نابغه نیست
باور کنید وظیفه والدین تربیت کودک نابغه نیست. والدین باید تلاش خود را برای تربیت یک کودک شاد و سرحال کنند. به همین منظور نباید مدام کودکشان را با دیگران مقایسه کنند یا مورد مواخذه و سرزنش قرار دهند. چنین رفتارهایی تنها باعث ایجاد حسادت، کینه و عقدههای فروخورده در کودکان میشود. والدین باید بیشتر زمان خود را صرف شناخت و پرورش استعدادهای کودک خود کنند. آنها باید به کودک خود کمک کنند که ضعفهایش را بشناسد و برای برطرف آنها تلاش کند.
فردانیوز