خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_علی کریمی: دو ماه جمادی الاولی و جمادی الثانی نسیم مصائب بانوی عترت ، علت خلقت ، حضرت صدیقه کبری ، فاطمه الزهراء بر مشام عشاق اهل بیت عصمت و حکمت می رسد. مصائب و مظالمی که شاید قابل احصاء نباشد، ظلم هایی که امت بعد از نبی مکرم بخاطر دست برداشتن از دامان ولایت انجام دادند.
بی شک یکی از این مصائب، آتش زدن در خانه ی فاطمه الزهراست.
این مطلب یکی از ظلم های بزرگی است که مردمانی بی ولایت بر دخت نبی خود روا داشتند.اما اکنون با جست و جویی ساده در کتب مشهور و غیر مشهور اهل سنت در عین ناباوری می بینیم که هیچ اثری از ماجرای احراق بیت حضرت زهرا ، دخت مکرم پیامبر عظیم الشأن اسلام نیست، گویا اصلا این ظلم و مصیبت بزرگ اتفاق نیفتاده است.
اما در مقابل در کتب علمای شیعی از صدر تا کنون بوضوح مبحث احراق ذکر گردیده است ، تا آنجا که در کتاب «الحاشیة علی شرح التجرید» تألیف مقدّس اردبیلی(متوفّای ۹۹۳ ه.ق) مذکور است که:
وَ کانَ الْإضْرامُ مُتَحَـقِّقاً . . .
و آتش زدن (در(درب) خانه حضرت زهرا س) قطعی است...
باید توجه داشت که این کلام کسی است که میان عامه و خاصه محبوبیت و مقبولیت دارد.
لذا با توجه به این امر باور نکردنی ، یعنی نپرداختن و ذکر نکردن کتب عامه از ماجرای احراق، درصدد این برآمدیم که با کنکاشی مجدانه و هدفمند به بررسی بعض نسخ خطی از کتب اهل سنت بپردازیم ، تا ببینیم آیا واقعا این مهم در هیچ کدام از کتاب های اهل سنت نیامده است ، یا اینکه دستخوش تحریف و سانسور واقع شده و عده ای مغرضانه این مطلب مهم را از کتب اهل سنت حذف نموده اند!
نتیجه کاملا واضح است ، در عین سانسور شدید در کتب اهل سنت به برخی مدارک دست یافتیم که تصریح بر وقوع احراق بیت فاطمی نموده اند ، برای نمونه به ذکر مواردی پرداخته ایم که در ادامه ذیلا ذکر می گردد:
۱-کتاب «مروج الذهب» تألیف مسعودی (۳۴۵ ه.ق ) :
آتش زده شدن خانه حضرت فاطمه (س) چنان معروف و مشهور بوده که وقتی عبدالله بن زبیر بر شهر مکه مسلط گردید اعلام کرد هرکس با من بیعت ننماید خانه او را آتش می زنم آنگونه که خانه فاطمه را آتش زدند و سپس حسن بن محمد بن حنفیه که بیعت ننموده بود را دستگیر و زندانی کرد و خانه او را آتش زد، و بنی هاشم را در شعب جمع کرده و می خواست آنها را زنده زنده در آتش بسوزاند.
(مروج الذهب، ج ۳، ص ۷۷)
توضیحی درباره مسعودی و کتاب مروج الذهب او :
نویسنده مروج الذهب همان علی بن حسین مسعودی مشهور متوفای ۳۴۵ ق می باشد .
-اما خود کتاب مروج الذهب :
کتاب مروج الذهب و معادن الجوهر یکی از مهمترین منابع دست اول در مورد ۴ قرن آغازین تاریخ اسلام است. کتاب توسط علی بن حسین معروف به مسعودی نوشته شده است. مسعودی اعتقاد داشت برای نگارش تاریخ، تنها اتکا به روایات دیگران کافی نیست بلکه باید با مشاهده و معاینه (تحقیقات میدانی) گستره و عمق اطلاعات تاریخی را به محک نقد زد. همین امر سبب شد تا مسعودی بیش از ۲۵ سال از عمر خود را صرف سفرهای طولانی به گوشه و کنار جهان کند و پس از بازگشت از سفرهای طولانی اقدام به نگارش این کتاب کرد.لذا استناد به این کتب خود موجب تقویت مدّعا و موضوع بحث است. کتاب مروج الذهب آن قدر مود توجه و استناد بوده است که اشپرنگر برخی از آن را به انگلیسی ترجمه کرده و در لندن به سال ۱۸۴۱م منتشر کرده است. باربیه دومینار نیز متن کامل آن را تحقیق و به فرانسوی ترجمه و بین سالهای ۷۷-۱۸۶۱م در پاریس منتشر کرده است. همچنین در باب اهمیت کتاب مروج الذهب این نکته هم قابل توجه است که ابن خلدون این اثر را در مقدمه و تاریخ "العبر" خود ذکر می کند و از آن تعریف وآن را کتاب ارزش مند می داند. او می گوید که آثار مسعودی یک منبع اساسی است که مورخان بعد به او وابسته بودند.
(علیرضا عسگری، مسعودی و «التنبیه و الاشراف»، ۱۳۷۶ش.)
۲- کتاب « الامامه و الخلافه » تألیف مقاتل بن عطیه (۵۰۵ ه.ق) :
ان ابابکر بعد ما اخذ البیعه لنفسه من الناس بالارحاب والسیف و القوه ارسل عمر ، و قنفذا و جماعه الی دار علی و فاطمه علیها السلام و جمع عمر الحطب علی دار فاطمه علیها السلام و احرق باب الدار .
مقاتل بن عطیه می گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا (علیهما السلام) فرستاد، عمر هیزم را درب خانه ی فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید. هنگامی که فاطمه ی زهرا (علیهما السلام) که پشت درب آمد عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه را پشت درب فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ درب به سینه ی حضرت فرو رفت و بر اثر آن صدمات حضرت به بستر بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.
(الامامه و الخلافه، مقاتل بن عطیّه ص ۱۶۰-۱۶۱.)
توضیحی درباره مقاتل بن عطیه و کتاب او :
-مقاتل بن عطیه (۵۰۵ ه.ق) :
مقاتل بن عطیه، ملقب به شبلالدوله (۵۰۵ق) شاعر و ادیب بوده است.
وی تقریبا به سراسر ایران آن روزگار سفر کرده است، اما منابع، مطلب عمدهای درباره او بیان نکردهاند و آن مقدار اندکی که معاصرانش نقل کرده بودهاند، گویا از میان رفته است. از جمله این معاصران، یکی رشید وطواط است که مدتی پس از وی زیسته و به اشاراتی مختصر درباره او اکتفا کرده است.
ابوالهیجاء یکی از امیرزادگان عرب بود. در حجاز به دنیا آمد و در همان جا پرورش یافت، اما به سبب کدورتی که بین او و برادرانش رخ داد، به بغداد رفت و از آنجا رهسپار خراسان و غزنه شد و باز به خراسان بازگشت. در آنجا به خدمت خواجه نظامالملک (۴۰۸ - ۴۸۵ق) درآمد و نزد وی تقرب یافت، تا آنجا که داماد وی گردید و تا هنگام قتل نظامالملک همچنان در خراسان باقی ماند. ظاهرا به دنبال این ماجرا ابوالهیجاء به بغداد بازگشت، اما پس از چندی به قصد دیدار با ناصر الدین مکرم بن العلاء، وزیر ادبپرور تورانشاه، از سلجوقیان کرمان، عازم کرمان شد و برای اطمینان خاطر، از خلیفه المستظهربالله (۴۷۸ - ۵۱۲ق) درخواست کرد که نامهای دایر بر سفارش وی به وزیر کرمان بنویسد. سرانجام با توقیع خلیفه و قصیدهای که خود در مدح وزیر سروده بود، به خدمت مکرم درآمد. این قصیده که بسیار مورد توجه ادبا قرار گرفته، گویا بالغ بر ۴۰ بیت بوده است، اما اینک جز یک بیت از آن در دست نیست.
نحوه صله دادن وزیر نیز در منابع، اندکی متفاوت است، وی با صلههای گران، خلعت بسیار و اسبی نیکو به بغداد بازگشت. پس از چندی به ماوراءالنهر و خراسان رفت و در هرات به عشق زنی گرفتار آمد و در این باب، غزلهای بسیار سرود، سپس رهسپار مرو شد و در آنجا سکنی گزید، تا سرانجام بیمار شد و در بیمارستان شهر درگذشت.
(دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۴۱۲، به قلم رضوان مساح.)
کتاب الامامه و الخلافه ، متعلق به مقاتل ابن عطیه :
این کتاب در بیروت و در موسه البلاغ این شهر به چاپ رسیده است و یکی از اساتید دانشگاه عین الشمس قاهره بنام دکتور حامد حنفی داود،استاد ادبیات عرب دانشگاه مذکور بر این کتاب مقدمه نوشته است.
کتاب مقاتل از آنجا که متعلق به بیش از ۹ قرن پیش است و در بحث وقوع احراق (نه تهدید) بیت فاطمه، بنت النبی علیها السلام صراحت دارد ،بسیار مورد توجه محقان و پژوهشگران می باشد و همیشه در بحوث مربوط به هجوم به خانه ی حضرت زهرا و احراق آن بیت شریف مورد استدلال و احتجاج در بخش منابع عامه می باشد.
این دو مورد مشتی از خروار است ، چرا که مدارک متعدد ی از عامه که تصریح بر وقوع احراق دارند وجود دارد که بحمدالله تعالی توسط محققین استخراج گردیده است ، در این زمینه کتاب « اثبات احراق بیت فاطمی در منابع عامه و خاصه » تألیف حجج الاسلام شربیانی و کریمی طبرسی توسط انتشارات ریرا ، بسیار عالی و مناسب تحقیق پژوهشگران معارف ناب اهل بیت (ع) است.
امید که این مکتوب مقبول و مرضی حضرت صدیقه باشد.