عکس نوشته های غمگین و دلتنگی به یاد مادران فوت شده |متن تسلیت برای مادران از دسته رفته
عکس نوشته های غمگین و دلتنگی به یاد مادران فوت شده |متن تسلیت برای مادران از دسته رفته در این مطلب سعی کردیم مجموعه کامل از اشعار و اس ام اس ،عکس نوشته ،متن تسلیت ،عکس های غمگین و غیر… برای روز مادران فوت شده آماده کرده ایم.کسانی که پدر و مادر شما هنوز زنده هستند ارزش واقعی این الماس گرانبها را بدانید چون هیچ چیزی توی این دنیا به...
عکس نوشته های غمگین و دلتنگی به یاد مادران فوت شده |متن تسلیت برای مادران از دسته رفته
در این مطلب سعی کردیم مجموعه کامل از اشعار و اس ام اس ،عکس نوشته ،متن تسلیت ،عکس های غمگین و غیر… برای روز مادران فوت شده آماده کرده ایم.کسانی که پدر و مادر شما هنوز زنده هستند ارزش واقعی این الماس گرانبها را بدانید چون هیچ چیزی توی این دنیا به اندازه پدر و مادر ارزش ندارند پس وقت رو از دست ندید به پدر و مادر خود خوبی کنید و هیچ وقت ناراحتشون نکنید یا ، قهر کنید چون عمر انسان کوتاهه و با هر یک روز ندیدنشون یک عمر پشیمان میشوید….
بچه که بودم دلم به گرفتن گوشه چادر مادرم
و رفتن به بیرون خوش بود اکنون بزرگ شده ام مادرم را میخواهم ,
نه برای گرفتن گوشه چادرش می خواهمش که با گوشه چادرش اشکهایم را پاک کنم.
کاش بودی سرم را روی شانه هایت می گذاشتم و می بوسیدمت
وقتی بودی آن قدر بزرگ نبودم
وقتی هم که رفتی بزرگ نشدم
دستهایم سرد است
کاش بودی دستم را میگرفتی
کجایی؟
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ.
میدونی دلتنگی یعنی چی؟
دلتنگی یعنی این که بشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد***
شوری اشک های لعنتی، شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند.
کاش باشی و بتوان شامه پر کرد از بوی تو، ای شب بوی شبهای بی بوی من
کجایی ای من من؟
کجایی ای من تا جانی دوباره بخشی این من را؟
بی تو این من تهی است، هیچ است و پوچ
با تو این من، من است
آری با تو ای مادرم***
مادر دلم میخواست نقاش بودم ،
زمین را می کشیدم ،
دریا را می کشیدم ،
ستاره ها ،
مهتاب را و خورشید را و آنوقت به همه ی آن ها رنگ عشق و رنگ مادری می زدم.
وقتی بجای کلاغ در آن بازی کودکانه گفتم
: مامان پـر خندیدی و گفتی
من که پر ندارم**
**بزرگتر که شدم فهمیدم، تو هم پر داشتی**
وقتی که رفتی بهار بودو ازآن روز که رفتی بهار رفت.
نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمیکند
!!*و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و تو آنگونه ای مـادر*!!
کودک که بودم وقتی زمین می خوردم مادرم
مرا می بوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت
دیروز زمین خوردم ولی دردم نیامد اما
به جایش تمام بوسه های مادرم یادم آمد.
دلم میخواست دست هایم را مثل نیلوفر ،
چشم ها و نگاهم را مثل گل های آفتابگردان ،
دلم را چون دریا نقاشی می کردم و انها
را زیر پایت فرش می کردم تامهربانی بر انها نقش بندد.
در بارش باران مهربانی هایت را ،
در زلالی چشمه ساران اشک هایت را ،
در تردی برگ های شمعدانی دلواپسی و دل نازکی هایت را ،
در صدای آبشار و امواج دریا لالایی هایت را میبینم و میشنوم و آرام میگیرم.
اگرچه دیگر مادرم نیست
دلم تنگ میشود برای او
برای رزهایی که خشکیده خواهند شد
و باغچه ای که دیگر یاران دست را نخواهد دید
دلم تنگ می شود
برای کوچه ای که دیگر آب را نخواهد فهمید
و گدایی که دستانش همیشه ازین کوچه خالی خواهند ماند
شب بیمادری را همچو یلدا می کنی یا نه
در عالم بهتر از مادر تو پیدا می کنی یا نه
به موی مادری دنیا تو سودا میکنی یا نه
بگو مادر هنوزم یادی از ما میکنی یا نه
درون خاک تیره وا عزیزا می کنی یا نه
خجالت دارم ای مادر که گل بودم شدم خارت
از آنم خون به دل باشد که خون کردم دل زارت
تو حق داری که روگردانی از فرزند بدکارت
اگر رنجیدهای مادر ز اولاد گنه کارت
گناهان مرا در حشر حاشا می کنی یا نه
چه شبها تا سحر بودی تو ای مادر سر راهم
درون آن سکوت شب شمردی تو قدمهایم
چه زحمتها که می دیدی ز خواهشهای بیجایم
به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایم
غم بیمادری را هم مداوا می کنی یا نه
چه شبها تا سحر بستر نمودم من در آغوشت
اگر یک ناله می کردم جهان میشد فراموشت
در این جا که گل شده بستر و خاک روپوشت
نمیدانم دراین وحشتسرا با لعل خاموشت
دعا در حق این اولاد رسوا میکنی یا نه
نمیدانم که می دانی شدم آواره و تنها
دگر اندر کجا جویم عزیزی چون تو بیهمتا
همه ی شب میکنم روشن به فانوسی اتاقت را
نهان گشتی ز دید من تو در قلبم گرفتی جا
نمیدانم ز احوالم تماشا می کنی یا نه
خونمون خالیه از تو، رفتی تو واسه همیشه
رفتی و نبودن تو، هنوز باورم نمی شه
این اتاق ساده کم بود، جای تو قلب بهشته
پر زد از زمین خاکی، یه فرشته یه فرشته
اون عزیزی که تو دنیا یار من بود یاورم بود
نازنیم نازنینم اون فرشته مادرم بود
به وقت بیماری بیقرار او به برم
کسیکه دست بر سرم میکشید مادر بود
به نیمه های شب و با صدای گریه من
کسیکه با هراس ز جا می پرید مادر بود
به کوچه و برزن یا به وقت خطر
کسیکه با شتاب در پیام می دوید مادر بود
چو پای من به زمین گاه می لغزید
کسیکه از ته دل آه میکشید مادر بود
تمام بودو نبودم وجود مادر بود
کسیکه مظهر عشق بود، مادر بود
برای من به جهان هزار رنگ و فریب
کسیکه مونس وغمخوار بود مادر بود
برای اسانی من چه رنج ها نکشید
کسیکه موی سفید روی سفید بود مادر بود
اشعار روز مادر
ای مادر بی مثال خوبم
خورشید امید بی غروبم
ای نام تو بهترین ترانه
ورد همه ی کس به هر زمانه
ای شعر قدیم نو سروده
درعرش، خدا تو را ستوده
بوی خوش توست ره گشایم
تا کوی بهشت رهنمایم
زآن روز که چشم بسته بودی
آرام و قرار دل ربودی
تا چشم ازاین جهان ببستی
سر رشته الفتم گسستی
در مکتب سینه ام به گوهر
بر لوح دلم نوشته مادر
یک چند گذشت از فراقت
هرگز نشده است کهنه داغت
من چه خوشبختم که سالها روزگاری با تو داشتم
یادمه که با چه شوقی سر رو شونههات می ذاشتم
کاش می شد بازم ببوسم اون دو دست مهربونت
اسممو یه بار دیگه می شنیدم از زبونت
اشکامو تو پاک میکردی، کاش برای بار آخر
من صدات می زدم و باز، تو می گفتی جان مادر
کاش می شد حتی یه لحظه درکنار تو بشینم
اگه تو بودی میگفتی نذار اشکاتو ببینم
ای خدای مهربونم واسه تو رسیده مهمون
از دلم هرگز نمیره گر چه هست از دیده پنهون
توی قلب من می مونه تا ابد یاد یه لبخند
نازنینم رو از این پس می سپرم به تو خداوند
گریه کردم مثل ابرا بی تو مادر
شد دل من جای غصهها بی تو مادر
رسول خدا گفت بهشت زیر پای توست
برای همیشه قلبم فقط جای توست
بخواب مادر
رفتی و من تنها ماندم
با غصه و غمها ماندم
گر که تو را آزردم من
مادر حلالم کن
بعد از تو من بیپناهم
ای که بودی تکیهگاهم
خیز و بنگر اشک و آهم
تاج از فرق فلک برداشتن
تا ابد آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
جاودان در اوج قدرت زیستن
ملک عالم را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
نرفت از سرم هرگز هوای تو مادر
هنوز میتپد این دل برای تو مادر
چه سان زبان بگشایم که خجلت آهنگم
نکرده ام دل و جان را فدای تو مادر
چه چاره گر نبرم داغ هجر تو به عدم
امید قلب حزینم لقای تو مادر
چو شبنم است سر و برگ رنگ این گلشن
مدام میشنوم من صدای تو مادر
درین چمن که حضور جفاست مضمونش
چه نعمت است به عالم وفای تو مادر
مقیم منزل عزت کسی توان گشتن
که بود حاصل کارش رضای تو مادر
نشد ز کیف و کم عمر چشم ما روشن
حقیقت است به هر جا صفای تو مادر
رموز جوهر توست بایزید و بایقرا
به این مقام رسیدن عطای تو مادر
نبود لایق این گنج و این کمال رفیع
اگر نبود نصیبش دعای تو مادر
مادر بهشت من همه ی آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز به بالین نرم تست
مادر حیات با تو بهشت است و خرم است
ور بی تو بود هردو جهانش جهنم است
ما را عواطف این همه ی از شیر مادر است
این رقتی که در دل و شوری که در سراست
اغلب کسان که پرده حرمت دریده اند
در کودکی محبت مادر ندیده اند
امروز هستیم به امید دعای تست
فردا کلید باغ بهشتم رضای تست
شعر و اشعار کوتاه درباره مرگ مادر
مادرم مرغ دلم پر میکشد اندر هوایت
آرام جان باز آ که من مشتاق آن خندیدنت
به ماتمت من ماندهام با صد هزاران آرزو
آغوش باز مضطرب در حسرت بوییدنت
به پاس آن همه ی مهر و وفایت
حقیر است این محبتها برایت
ندیدم در جهان بهتر ز مادر
سر و جانم همه ی بادا فدایت
مرا آن روز شادی بود در سر
که سر میبود بر زانوی مادر
چراغ خانهی ما گشته خاموش
که مادر نیست اندر خانه دیگر
ای دیده ببار چو مادر نیست دگر
آن سایهی مهربان به سر نیست دگر
زآن چهرهی پرتبسمش صد افسوس
جز عکس و ماتمی اثر نیست دگر
روان مادرم شادان که عمری
مرا در راه ایزد رهبری کرد
به گوشم نغمه توحید سر داد
بجای مادری پیغمبری کرد
این مرقد عشق و آرزوهاست
این تربت پاک مادر ماست
ای خاک تو حرمتش نگه دار
این رنجکشیده مادر ماست
مادرم در غم هجر تو بسی خونبارم
گریهها کردهام از زندگیم بیزارم
تا دم محشر اگر عمر شود مینالم
نام آن مادر پرمهر بود تکرارم
وﻗﺘﯽ ﺟﻮﺍﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید می شود
ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشود
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید می شود
رفتی از من مهر گسستی مادر
با رفتن خود دلم شکستی مادر
حیف که بودی و ندانستم من
ای در گرانمایه چه هستی مادر
افسوس دگر مادر شیرین سخنم در بر ما نیست
آن گوهر یک دانه پر مهر و وفا در بر ما نیست
آن سنگ صبور، ذاکر حق تا دم آخر
افسوس و صد افسوس دگر سایه او بر سر ما نیست
شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد
گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد
مادر شایسته ای زین عالم ناپایدار
روشن آن دیده که رویش میدید
دگر آغوش مادر جای ما نیست
دریغا دامنش ماوای ما نیست
ازآن روزی که از دار فنا رفت
کسی غمخوار و هم آوای ما نیست
مادرم ای رفته در خوابی دراز
یاس هایت توی ایوان گشته باز
اگرچه گل هایت همه ی تنها شدند
با شقایق های آن دنیا بساز
لالایی مادر خوبم لالایی
یه دور از رنج و غم پیش خدایی
همیشه با خدا بودی بدنیا
یقین تا حشر هم پیش خدایی
فرشته زیر خاک! این باورم نیست
که دیگر سایه او بر سرم نیست
نمی بینم به غیر از غصه و غم
به دنیایی که در آن، مادرم نیست
برایم سایهی سر بود، مادر
نه گویا چیز دیگر بود، مادر
به دنیایم اگر چیزی نمیماند
فقط ای کاش مادر بود، مادر
برایم یار و یاور کاش می ماند
کنارم روز دیگر کاش می ماند
فغان و درد و آه و اشک و افسوس
نگاه گرم مادر کاش میماند
ز سر شد سایهات کوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز
مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز
مادر به تو قسم که دراین خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
مادر امروز جهان بی تو نبیند چشمم
این منم بر سر خاک تو که خاک بر سرم
مطالب مرتبط :
متن و عکس نوشته های غمناک برای مادران فوت شده
کاملترین اس ام اس های روز مادر ، روز زن
نوشته عاشقانه تبریک روز زن | ایده و خرید هدیه برای روز مادر «پاک ترین عشق دنیا»
اس ام اس و عکس پروفایل روز مادر |زیباترین اشعار و جملات تبریک روز مادر
45 عکس پروفایل تبریک روز مادر |زیباترین عکس نوشته تبریک روز مادر «سری جدید»
روز زن و مادر سال 96 |تاریخ دقیق روز زن و مادر سال 96 چه روزی است؟
جدیدترین اس ام اس تبریک روز مادر و همسر ، روز زن
درباره تاریخچه روز مادر ، روز زن