مروری بر نمایشنامه مرد بالشی اثر مارتین مک دونا، قصه پردازی در مذمت کودک آزاری
میتوان این نمایشنامه را یک کمدی سیاه جنایی لقب نهاد. درست مانند اغلب کارهای مارتین مک دونا. نوشته مروری بر نمایشنامه مرد بالشی اثر مارتین مک دونا، قصه پردازی در مذمت کودک آزاری اولین بار در نت نوشت پدیدار شد.
مرد بالشی نام نمایشنامهای از نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و فیلمساز ایرلندی – بریتانیایی مارتین مک دونا است. مارتین مک دونا به عنوان یکی از بهترین نمایشنامه نویسان زندهی ایرلندی به جهان معرفیشده است. پدر و مادرش او و برادرش را در لندن رها کرده و به ایرلند بازگشتند. او در۱۶ سالگی مدرسه را رها کرد و برای امرار معاش به یک شغل سطح پایین روی آورد ولی کمی بعد آن شغل را هم رها کرده و به نوشتن پرداخت. کاری که در انجام آن بسیار موفق عمل کرده است. مک دونا به خاطر مرد بالشی برنده جایزهی لارنس الویر و نامزد جایزهی تونی شده است.
مک دونا که در نوشتن کارهای جنایی تبحر خاصی دارد، این بار هم دست روی سوژهای ازایندست میگذارد. معمای قتل چند کودک درست مطابق داستانهای یک نویسنده و مظنون شناخته شدن او. داستان نمایشنامه در یک شهر با حکومت مستبد و دیکتاتور میگذرد. نامی از شهر برده نمیشود ولی به طنز در جایجای این نمایشنامه نشانههایی دربارهی آن داده میشود که به خصوصیات یک حکومت بسته و خودکامه بسیار نزدیک است. شکنجه در زندانها یا اعدام بدون محاکمه و نبود اثری از آزادی بیان از جمله این نشانههاست.
اما مک دونا وقت زیادی صرف انتقاد از آن سیستم نمیکند. او با طنز خاصی به آنها نیش و کنایه میزند و حتی برای طنز کارش از تمسخر این سیستم بهره میبرد ولی خودش را درگیر انتقاد از یک چنین حکومتهایی نمیکند. در واقع فضای کار به نحوی در طرح در هم آمیخته که قابل تفکیک نیست. فضا، خود سوژهی داستانگویی مک دونا قرار نمیگیرد ولی در روایت نمایشنامه نقش یک پایهی اساسی را ایفا میکند.
طرح نمایشنامه مرد بالشی بسیار ساده است. اما چیزی که آن را متمایز کرده است شیوه ایست که مک دونا با آن به روایت این طرح میپردازد. او داستانش را به شکل تودرتو برای مخاطب تعریف میکند و مخاطب را با خود همراه میکند و در هر بخش قسمتی از یک نقطهی تاریک را روشن میکند.
این نمایشنامه چهار شخصیت دارد. دو بازپرس یک نویسنده به نام کاتوریان و برادر عقبماندهاش، میچل یا مایکل. شخصیتپردازی مرد بالشی بسیار حرفهای انجامگرفته است. عمده شخصیتپردازی این نمایشنامه از طریق دیالوگها رخ میدهد ولی علاوه بر این، شخصیتها دربارهی یک دیگر داستانهایی تعریف میکنند یا توضیحاتی میدهند که دلیل رفتارهای شان را توضیح میدهد. به طور کلی این نمایشنامه بسیار داستان محور است. چه داستانهایی که در توضیح کاراکترها آمده و چه داستانهایی که کاتوریان به عنوان یک نویسنده نوشته است و در اغلب آنها به مفهوم کودکآزاری اشاره میشود.
در داستانهای کاتوریان همواره کودکی بوده که مورد تجاوز شکنجه و یا قتلی وحشیانه قرارگرفته است. در نگاهی کلیتر باید اشاره کرد که مک دونا در اغلب آثارش به کودکان نگاه ویژهای داشته است. با توجه به فضای داستان این بار نگاه ویژه ی او به کودکان در این نمایشنامه بیانگر این است که حتی در جایی با این استبداد کودکآزاری و قتل کودکان پست و وحشیانه است. همانطور که در سینمایی “در بروژ” به نویسندگی و کارگردانی همین فرد، برای سردستهی قاتلان و آدمکشها کودک کشی حتی به شکل غیر عمد بزرگترین گناه و مستوجب مرگ بود.
شاید در نگاه اول این نمایشنامه بهمانند یک بیانیه کودکآزاری را محکوم کند ولی در حقیقت این نمایشنامه بسیار فراتر از این است. قصه محوری این نمایشنامه و پیوند داستانها با یکدیگر با محوریت داستان مرد بالشی، که در پایان نمایشنامه مشخص میشود، بارزترین خصوصیت این نمایشنامه است که مک دونا آن را به زیباترین شکل ممکن به اجرادرآورده است.
غافلگیریهای این نمایشنامه، زیاد و بدون بزرگنمایی است. سرچشمهی اغلب غافلگیریها دروغهایی است که برادر به برادر و بازپرس به متهم میگوید. ولی بخشی از غافلگیریای که مک دونا برای مخاطبش طراحی کرده در همان قصهگوییاش نهفته است. در زیبایی و ظرافت و ابتکار او و استفادهاش از تکنیک نمایش در نمایش.
میتوان این نمایشنامه را یک کمدی سیاه جنایی لقب نهاد. درست مانند اغلب کارهای مارتین مک دونا.
این نمایشنامه را زهرا جواهری در سال ۱۳۹۲ به فارسی برگردانده است و انتشارات افراز آن را منتشر کرده است. مرد بالشی بارها در سالنهای تئاتر ایران توسط کارگردانان مطرح تئاتر به روی صحنه رفته است.
پاسخی بگذاید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت