منظور از پرسونا یا نقاب چیست؟
نقاب مانند پوستی است که بر اندام درونی ذهن کشیده شده است، نمای بیرونی موجودیت و ساختار ذهن، چیزی که یک انسان دیگر در برخورد با یک انسان دیگر و برقراری ارتباط آن را میبیند نقاب ذهن فرد مقابل میباشد. شما سرِکار نقابی به صورت دارید که وقتی به منزل برمیگردید آن نقاب جای خود را به نقاب دیگری که مناسب برخورد و برقراری ارتباط با همسر و فرزندان میباشد میدهد. با دوست صمیمی تان نقابی از صمیمیت را به صورت دارید که طبیعتا هیچ وقت مشابه نقابی نیست که در حین ارتباط با رییستان دارید. دقیقا همین نقابها هستن که به ما کمک میکنند در روابط مختلف متناسب با آن رابطه نقش بازی کنیم، اما آن چیز که مهم است شخصیت ما چیزی ورای این نمای بیرونی است.
نقاب اصلا چیز بدی نیست و سعی کنید بار منفی آن را از ذهنتان پاک کنید، نقاب ملموس ترین بخش ذهن انسان برای خودش و اطرافیانش میباشد. میخواهید متوجه اهمیت وجود نقاب بشوید؟ یک لحظه تصورکنید که همیشه و همه جا نقابی را به صورت ذهن خود دارید که در رابطه با کودک چهارساله خود دارید. در محل کار با همکاران و روسا، در فامیل و ارتباطات فامیلی، در ارتباط با همسر و در اجتماع در روابط کوتاه مدت روزمره، تصورش هم خنده دار و تا حدی ترسناک است به دو روز نکشیده مطمئن باشید تمام ارتباطات کاری و خانوادگی شما آسیب جدی خواهد دید. یا بیایید تصور کنیم جای نقابها جابجا شود، مثلا نقابی که در ارتباط با همسرتان در حالت عاشقانه خصوصی دارید را با رییستان سر کار اجرا کنید، نقاب ارتباطی که با کودک خود دارید را با والدینتان به چهره داشته باشید و نقاب رابطه دوستانه تان با صمیمی ترین دوست را به خانه ببرید و در ارتباط با همسرتان به کار ببرید، نتیجه خیلی بهتر از فاجعه حالت اول نخواهد بود.
پس نقابها باید باشند ما انسان هستیم و آموخته ایم و میدانیم که در هر شرایطی متناسب با فرد یا شی مقابل، فضا و نقش ما در آن رابطه، نقابی را به صورت ذهن خود میزنیم. در حین دعوا و مرافعه نقاب خشم یا نقاب ترس، در فضای عاطفی نقاب آرامش و محبت، در محیط کار با ارباب رجوع نقاب جدی بودن و احترام، در برخورد با والدین نقاب فرزند و هزاران هزاران نقاب دیگر که در طی ساعات بیداریِ زندگی به چهره ذهن و شخصیت درونی خود زده و به مدد آن روابط خود را کنترل، مدیریت و سپری میکنیم.