تا به حال برایتان سوال پیش آمده است که بزرگترین مدیران چگونه می توانند انقدر راحت خود را در اوج نگاه دارند؟
به گزارش آلامتو به نقل از Businessinsider ؛ حقیقت این است که این افراد موفق هم گیر می کنند، نگران می شوند و به خود شک دارند، اما آنها بر مدیریت اعتبار خود و طریقهای که دیگران آنها را می بینند کاملا تسلط پیدا کردهاند.
دایدر مالونی، نویسنده و سخنران عمومی، در کتاب خود “واقعیات سخت” اینطور گفته که
“مدیران بزرگ می دانند که هر قدم که بر می دارند، هر تصمیم که می گیرند، در نهایت اهمیت دارد. آنها می دانند که می بایست به دقت برنامهریزی کنند، سپس محکم عمل کنند. آنها می دانند که از قبل باید به مسائل فکر کنند – نه فقط قدم بعدی خود – بلکه بسیاری از قدمهای بعد از آن را نیز پیشبینی کنند.”
او در کتاب خود 11 درس در مورد مدیر بودن را ارائه داده که معمولا خود مدیران آنها را بیان نمی کنند.
مسالۀ سیاست در میان است.
نمی خواهیم در مورد اصلاحطلب یا اصول گرا بودن حرف بزنیم. منظور سیاستی است که ما بطور روزانه با آن روبرو می شویم، یعنی “آنگونه با کسانی که آنچه ما می خواهیم را دارند یا آنچه ما داریم را می خواهند، رفتار می کنیم.”
این چیز بدی نیست.
مالونی می گوید “چه از رئیس خود بخواهیم که حقوق ما را افزایش دهد، چه از بچۀ خود بخواهیم کار خطرناکی را نکند یا وقتی که از مسئول یک فروشگاه می خواهیم جنس ما را پس بگیرد، هر کدام از این روابط شامل تاثیر گذاشتن و ترغیب کردن دیگران برای بدست آوردن آنچه می خواهیم می شوند.”
رهبران بزرگ اهمیت ترغیب کردن و “قابلیت برقرار کردن روابط موثر و سودمند”، در کنار اخلاق، را می دانند. حتی اگر که فکر نمی کنید کسی که می بینید در لحظه برای شما کاری کند، می دانید که ممکن است در آینده آنها در زندگی شما تاثیرگذار باشند.
همچنین بخوانید: چگونه مدیر موفقی باشیم؟موفقیت از محبوبیت شما کم می کند
وقتی که دارید مدیریت را بدست می گیرید، اطرافیان شما شامل همکاران و مدیران از شما حمایت می کنند. با اینحال، وقتی که انتظاراتی که آنها دارند برآورده نمی کنید، از شما کمتر خوششان می آید. بله، موفقیت از محبوبیت شما کاسته است.
مالونی می گوید که برای مدیری بزرگ بودن، شما می بایست “ارادۀ قوی و یک جرات حتی قویتر داشته باشید.” می بایست به یاد خود بیاورید که وظیفه شما خوشحال کردن همه نیست، بلکه بهبود بخشیدن به یک سازمان کلی است.
شما آنقدری که برای خود جالب هستید برای بقیه نیستید
همه فکر می کنند که جذاب هستند، اما مدیران موفق می دانند که داستانهای آنها برای دیگران آنقدر جالب نیست که برای خما می ترسیم که شبیه یک احمق به نظر بیاییم.” اما رهبران موفق می دانند که هر کسی که با او ارتباط برقرار می کنند نیز می ترسد. این افراد موفق هستند زیرا آنها در مقابل این ترس می ایستند. آنها به دنبال آنچه می روند که به آن باور دارند، به دنبال تغییر هستند و در نهایت تغییراتی ایجاد می کنند.
مالونی “آنها همچنین باور دارند که می توانند خطر کنند چرا که اگر شکست بخورند، وضع را درست خواهند کرد. حتی اگر احمق به نظر آیند، احمق نیستند. حتی اگر ضعیف به نظر بیایند، ضعیف نیستند.” ترس باعث نمی شود که عقب بمانند. در عوض، باعث می شود که دست به کار شوند، زیرا می دانند که اصلا کاری نکردن خیلی بدتر از شکست خوردن است.
همیشه شخصی شما را تماشا می کند.
اگر قبل از اینکه با مشتریان روبرو شوید، صبح بدی داشتهاید، هیچوقت نگذارید که این روی صورت شما آشکار شود. همیشه یک نفر تماشا می کند. مالونی می گوید “مردم تماشا می کنند، مردم راجع به شما حرف می زنند و جوامع کوچک هستند.”
اما چگونه باید همیشه کاملا آرام باشید؟ مالونی پیشنهاد می کند که همه یک گروه کوچک خودمانی داشته باشند که به آنها اعتماد دارند. این افراد را با دقت انتخاب کنید و تنها در مقابل آنها دیوار دفاعی دور خود را بردارید. پس دفعۀ بعدی که پشت میز ملاقات هستید، چشمان خود را در حدقه نچرخانید و حواستان پرت نباشد. چرا که همیشه یکی شما را تماشا می کند.
رهبران بزرگ از انرژی خود محافظت می کنند.
رهبران بزرگ می فهمند که چه چیز به آنها انرژی می دهد و سعی می کنند این فعالیتها را بیشتر انجام دهند. آنها همچنین می دانند که چه چیزی انرژی آنها را می گیرد و اینگونه فعالیتهای خود را کاهش می دهند.
مالونی نوشته است که “در مورد انرژی خود فکر کنید. موضوع فقط آنچه نیست که بیشتر دوست دارید، بلکه در مورد چیزی است که شما را تغذیه و چیزی است که شما را خالی می کند. و البته نه فقط چیز، که ممکن است این یک شخص باشد. تلاش خود را بکنید تا چیزهای خوب را بیشتر کنید و چیزهای بد را کاهش دهید. فقط می بایست بفهمید که شما قدرت انجام اینکار را دارید، حتی بسیار بیشتر از آنچه که فکرش را بکنید. پس محکم بایستید و دست به کار شوید.
هر چه که در زندگی انرژی شما را تخلیه می کند را نابود کنید، و آن را با چیزی جایگزین کنید که به شما الهام می بخشد.
قسمت دوم مقاله: در مورد مدیریت