چند تمرین برای کنترل ذهن
تمرین تن آرامی: یا یک جستجوی ساده در کتابها و سایتهای مرتبط میتوانید یک روش سادۀ تن آرامی انتخاب کرده و بعنوان یک تمرین انجام بدهید. بهترین زمان تن آرامی شبها قبل از خوابیدن است و باعث تخلیه حافظۀ استرسی ماهیچه های اعضای مختلف بدن شده و ذهن را از انرژی های منفیِ تل انبار شده در طول روز خالی میکند. ساده ترین مِتُد تن آرامی که من خودم شبها قبل از خواب انجام میدهم بدین صورت است :
به پشت دراز بکشید در حالیکه دست هایتان در دو طرف بدنتان به حالت کشیده قرار دارد، پاهایتان هم به فاصله اندکی از هم دراز کنید. چشمهای خود را ببندید و چند بار نفس عمیق و شکمی بکشید سعی کنید بین دم و بازدم یک وقفه ایجادکنید بر روی تنفس خود دقت کنید. حالا شروع کنید از عضلات پایِ راست به سمت بالا و سپس پای چپ به بالا آگاهی خود را بر روی هر عضو انتخاب شده ببرید، بردن آگاهی به سمت مثلا کف پایِ چپ باعث ایجاد حس گرما در کف پا و گِزگِز آن می شود. همینطور یک به یک اعضای بدنتان را با احساس آگاهی حس کرده و به سمت اعضای بالاتر و نهایتا سر و صورت بیایید. این عمل شاید حدود پنج دقیقه بیشتر کار نبرد اما اثر آن را بر کیفیت خواب شبانه و احساس بهتر روز بعد آن بعد از مدتها تمرین احساس خواهید کرد.
پرانتزهای ذهنی بی مصرف خود را ببندید: بعد از تن آرامی قبل از خواب، به ذهن خود مراجعه کنید و تکلیف پرانتزهای بی موردی که در ذهن تان باز مانده است و نیازی به پیگیری ندارند را ببندید اگر کسی خطای ناخودآگاه و قابل گذشتی در مورد شما کرده در ذهن خود او را ببخشید و به منِ ذهنی خود دستور دهید که پرونده اش را ببندد و کنار بگذارد نگذارید به صورت یک انرژی منفی در ذهن شما باقی بماند و منِ ذهنی آن را وارد ناخودآگاه تان کند و شما را آزار دهد. اگر شما خطایی کرده اید خود را ببخشید و رهاکنید. نگذارید منِ ذهنی به چیزهایی چنگ بیندازد و گیر بدهد که انرژی و توان شما را بیهوده مستهلک میکنند. بهترین زمان برای همه این بخشش ها و فراموش کردن ها دقیقا بعد از تن آرامی و قبل از خواب است، منِ ذهنی خسته و ناتوان تر از این است که میل به عناد و لجبازی داشته باشد و فرکانس های مغزی شما پایین آمده و به فرکانس های خواب نزدیکتر میشود لذا هر تغییری به راحتی در ناخودآگاه حک میشود و اصطلاحاً در شرایط خوبی برای خودهیپنوتیزمی قرار دارید و در ادامه میتوانید تا زمانی که هنوز وارد فاز خواب نشده اید با خود تلقینی اهداف عالی خود را مرور کرده و بر عزم خود برای نیل به این اهداف تاکیدکنید و به ناخودآگاه پرتوان خود بیاموزید که بر روی آن اهداف تمرکز کرده و راه حل پیدا کرده و بعد به سطح خودآگاه شما منتقل کند. پس فراموش نکنید اول بخشش و تخلیه و پاکسازی بعد کاشت تخم امید و موفقیت و پیروزی.
همیشه در حال آموزش باشید: سعی کنید در هر سنی متناسب با شرایط خود همواره در یک فرآیند آموزش دیدن مستمر به سر ببرید. همانطور که در قسمت خصوصیات منِ ذهنی گفتم، منِ ذهنی اموری را که در مسیر زندگی شما به آن نیاز پیدا می کنید را آگاهانه و با مهارت و تسلط کامل میآموزد و بعد از مدتی، اجرای آن را در اکثر مواقع به بخش ناخودآگاه ذهنتان میسپارد. در سه دهۀ اول زندگی مسایل مختلفی برای آموختن وجود دارد آموزش های مختلف می بینیم و روابط تازه آغاز میکنیم اما از دهه سوم به بعد کم کم اوضاع زندگی پایدار میشود موضوعات ضروری کمتری برای آموزش دیدن نیاز داریم و روابطمان اکثرا شکل گرفته و به بلوغ رسیده اند و اغلب از بابت آنها دغدغۀ فهمیدن و یادگیری نداریم، دقیقا از همین موقع باید برای کنترل ذهن نسبت به آموزش دیدن اقدام کنیم. بسته به علائقی که دارید مواردی را انتخاب کنید و بصورت حرفهای یا صرفا یادگیری اولیه آموزش ببینیم اگر لازم بود در کلاسهای آموزشی شرکت کنیم و منِ ذهنی خود را وادار کنیم که حاضر و ناضر در محل در پی یادگیری باشد. یادگیری و آموزش فرآیند پیری را کند کرده و ذهن شما را وادار میکند که ورزیده شود چنین ذهنی فرصتی برای اینکه خودِ واقعی را با اعمال خود به دردسر بیندازد ندارد. امروزه کشف شده است هر مطلب جدیدی را که آموزش می بینید ذهن اقدام به ساخت یک آبشار عصبی در مغز میکند تا بتواند بعداً اجرای آن را به بخش ناخودآگاه بسپارد. این آبشارهای عصبی باعث می شوند که سلولهای عصبی مغز تحلیل نروند و زنده بمانند. به ذهن خود مجال پرواز ندهید همین الان قلم و کاغذ بردارید و مواردی را که مایل به یادگیری آن هستید لیست کنید و به ترتیب بصورت خودآموز یا کلاس آموزشی آنها را بیاموزید، یک زبان خارجی جدید، یک زبان برنامه نویسی، یک ورزش یا هنر و… لازم نیست حرفه ای شوید همینکه بتواند برای شما با حس سرگرمی همراه باشد و مایل به یادگیری آن باشید کافی است.