دومین و سومین قدم در گام دوم در راه کنترل ذهن
انتقاد پذیر باشید: سعی کنید به نزدیکان خود مانند والدین،همسر، فرزندان و دوستان صمیمی خود که به صداقتشان اعتقاددارید اجازه بدهید که گاهاً از شما و رفتار شما انتقاد کنند. انتقاد یعنی اینکه متوجه بشوی دیگران منِ ذهنی شما را چگونه می بینند. افرادِ نزدیک به ما که نسبت به ما نیت خیر دارند بهتر از ما میتوانند منِ ذهنی ما را بی پرده ببینند.
انتقاد باعث می شود که ما نسبت به رفتارهای نادرست منِ ذهنی خود در فاز آگاهانه قرار بگیریم و با تقویت حس آگاهی به دوگانه بودن خودِ واقعی و منِ ذهنی نسبت به کنترل منِ ذهنی و تصحیح رفتارهای آن اقدام کنیم. در انتقاد باید مطمئن باشیم که طرف انتقاد کنندۀ ما قصد تخریب شخصیت ما و سواستفاده از ما راندارد و اصولا دسته افرادی که در بالا از ایشان یاد شد قابلیت این را دارند که جزو انتقاد کننده های تاثیرگذار و خیرخواه ما باشند.
تمرین حضور: در فصلهای قبل در مورد تمرین حضور صحبت کردیم، مجددا آن را برای شما توضیح می دهم. این یک تمرین عملی است که در هر مکان و زمان که هستید اگر کاری که انجام می دهید نیاز به دقت و تمرکز نداشته باشد که غفلت از آن حادثه آفرین باشد، مانند رانندگی، قابل انجام است. در طول روز هر از گاهی در هر وضعیتی که برایتان امکان پذیر است و تنها باشید که چه بهتر، برای یک دقیقه دست از کار یا عملی که انجام می دهید برداشته و متوجه بدن خود، محیط اطراف، صداها، بوها، سطوحی که با بدن شما در تماس هستند، سنگینی بدن خود، انقباض ماهیچه ها، تنفسی که انجام می دهید و خلاصه تمام چیزهایی که در آن زمان و مکان حاضر هستند شده و اصطلاحا تمام و کمال در بدن خود حاضر و ناظر بر بدن خود و محیط اطراف بشوید. به تنفس خود که دقت کنید آرام، سنگین و شمرده خواهد شد. این تمرین ذهن شما را از پرواز در زمان و مکان غیر از آنجا و آن زمان، جدا و احضار میکند چیزهایی خواهید شنید، بوهایی را متوجه خواهید شد، فشارهایی را به بدن خود از محل نشستن و سطوح در تماس حس خواهیدکرد که اصلا قبل از این تمرین متوجه آنها نبوده اید، کنترل تنفس در طی این مدت در دستانِ شما خواهدبود، آگاهی خود را حس خواهیدکرد و حس سنگین لذت بخشی خواهید داشت، اما منِ ذهنی شما بیقرار خواهد بود میدانید چرا؟ چون تمام این احساس ها را توسط من ذهنی و از مسیر او حس می کنید نه بخش ناخودآگاه ذهن خود، و این برایش خیلی سخت است چون میداند بدون او هم این دریافت ها بود اما آگاهانه نبود و نیاز نبود او در این امر دخیل شود. پرداختن به تمرین حضور، ذهن را در زمان حال و مکان حال به دام شما خواهد انداخت لازم نیست همواره اینطور باشید چرا که امور زندگی و کارتان مختل میشود اما حتما و حتما دقت کنید که در طول روز این تمرین را بارها در شرایط مختلف که خطری ندارد انجام دهید مانند پشت میزِکار، جلسه ای که شما سخنگو نیستید یا فعلاً خطاب صحبت نیستید، وقتی داخل اتوبوس یا تاکسی نشسته اید، در طبیعت و پارک، در منزل موقعی که غذا میخورید یا دراز کشیده و استراحت می کنید. این تمرین را عادت کنید و منِ ذهنی خود را عادت دهید که بداند گاه به گاه احضارش میکنید مطمئن باشید به مرور اثرات این رفتار ساده را در زندگی خود خواهید دید.