قضاوت دیگران امری مضر برای کنترل من ذهنی
سعی کنید مکرراً و مدام منِ ذهنی خود را عادت دهید که کمتر قضاوت کند و کمتر برای مسایل بیرون حکم صادر کند. منِ ذهنی ناتوانتر از آن است که قادر به درک نظام عظیم علت و معلول و اهداف عظیم آفرینش و خلقت انسان باشد، از سویی گفتیم که منِ ذهنی علاقهای هم ندارد خود را جزیی از کل بداند و با هویتی بالاتر از خود یکی شود لذا به منِ ذهنی خود بیاموزید قضاوت نکند هرجا منِ ذهنی قضاوتی انجام داد زود عذرخواهی کنید. منِ ذهنی باید بداند که نمیتواند همه چیز را درک کند، نه در موقعیت قاضی رفتارهای دیگران است و نه از قضاوت دیگران سود میکند البته یادتان باشد که قبلاً هم گفتیم که منِ ذهنی از قضاوت کردن دیگران انرژی میگیرد، و چه بسا اگر خود او در موقعیت فردی که دارد قضاوتش میکند قرار داشت رفتاری بسیار بدتر از این از خود نشان میداد. برای غلبه بر این صفت بد قضاوت کردن باید در نظام نگرشی خود اصولی داشته باشید که به طور سازنده از وقوع این رفتار جلوگیری کند مثلا من شخصاً به این مساله معتقدم که اگر کسی را در موردی قضاوت کردم سیستم خلقت من را در موقعیتی قرار خواهد داد تا در همان مورد یا مورد مشابه آن مورد قضاوت اطرافیانم قرار بگیرم و تلخی آن را احساس کنم، اعتقاد به این نگرش که از آن به “کارما” یاد میشود بدون اینکه بار منفیِ گناه را در فرد ایجادکند باعث کنترل منِ ذهنی میشود تا از انجام عمل قضاوت کردن دیگران دوریکند. منِ ذهنی خود را به مشورت، کمک و همدردی عادت دهید تا همیشه در کنار هم نوع برای حل مشکلات او باشد.
برای اینکار مجدداً در نظام نگرشی خود بگردید ببینید آیا بندی هست که به شما کمک کند با استناد به آن منِ ذهنی خود را عادت بدهید که به اعمال و نیّت انجام اعمال اهمیت بدهد و حاضر نباشد برای رسیدن به هدف دست به هر وسیله ای بزند. سایه اخلاقیات را بر سرش افراشته کنید تا بداند زندگی یک دوی سرعت نیست بلکه مسابقه دوی ماراتن است و ما باید به همدیگر در طی آن کمک کنیم. در نگرش شما حتما بندی باشد که به منِ ذهنی بفهماند جایزه نهایی را به کسی که سریع به خط پایان برسد نمیدهند بلکه کسی که عدۀ زیادی را با خود به خط پایان برساند برنده است. این نگاه، منِ ذهنی را از نتیجه گرا بودن دور میکند. نتیجه گرایی منِ ذهنی جامعه را به رقابت برای کسب منابع موجود قرار میکشاند و همیشه ضعف ضعیفان و گرسنگان و ثروت ثروتمندان از منظر منِ ذهنی توجیه پذیر میباشد و دلیلی بر اینکه ما شکست بخوریم اصلاً وجود ندارد، این منِ ذهنی برای نتایج شکست ساخته نشده و آشوب به پا میکند.