رسوم جالب نوروزی بین اقوام ایران

به گزارش آرمان زنان؛ یکی از وجوه دوستداشتنی ایران، گستردگی فرهنگهایی است که در نقطه نقطه آن شاهدیم. نوروز نیز مانند سایر مناسبتهای کشور، با آداب و رسوم مختلف و گاهی نزدیک به هم در بین شهرهای مختلف همراه است. در این گزارش به آداب نوروزی برخی استانهای کشور بهطور خلاصه میپردازیم. آذربایجان شرقی صبح آخرین چهارشنبهسورى مردم بر...
به گزارش آرمان زنان؛ یکی از وجوه دوستداشتنی ایران، گستردگی فرهنگهایی است که در نقطه نقطه آن شاهدیم. نوروز نیز مانند سایر مناسبتهای کشور، با آداب و رسوم مختلف و گاهی نزدیک به هم در بین شهرهای مختلف همراه است. در این گزارش به آداب نوروزی برخی استانهای کشور بهطور خلاصه میپردازیم.
آذربایجان شرقی
صبح آخرین چهارشنبهسورى مردم بر سر آب رفته و از روى آن مىپرند و مىخوانند:
آتیل ماتیل چرشنبه (عاطل و باطل شود چهارشنبه)
بختیم آچیل چرشنبه (بختم باز شود چهارشنبه)
در روستاها چهارشنبه آخر سال را «چرشنبهخاتون» مىگویند و زنان بالاى اجاق خوراکپزى با آرد شکل زنى زیبا را مىکشند و زیر آن یک آینه و شانه مىگذارند تا وقتى چرشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. این رسم تأکید بر بارور شدن زمین در آخرین روزهاى اسفند دارد.
مفصلترین مراسم آخرین چهارشنبهسورى آن است که در آن شب برنج سفید پخته و همراه با آجیل و شیرنى بر سفره قرار مىدهند. پسران جوان و نوجوان شالى برداشته و از سوراخ بالاى بام که محل خارج شدن دود تنور و تهویه است، آن را پایین مىاندازند. صاحبخانه نیز مقدارى آجیل و شیرینى در گوشه شال مىبندد تا پسر آن را بالا بکشد. اگر پسر خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمىکشد. اگر خانواده دختر راضى باشند، نشانهاى به شال مىبندند. رسم شالاندازى هنوز در بعضى روستاهاى آذربایجان شرقى رایج است.
صبح آخرین چهارشنبه زنان بر سر چشمه رفته کوزهها را پر مىکنند و از روى آب مىپرند و گاه دامها را از آب عبور مىدهند. از آب چشمه براى روشن کردن سماور، خمیر کردن نان یا پختن غذا استفاده مىکنند.
فرستادن خوانچهاى از میوه و شیرینى در این روز براى عروس خانواده از مراسم دیگر چهارشنبهسورى است. خوردن هفت دانه روغنی، شیرینى یا غله، درست کردن هفت نوع خوراکى شیرین نیز در این روز معمول است.
نوروزخوانىها بیشتر توسط ‘سایاچىها’ اجرا مىشده که در روستاها و گذر از روستائى به روستاى دیگر و شهرى به شهرى دیگر، مژده رسیده بهار را مىدادند.
در برخى مناطق آذربایجان شرقی، مردم کوزه یا کاسهاى آب را نزد روحانى محل مىبرند و روحانى بر آن چهلبار سوره یاسین مىخواند و فوت مىکند. سپس این آب تبرک را بر گوشه و کنار خانه بهویژه بر دامها و محصولات مىریزند و به کودکان مىدهند؛ تا هم برکت و بارورى را زیاد کند و هم شفا بخشد.
چند روز بعد از عید نیز خوانچههاى عیدانه آماده مىشود. هر خوانچه شامل پارچه، کفش، جوراب، شیرینی، برنج خام و … است که براى عروس خانواده یا دختر خانواده که تازه ازدواجکرده مىفرستند.
آذربایجان غربی
از جمله رسمهای زیبای ایام نوروز که در آذربایجان غربی به فراموشی سپرده شده، رسم “تکمچی”ها نام دارد. چند روزی مانده به عید، تکمچی به طور نمادین، تکم (بز ساختهشده از قطعات چوب) را در کوچههای روستاها و شهرها میچرخاند و در حالیکه اشعاری به زبان ترکی میخواند، نوید آمدن عید را میداد و پاداش خود را از مردم میگرفت.
مردم آذربایجان غربی هنوز هم اسفندماه را با عنوان بایرام آیئی (ماه عید) میخوانند و مطابق سنتهای کهن و قدیمی مردم آذربایجان غربی هفته اول اسفند ماه را “چیله قووان” یعنی هفتهای که چله زمستان را فراری میدهد یا یالانچی چارشنبه “چهارشنبه دروغین” مینامیدند و با آیینهایی اتمام فصل زمستان را جشن میگرفتند. در گذشته آذربایجان، چهارشنبه هفته دوم اسفند ماه موسم به “کوله چارشنبه” یعنی چهارشنبه کوتاه بود و سومین چهارشنبه نیز “موشتولوقچی چارشنبه “چهارشنبه پیام آور” یا قره چارشنبه “چهارشنبه سیاه یا بزرگ” یا “خبرچی چارشنبه” نام داشت.
در گذشته نه چندان دور برای این روز مردم لباسهای تمیز و تازه خود را میپوشیدند و کوزهای که در بین اقلام خرید چهارشنبه قرار داشت را پر آب تازه میکردند و گاهی چایی صبحانه روز چهارشنبهشان از همان آب تهیه میشد. مراسم شالاندازی در این استان نیز اجرا میشده است.
بختگشایی دختران
از مراسم بسیار قدیم آخرین چهارشنبه سال، مراسم بختگشایی شامل گره زدن دستمال یا چارقد بود. بدینترتیب که دختران دم بخت گرهی به دستمال یا چارقد خود میزدند و از اولین رهگذر میخواستند تا به امید باز شدن گره از کارشان، گره را بگشاید. بیرون رفتن از خانه در صبح روز چهارشنبه آخر سال و پرکردن کوزه آب از مراسم مرسوم بختگشایی بود.
در آذربایجان غربی همچنین یکی از مراسم، فالگوش ایستادن بوده است. این رسم که بیشتر از سوی زنان خانه انجام میگرفت بدین صورت بود که در مکانی که دیده نشوند میایستادند و کلیدی زیر پای خود نهاده و به سخنان رهگذران گوش می دادند و تفال میزدند.
البرز
در گویش اصیل البرزی چهارشنبه سوری به “کل چارشنبک” معروف است که “چهارشنبه بیاهمیت” معنی میشود و وجه تسمیه این نامگذاری برای چهارشنبه پایان سال، به آداب ایرانیان باستان باز میگردد که ۵ روز پایان هرسال دست از هر نوع کاری کشیده و صرفاً به جشن و پایکوبی میپرداختند و عملاً کسب و کارها در ۵ روز پایانی سال تعطیل بوده است.
“یور” رسمی زنانه و منحصر بفرد در استان البرز
یور در گویش البرزیها به معنای یاور است و این رسم اینطور بوده است که زنان محله در اسفندماه گرد هم می آمدند و به نوبت با همکاری یکدیگر منازل خود را خانه تکانی میکردند.
تهران
شب سال نو، یعنی شب تحویل سال، وقت خوردن رشته پلو بود که خوردن آن آدابی داشت. رشته پلو که با رشته پلویی و همراه با خرما و کشمش سرخکرده آماده میشود، غذایی است که نه تنها پرقوت و گرمکننده مزاج بهشمار میآمد، بلکه خوردن آن موجب میشد که “سررشته کار” تا آخر سال در دستشان باشد.
بختگشایی با رشتهپلو
آداب تهیه و خوردن رشته پلو از این قرار بود: اگر مرد و سرپرست خانه دچار مشکلی در کار و کسب شده بود، بشقاب اول برای او کشیده میشد، اگر در خانه دختر بختبستهای بود، او باید زیر دیگ را روشن میکرد و موقع کشیدن غذا در دیگ را باز میکرد. رشته خشککرده این پلو، برای رفع بیپولی داخل کیف قرار میگرفت.
دختر یا پسر بختبسته در هنگام کشیدن پلو باید از منزل خارج میشد و بعد مادر یا مادربزرگ او بشقابی از برنج برایش میکشید و پشت در برده و میپرسید کی هستی؟ و او جواب میداد باز کن، مادر در را باز میکرد و بشقاب را به دستش میداد، آن شخص باید دو لقمه پلو را همان بیرون میخورد و بعد به داخل میآمد تا بختش گشوده شود.
چهارمحال بختیاری و رسمی مخصوص زنان و کودکان
اولین شنبه سال نو را زنان و کودکان از خانه بیرون میروند و با چیدن گیاهان خوراکی که تازه سر از خاک در آوردهاند، در مزارع و باغات نحسی، بدی، پلیدیان روز را دور میکنند و به آن «شنبهگردی _ شنبهگردش» میگویند. شنبهگردی به صورت خانواری نیست و غذای روز به خارج از منزل برده نمیشود و بیشتر خاص زنان و کودکان است. دختران به امید باز شدن «بخت» در این روز، همچون سیزده بدر سبزه گره میزنند.
خراسان جنوبی
یکی از مراسمی که اهالی خراسان جنوبی به آن اعتقاد دارند، مراسم شام نوروزی است. در این مراسم خانوادهای که تازهعروس عقدکردهای دارد، به مبارکی سال جدید برای عروس هدایایی مثل لباس، کفش و کیف و البته مواد خوراکی مانند برنج، گوشت و …تهیه میکنند و به خانه پدر عروس میبرد.
البته در بسیاری از موارد خانواده عروس با مواد خوراکی که خانواده داماد به خانه آنها آوردهاند در ایام نوروز شام یا نهاری تهیه کرده و آنها را به خانه خود دعوت میکنند تا این رفتوآمدها موجب مستحکم شدن ارتباطات شود.
خراسان رضوی
یکی از آداب و رسوم مردم این بود که چند لحظه قبل از تحویل سال، قدری «آب جوجهخروس» یا شیر میخوردند. چون باور داشتند اگر به هنگام سالتحویل آب جوجهخروس بخورند، پوست بدنشان در تمام سال لطیف و درخشان میشود و اگر شیر بنوشند، پوست بدنشان سفید و نرم خواهد شد. عدهای نیز لحظه تحویل سال دور سفره مینشستند و هر یک سکهای یا چند دانه برنج یا یک گوخدا (خرخاکی) در مشت میگرفتند یا کله جوجهخروس در جیب میگذاشتند و سر مرغ و دل و جگر و سنگدان و گردن او را میپختند و به مرد خانه میدادند تا بخورد و ثروتمند شود.
از کوکویی که از شب آخر سال کهنه مانده بود، مقداری میخوردند تا تمام سال رزقشان حلال باشد. کوکو را هم باید میخوردند تا در سال نو از «کو؟ کو؟» گفتن راحت بشوند.
خراسان شمالی و مراسم کوزهشکنی
در سالهای دور مراسم کوزه شکنی یکی از آیینهای دایمی در تمامی نقاط خراسان شمالی محسوب میشد اما در حال حاضر این آیین سنتی تنها در بعضی از روستاهای استان متداول است؛ این رسم با این کیفیت برگزار میشود که کوزهای را مقداری آب میکنند و گاهی سکه پول هم درونش می اندازند، بعد از بلندترین نقطه منزل که معمولاً پشت بامها است، توسط یکی از اعضای خانواده که معمولاً پسرهای خانواده هستند به پایین پرت شده و کوزه شکسته میشود و آب آن پاشیده میشود.
در گذشته شکستن کوزه را به عنوان نشانه آلودگیها و اندوههای یکساله، واجب میدانستند و علاوه بر شکستن کوزه آلودگیها، خانوادهها ظرفهای مسی خود را که بر اثر مصرف طی یکسال سرخ شده بود، به مسگرها میدادند و سفید میکردند.
زنجان
بر اساس یک رسم دیرینه که در حال حاضر به کلی منسوخ شده است مردم زنجان بهویژه روستاییان برای رنگ کردن دیوارهای کاهگلی از دشت و کوهستان گچ سفید آورده و پس از کوبیدن و مخلوط کردن آن با آب، با جارو بر روی دیواها میپاشیدند. پس از این اقدام اهالی زنجان خاک زرد را از دشت تهیه کرده و به منظور تغییر رنگ از زرد به قرمز بر روی آتش گذاشته و با سلیقه خود با انگشتان دست نقشهایی از گل و درخت بر روی دیوار خود میکشیدند.
سیستان و بلوچستان
در سپیده دم تحویل سال نو بر اساس یک سنت قدیمی سیستانی تمامی ظروف سفالی که در عرض یکسال از آنها بهرهبرداری شده است (کاسه و کوزه) شکسته میشد و تکهپارههای آنها در پشت بام جای میگرفت و یا به بالای بام برده و میشکستند. این کار تقدس داشت، زیرا معتقد بودند اگر این کار صورت نگیرد، ارواح پلید که درون آنها جای میگرفتهاند، خانواده و اعضای آنها را ناخوش و زردموی میکنند.
“سفر به در” از دیگر آیینهای نوروزی مردم بلوچستان است. مراسم “سیزده به در” در میان مردم ایران وجود دارد و در بلوچستان نیز این مراسم با شیوهای دیگر اجرا میشود. در این منطقه سیزده به در را “سفر به در” میخوانند و معتقدند که در این روز روحهای پلید، جنها و مصیبتها ازهر روزنهای وارد خانه مردم شده و باید در این چند روز، سفر به در و خانهتکانی انجام و مواد خوشبویی به نام “سوچکی” برای تمیز و خوشبو کردن خانه در آتشدانها دود شود. در اعتقاد آنان اجنه و ارواح پلید دارای روح شیطانی بوده و از تمیزی و خوشبویی گریزان هستند. هنگام اجرای مراسم سفر به در کودکان نقش مهمی دارند و آنان به صورت گروهی دور خانهها میچرخند و با نوای “سفر خطر بلا بدر” پلیدیها و روحهای شیطانی را از خانه و کاشانه خود دور میکنند. این مراسم امروزه نیز در برخی روستاهای شهرستان نیکشهر بهویژه بخش “بنت” همچنان برگزار میشود.
فارس
در شیراز رسم بر این است که اگر درخت نارنجی که در خانه است، نارنج کم بدهد یا اصلاً ندهد، آن را عروس کنند و برایش مراسم عروسی بگیرند. برای این کار، ابتدا زن صاحب خانه، زنان همسایه را دعوت به عروسی درخت نارنج میکند، همه در یک زمان مشخص در خانه جمع میشوند و زن صاحبخانه ارهای را برمیدارد تا شاخههای درخت را ببرد. یکی از زنان همسایه جلو میآید و ضامن درخت میشود. سپس تور بسیار نازکی روی درخت میکشند، شکر پنیر روی درخت میپاشند، کِل میزنند، واسونک میخوانند و شادی میکنند و بر این باورند که آن درخت، سال بعد در فصل بهار، بار نارنج خواهد داشت.
کرمان
هنگام تحویل سال رشتهها را در داخل آش میریزند بر این باورند که با ریختن رشته در هنگام تحویل سال، تا پایان سال رشته کارها در دستشان خواهد بود، برهمین اساس اغلب هنگام تحویل، خودشان رشته بریده و آش درست میکنند. در گذشته در برخی از نقاط استان کرمان مردم باور داشتند که زمان تحویل سال تمام آبهای جاری برای یک لحظه میایستند و اصطلاحاً بهآن”خوابآب” میگفتند. در بعضی از مناطق استان کرمان دعای مخصوص تحویل سال را با زعفران و گلاب بر بدنه یک کاسه چینی مینویسند؛ سپس از آنشربت درست میکنند و برای سلامتی اعضای خانواده در طول سال همگی از آن مینوشند.
کرمانشاه
از مراسم کهن ایرانیان در نوروز، رسم آبپاشی به یک دیگر، آبتنی و شستوشوی خود با آب بوده است. در پیدایی رسم آبپاشی در میان ایرانیان، انگیزههای گوناگونی را یاد کردهاند؛ چون تن انسان در زمستان به آلودگیهای آتش، یعنی دود و خاکستر آلوده میشود، مردم با آبپاشی به خود، یا آبتنی، این آلودگیها را از خود دور و خود را تطهیر و پاکیزه میکنند. امروزه این رسم در نوروز، کمتر معمول است و تنها بقایای آن را در آیینهای مربوط به جشن چهارشنبهسوری میتوان دید. این رسم هنوز میان گروهی از مردم سرزمینهای همسایه ایران، از جمله شیعیان پاکستان رایج است.
کهگیلویه و بویر احمد
چاله گرم کنون یا سفره پرکنون مشهورترین آیین سنتی مردم کهگیلویه و بویراحمد در عید نوروز باستانی است. در این آیین که در نخستین شب سال برگزار میشود، هر خانواده به نیت سالی پرخیر و برکت سفره خود را پر از نان تازه میکند و با طبخ غذاهای سنتی مانند شله ماش، شله عدس، شله بادام، شله کنجد چاله یا اجاق خود را گرم نگه میدارد.
گیلان
نمایش عروس گوله از مراسم قبل از حلول سال نو بهشمار میرفت. این نمایش همراه با آواز ریتمیک دارای مفاهیم اخلاقی و آیینی خاصی بود. بازیگران این نمایش معمولاً سه نفر بودند و به نقش غول، پیربابو و نازخانم ظاهر میشدند. نقش نازخانم را بیشتر مواقع پسر جوانی که لباس زنانه پوشیده بود، اجرا میکرد. پیر بابو یا کوسه نقش پیرمردی بود که با غول بر سر تصاحب نازخانم به بحث و جدل میپرداخت. غول هم خود را با کلاهی از کلوش (ساقه برنج)، زنگولهها و چماق به هیبتی عجیب میآراست. این گروه به منازل مختلف رفته، به ایفای نقش خود میپرداختند و در ازای تهنیتگویی خویش و آرزوی سالی پربرکت و پریمن برای صاحبخانه، از او هدایایی دریافت میکردند. گاه نقش یک شخصیت دیگر به اسم کاسخانم نیز به این جمع اضافه میشد.
لرستان
آیین کوسهسوار برگرفته از داستانی است که در مورد پیرزنی به نام ننهپیره است که عامل سرمای سخت و مرگومیر در اواخر زمستان بوده است. آیین کوسهسوار اینگونه بوده که مردی بدون ریش را میآوردند و مردم او را ننهپیره مینامیدند و در خرمنجا از او سواری میگرفتند و میگفتند و این عمل نشان از این داشت که ننهپیره کاری دیگر نمیتواند انجام دهد و زمستان رو به اتمام است.
در گذشته مردم لرستان اعتقاد داشتند که لحظه تحویل سال در خانه باید باز باشد چون باور داشتند که در لحظه سالتحویل باوُ نوروز میآید پس اگر برف هم میبارید نباید دربسته میبود. باوُ نوروز در لحظه تحویل سال به تعداد افرادی که بر سفره جمع شدهاند، از آنچه بر سفره موجود بود برکت سال آن خانه را تقسیم میکرد و روزی سال افراد حاضر بر سفره را از برکتهای سفره مشخص میکرد و اگر درها بسته بودند، باوُ نوروز پشت درمیماند.
در ایام گذشته مردم لُر میانه خوبی با روز سیزده به در نداشتند و روز چهارده نوروز به طبیعت میرفتند ولی امروزه با ملیشدن این آیین، لرستانیها نیز روز سیزدهم به دامان طبیعت میروند.
همدان
یکى از مراسم جالب سنتى در روزهاى قبل از عید، کوسه و زنکوسه بود، که در نقش زن و شوهر چوپان ظاهر مىشدند و با ساز و دهل از روستاها به راه مىافتادند و به شهر مىآمدند. تمام اندام این دو پوشیده شده بود و فقط دو سوراخ جلو چشمان و یک سوراخ جلو بینى داشت. روى لباس نمدى کوسه تعدادى منگوله دوخته شده بود که به اطراف آویزان بود و چون بلندى در دست داشت که یک سر آن برجسته بود و به آن ”قورچنگ” مىگفتند.
زنکوسه نیز روى لباس نمدى خود یک دامن کوتاه از چیت رنگارنگ مىپوشید. به این دامن پرچین، ”تنبانقری” یا به گویش محلى “تومن قری” مىگفتند؛ کوسه و زنش با ساز و دهل وارد شهر مىشوند و تعدادى از بچهها بهدنبال آنها راه مىافتادند. آنها به هر خانهاى که درش باز بود وارد مىشدند و معمولاً وارد خانه اعیان و اشراف مىشدند و در محوطه حیاط شروع به حرکات جالب و خندهدار و رقص و پاىکوبى مىکردند. صاحبخانهها نیز در حد وسع و طبع خود کمکى نقدى یا جنسى به آنها مىدادند. کوسه و زنکوسه همچون حاجىفیروز پیامآورن شادى نوروزى و بهار بودند.
یزد
یکی از رسوم یزدی در آستانه سال نو این بود که آخرین شب سال آتش روی پشت بام روشن میکردند که در بین یزدیها به نام رسم «آتش رو بوم کردن» معروف بود تا سرما و سوزش زمستان را از بین ببرند. در نزد یزدیها ۱۰ روز مانده به نوروز، پنجه کوچک و ۱۰ روز بعد از نوروز به پنجه بزرگ مشهور بود که در این ۱۰ روز مراسمهای چهارشنبهسوری، کوزهشکستن، پختن آش رشته، پختن نان بهخصوص نانهای شیرین، آمادهکردن سفره هفتسین، خانهتکانی و خریدن لباس نو انجام میشد.
انتهای پیام/مهرخانه