به گزارش مشرق، اغلب اخباری که از زندگانی اهلبیت عصمت و طهارت(ع) در منابر و رسانههای جمعی در معرض شیعیان قرار میگیرد به صورت گزینشی است؛ طوری که گاهی ممکن است مهمترین مسائل در حاشیه برده شوند. به عنوان نمونه مهمترین چالش مسلمانان و به ویژه شیعیان در عصر امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) مسأله مهدویت و مدعیان دروغین مهدویت بود که توسط بنیالعباس به اوج خود رسید. این فتنه به قدری شدید بود که امام صادق(ع) در توضیح انتهای آیه46 سوره ابراهیم(ع) «إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ؛ مکرشان با خداست، هر چند از مکرشان کوهها از جای کنده میشد.» فرمودند: «از مکر بنی العباس درباره قائم قلوب مردم از جا کنده شود؛وإِنْ کانَ مکر بنی العباس بالقائم لِتَزُولَ مِنْهُ قلوب الرجال». (تفسیر نورالثقلین، ج2، ص553؛ تفسیر البرهان، ج3، ص316)
دعای ندبه و عهد در اوج فتنه مهدیان دروغین بیان شد
پارهای از روایات و نقلهای تاریخی گویای این فتنه سخت یعنی فتنه مدعیان دروغین مهدویت است. عبداللهبن عطا از امام صادق(ع) دربارة قائم(عج) پرسید. امام صادق(ع) فرمود: «به خدا قسم! من قائم نیستم و آن کس که شما گمان میکنید هم قائم نیست، بلکه قائم کسی است که ولادت او از نظرها مخفی است... .»( غیبت نعمانی، ج2، ص169). نیز اعتقاد به مهدویت محمدبن حنفیه در دوره امام صادق(ع) نمونه این فتنه است. حیان سراج که از افراد این فرقه است، نزد امام صادق(ع) رفتوآمد داشت. چند نقل از ملاقات و گفتوگوی او با آن بزرگوار نقل شده است که امام(ع) در آنها بر وفات محمدبن حنفیه تأکید کردند.(رجال الکشی، ص314ـ 316). همچنین عبداللهبن حسن، فرزند خود، محمد معروف به نفس زکیه را همان مهدی موعود معرفی کرد و عدهای از بنیهاشم و شیعیان با محمد به عنوان مهدی بیعت کردند. محمد در زمان منصور عباسی و در زمان امامت امام کاظم(ع) قیام کرد و کشته شد.( محمدبن محمد نعمان مفید، الارشاد، ج2 ص190ـ 193)؛ (سایت موعود) لذا در این دوران بود که دعای ندبه و دعای عهد برای تبیین آموزههای مهدویت در قالب مناجات از سوی امام صادق(ع) صادر شد.
فتنهای کور در عصر امام کاظم(ع)
این شرایط سخت در عصر امامت امام کاظم(ع) ادامه یافت و به اوج خود رسید. در حدیث مشهور به لوح جابر که جابر بن عبدالله آن را به نقل از صحیفه حضرت فاطمه(س) برای امام صادق(ع) بیان کرد، از این فتنه با عنوان «فتنه کور» یاد شده است: «وَ بَعْدَهُ مُوسَی فِتْنَةٌ عَمْیَاءُ حِنْدِسٌ، پس از او موسی است که (در زمان او) فتنهای کور و گیجکننده فرا گیرد»؛ زیرا با اندک مطالعهای میتوان دریافت فتنهای کورتر و گیجکنندهتر از مهدیان دروغین در این عصر نبود. در این عصر بود که عباسیان با شعار «الرضا من آلالرسول» دست به قیام زدند و به دروغ مهدی موعود را از نسل عباس عموی پیامبر(ص) معرفی کردند که روایت آن از نظرها گذشت.
محمدحسن حیدری، محقق و پژوهشگر مطالعات دینی درباره برخی مصادیق مدعیان دروغین مهدویت توسط حکومت عباسیان گفت: تنها بعد از چند ماه از بیعت مردم با عباسیان و آرام شدن نسبی اوضاع، عباسیان ابتدا «ابوسلمه خلال» معروف به وزیر آل محمد را ترور کردند و بعد از مدتی «ابومسلم خراسانی» که خود را سیدخراسانی معرفی کرد، به دست ابوجعفر منصور به قتل رسید. محمد بن عبدالله بن حسن که در تاریخ از او با نام «نفس زکیه» یاد شده است، خود را مستحق و صاحب خلافت میدانست، زیرا عموم عباسیان و در رأس آنها ابوجعفر منصور، طوقِ بیعت با او را از سالیان قبل بر گردن خود داشتند، به صورت مخفیانه به فعالیتهای خود ادامه میداد تا اینکه در رمضان سال 145 در مدینه قیام کرد. محبوبیت او به قدری بود که بیشتر بزرگان دینی مطرح جامعه آن روز با او بیعت کردند؛ بزرگانی چون ابوحنیفه، مالک بن انس، ابن هرمز، ثفیان ثوری، محمد بن عجلان، خاندان زبیر، خاندان عمر بن خطاب و اکثریت بنیهاشم از جمله فرزندان زید و حتی عبدالله افطح فرزند امام صادق(ع) و ... از این بیعتکنندگان بودند.
وی افزود: بعد از کشته شدن این مدعی بزرگ و خطرناک که امام صادق(ع) او را از ناپاکترین افراد نامیدند، راه برای مدعی دیگری هموار شد. محمد پسر عبدالله، ابوجعفر منصور، ملقب به مهدی، سومین حاکم عباسیان که بعد از پدرش منصور دوانیقی به حکومت رسید. زمینههای ادعای مهدویت او توسط پدرش منصور شروع شد و کار او چنان بالا گرفت که امروزه کمتر کسی او را با نام محمد عباسی میشناسند و اکثر مورخان از او با نام مهدی عباسی یاد میکنند.
در این شرایط بود که امام کاظم(ع) با تبیین مهدویت راستین و مبارزه فکری و عملی با مدعیان دروغین مهدویت، با این جریانات به مبارزه برخاستند. معرفی امام مهدی(عج) به عنوان قائم آلمحمد(ص)، تبیین فلسفه انتظار و وظایف منتظران، نفی قائمیت خویش به عنوان آخرین منجی، برخورد عملی و لفظی با مدعیان دروغین مهدویت و ... از جمله اقداماتِ ظاهریِ امام کاظم(ع) در قبال این فتنه بود.