درآمد زایی برای 27 هزارمعلم


درآمد زایی برای 27 هزارمعلم

کسب‌وکاری که در سال ۹۲ با ۶۰۰ هزار تومان کلید خورد، در ابتدای سال ۹۷ تنها ۴۰درصدش تا ۷میلیارد تومان ارزش‌گذاری شده است. ۱۵نفر نیروی کار دارد و بیش از ۲۷هزار معلم و حدود ۲ میلیون دانش‌آموز از خدماتش استفاده می‌کنند. می‌خواهد از بازار آموزش آنلاین و مشخصا حوزه کسب‌وکارهای آموزش‌محور مبتنی بر پرداخت حق عضویت، ۱۰درصد سهم به دست بیاورد؛ بازاری که گردش مالی سالانه ۵۰۰ میلیارد تومانی دارد. کسب‌وکارش مربوط به حوزه آموزش است؛ آموزش آنلاین. معلمانی که خسته از دریافتی آموزش و پرورش هستند و دیگر نان بخور‌و‌نمیر، زندگی‌شان را پیش نمی‌برد، می‌توانند به یک فضای بزرگ آنلاین به نام «استاد‌سلام» مراجعه کنند، حق عضویت بپردازند و درآمد ماهانه‌ای چند‌برابر دریافتی‌شان از آموزش‌وپرورش داشته باشند. خانواده‌ها هم می‌توانند به معلمانی دسترسی داشته باشند که نه‌تنها تقوای‌شان مطمح نظر است، بلکه سطح علمی و شیوه تدریس و میزان رضایت شاگرد از معلم هم برای انتخاب‌شان دخیل بوده است.
نغمه عقیلی، دانش‌آموخته نرم‌افزار و کارمند شرکت‌هایی چون نوکیا از یک جایی تصمیم می‌گیرد که کسب‌وکار خودش را داشته باشد. ۶۰۰هزار تومان سرمایه اولیه داشته و ایده‌ای که می‌خواسته وب‌سایت آگهی آموزشی باشد. اما در میانه راه و شاید به خاطر معلم‌بودن مادرش، به سمت آموزش آنلاین و راه‌اندازی« استاد سلام» سوق می‌یابد. عقیلی در این گفت‌وگو هم از بازار آموزش آنلاین و چالش‌هایش در ایران گفته، هم از زنان و اهمیت هم‌افزایی ارتباطات‌شان در اکوسیستم. تقابل با آموزش‌وپرورش و موسساتی چون گاج و قلم‌چی و مدرسان شریف نیز بخش دیگری از بحث ما با او بوده است. همچنین در این گفت‌وگو به بازار آموزش آنلاین و آینده‌ای که دارد و ظرفیت‌های خالی‌اش پرداخته‌ایم.

از ساز‌و‌کار استاد سلام بگویید؛ اینکه چگونه کار می‌کند و چه خدمتی ارائه می‌کند؟

استاد سلام در حال حاضر یک پلتفرم است که فضای آنلاینی در اختیار هر استاد یا هر آموزشگاهی قرار می‌دهد. این فضاها هم به صورت پکیج‌های مختلفی تنظیم شده‌اند. در این فضای آنلاین هر شخص یا آموزشگاه می‌تواند خود را معرفی کند، در این فضا تدریس کند، دوره‌های آموزشی در آن تعریف کند و به طور کلی هرچه که یک معلم نیاز دارد، در این فضا می‌تواند در اختیار داشته باشد و به دانش‌آموزان معرفی کند. بنابراین استاد سلام یک پلتفرم آنلاین است که محتوای آن را معلم‌ها می‌سازند، دوره‌های آموزشی‌اش را معلم‌ها و آموزشگاه‌ها معرفی و ثبت می‌کنند و چون تعداد معلم‌ها بسیار زیاد است، سعی می‌کنیم که معلم مناسب را به شاگردی که دنبال معلم است، معرفی کنیم تا آموزش مناسب را دریافت کند.

یعنی در این فضای آنلاین معلم و شاگرد به هم وصل می‌شوند؟

بله و البته این به معنای این نیست که حتما آموزش به صورت آنلاین صورت می‌گیرد یا لزوما و صددرصد تدریسی صورت می‌گیرد. حتی گاه یک نفر به یک تخصص نیاز دارد که در کاری او را راهنمایی کند. این تخصص را در استاد سلام می‌تواند پیدا کرده و با او ارتباط برقرار کند. بنابراین ما دفتر آنلاینی برای معلمان راه‌اندازی کرده‌ایم که همه کارهایشان را در آن انجام می‌دهند. تدریس و آموزش، بخشی از کارشان است که می‌تواند به صورت فیزیکی هم باشد.
من نمی‌خواهم مانند یک موسسه آموزشی قدیمی، معلم را به شاگرد برسانم و هزینه مثلا ۱۰ جلسه را هم از او بگیرم یا درصدی از معلمان دریافت کنم. در واقع استاد سلام چنین قصدی ندارد. ما قصد داریم معلمان را برای داشتن یک کسب‌وکار مستقل و خصوصی آماده کنیم. در این جایگاه افراد زیادی از ما تشکر می‌کنند که مجبور نیستند چندین ساعت هم در اداره دیگری استخدام شوند و بعد از ساعات مدرسه به آنجا بروند و برای مبلغ کمی تدریس کنند.

استاد سلام چه زمانی و چگونه آغاز شد؟

در سال ۹۲، استاد سلام با آگهی آموزشی شروع شد. مردم درخواست‌های مختلفی داشتند. هر بار برای یک امکان با ما تماس می‌گرفتند و وقتی می‌دیدم نیازی وجود دارد، چند نفر که متقاضی آن نیاز می‌شدند، ما آن امکان را به سایت اضافه می‌کردیم. بعد از مدتی به این نتیجه ‌رسیدم که به‌تنهایی نمی‌توانم کار کنم و بنابراین دو نفر را استخدام کردم، تیم‌مان سه نفره ‌‌شد.

چقدر سرمایه اولیه داشتید؟

با سرمایه اولیه ۶۰۰ هزار تومان استاد سلام را شروع کردم.

الان چه تعداد معلم ‌‌از استاد سلام استفاده می‌‌کنند؟

بیش از ۲۷ هزار نفر.

تاکنون چه تعداد شاگرد از پلتفرم استاد سلام خدمات دریافت کرده‌اند؟

بیش از ۲ میلیون نفر.

و مدل درآمدزایی‌ استاد سلام به چه صورت است؟

ما از معلمان حق عضویت دریافت می‌کنیم. به این صورت که بین ۲۹ هزار تومان تا ۱۰۳ هزار تومان باید بابت عضویت هزینه بپردازند. این میزان هزینه هم با توجه به خدماتی که از استاد سلام دریافت می‌کنند، محاسبه می‌شود. مثلا بسته‌ای داریم که معلم می‌تواند ۵ تخصص را معرفی یا دو دوره آموزشی‌اش را تبلیغ کند، همچنین مدت زمان استفاده‌اش از کلاس آنلاین نیز در قیمت پکیج محاسبه می‌شود. بنابراین هزینه کمتر یا بیشتری می‌پردازد و ...

چه میزان آموزش روی استاد سلام انجام شده است؟

شاید به‌طور دقیق بتوانم بگویم که طی یکی دو سال اخیر ۳۱۲هزار ساعت آموزش در پلتفرم استاد سلام انجام شده است.

در سال‌های اخیرمیزان استفاده از کلاس آنلاین چقدر رواج یافته است؟

هنوز رویکرد قابل توجهی به کلاس‌های آنلاین دیده نمی‌شود. با اینکه حدود دو سال و نیم است که کلاس‌های آنلاین‌مان را راه‌‌اندازی کرده‌ایم، اما تا ۲سال اول هیچ درآمدی از آن نداشتیم. سال گذشته درآمدزایی اندکی در آن اتفاق افتاد. الان به زحمت حدود ۵ درصد از درآمد استاد سلام را کلاس آنلاین تشکیل می‌دهد.

آماری دارید از اینکه چند ساعت کلاس آنلاین برگزار کرده‌اید؟

طی سال‌های ۹۵ و ۹۶، به طور متوسط در هر سال تا هزار نفر ساعت، آموزش آنلاین در استاد سلام داشته‌ایم.

بیش از ۴سال از فعالیت شما می‌گذرد؛ با چه چالش‌های عمده‌ای در این مدت‌زمان مواجه بودید؟

در ابتدا پول کم خیلی آزارم داد. تا جایی که مشکلات زیاد و درآمد کم موجب ‌شد که یک نفر بعد از ۶ ماه، کار را رها کند و ‌برود. نفر دیگر هم ناگهان گم شد و دیگر تلفن‌هایم را پاسخ نداد؛ یعنی بعد از ۲ سال همکاری، ناگهان رفت. اما پس از رفتن برنامه‌نویسم، بعد از مدت کوتاهی، همه چیز روی روال افتاد و حتی پروژه خوبی دست‌مان آمد و جذب سرمایه هم انجام دادیم. در واقع برنامه‌نویسم باید صبر بیشتری می‌داشت. در حالی که من معتقد هستم که حتی اگر ۱۰ بار موضوعی را پیگیری کنم، خسته نمی‌شوم و مطمئن هستم که پیگیری و صبر جواب می‌دهد و نتیجه می‌گیرم.

ظاهرا خیلی از او دلگیر هستید؛ رفتن یک نفر می‌تواند حیات یک کسب‌وکار را به خطر بیندازد؟

من از پویا به نیکی یاد می‌کنم اما به خاطر اینکه برنامه‌نویس من بود و بعد از رفتنش مدت زمانی را به سختی گذراندم و خودم باید همه کارها را به‌تنهایی انجام می‌دادم، در آن زمان از او بسیار دلگیر بودم.
چون پولی هم برای استخدام برنامه‌نویس جدید نداشتم و هر کسی هم می‌آمد باید تا ۵/۲ میلیون تومان در ماه حقوق می‌گرفت و آن زمان من نهایتا تا یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان می‌‌توانستم حقوق پرداخت کنم. بارها با او تماس گرفتم ولی جواب تلفنم را نداد و به خواست همسرم دیگر با او تماس نگرفتم. اما نمی‌توانستم تصور کنم که بدون برنامه‌نویس کار کنم و انگار دنیا به آخر رسیده بود.
هر کسی هم برای استخدام می‌آمد و متوجه می‌شد که دستمزد موردنظرش را نمی‌توانم پرداخت کنم، از من درخواست سهام می‌کرد اما اطرافیانم مخالف واگذاری سهام بودند. پولی هم نداشتم و به همین دلیل ۴ماه دست‌تنها و بدون برنامه‌نویس کار کردم و البته اجازه ندادم کسب‌وکارم دچار مشکل اساسی شود.

و بعد از این مدت، نیرو استخدام کردید؟

در نهایت برای جذب برنامه‌نویس، در جابینجا آگهی دادم. چند نفر جذب شدند و هنوز هم با استاد سلام کار می‌کنند. حتی می‌توانم بگویم که الان دیگر آن دوران که هر کسی به خاطر پول می‌خواست با استاد سلام کار کند، گذشته و افرادی که کنارش مانده‌اند، به خاطر علاقه‌شان به این کسب‌وکار است. الان برنامه‌نویسی دارم که می‌گوید وقتی نیمه‌شب بی‌خواب می‌شود، می‌نشیند روی بخش‌های مختلف استاد سلام کار می‌کند تا خطایی اگر هست، رفعش کند. من روی این کار ارزش ریالی نمی‌گذارم و برایم بسیار ارزشمند است. یا مثلا نیرویی در آن زمان جذب شد که سازمان بسیار خوبی به کسب‌وکارمان داد به نام فاطمه رمضانی. الان هلند است و در آنجا کار می‌کند و به یورو پول می‌گیرد اما همچنان با من همکاری دارد و کمکم می‌کند.

تیم‌ استاد سلام الان چند نفره است؟

۱۵ نفر. دوست دارم به همکاری یک نفر اشاره کنم؛ کسی که الان دست راست من است به نام رژین جعفری که خیلی اتفاقی و در خیابان با هم آشنا شدیم. آی‌تی خوانده ولی در ابتدا سررشته زیادی از کار نداشت. ۶ ماه کار کرد و حقوقی هم نگرفت و الان بخشی از استاد سلام است. به نظر من بچه‌هایی که می‌خواهند با استارت‌آپ‌ها کار کنند، باید بدانند که شاید در ابتدا پول زیادی به دست نیاورند اما اگر پای کار باشند، در ادامه نتیجه‌اش را می‌بینند.

از چه ارگان یا شرکتی سرمایه جذب کرده‌اید؟

سرمایه را از خانه کارآفرینی ایران جذب کردیم؛ انجمنی قدیمی که زیر نظر دکتر احمدپور که پدر کارآفرینی ایران است، اداره می‌شود و کارآفرینان قدیمی ایران به آنجا رفت و آمد دارند.

چه سالی سرمایه جذب کردید؟

سال ۹۴.

اشاره کردی که کارآفرینان قدیمی ایران به انجمن کارآفرینی ایران رفت و آمد دارند و جنس کار تو از نوع استارت‌آپی است؛ چقدر می‌توانی از تجربیات‌شان و ایده‌های‌شان استفاده کنی؟

شاید باورش سخت باشد ولی همه اهمیت این کارآفرینان برای من به دلیل تفاوت‌شان با بچه‌های استارت‌آپی است. این افراد دارای تجارب مختلفی هستند و سن هیجان و آزمون و خطا را پشت سر گذاشته‌اند. بسیار دقیق و باحوصله هستند و همیشه برای هر مشکلی راهکاری دارند. در واقع آدم‌های کارکشته‌ای هستند که همکاری با آنها به من حس خوبی می‌دهد.

اصولا چقدر فضای استارت‌آپی را می‌شناسند؟

شاید به سرعت و هیجان و انرژی دنیای استارت‌آپی نزدیک نباشند اما وقتی کنار این افراد می‌نشینم، آرامش زیادی جذب می‌کنم. من که پر از تلاطم و انرژی هستم، نیاز دارم به این آرامش. آنها مسائل و مشکلاتی را در زمان دیگر حل کرده‌اند و الان کوله‌باری از تجربه را به همراه دارند که دقیقا به کار ما می‌آید. نکته مهم این است که این افراد به من مهارت حل مسئله را می‌آموزند. این افراد بارها مسائلی را حل کرده‌اند و وقتی مشکلی برای من بزرگ‌ترین مشکل دنیا به نظر می‌رسد، آنها برایش راه‌حل‌های ساده‌ای دارند.
اگر بخواهم با ادبیات اکوسیستم استارت‌آپی حرف بزنم، باید بگویم که منتورهای شما، کارآفرینان نسل اول هستند؛ آنهایی که پایه کارآفرینی را در ایران شکل داده‌اند و نسلی هستند که تجارب‌شان ارزنده است و شاید اکوسیستم نیاز دارد که ارتباط بیشتری با این افراد داشته باشد.
بله دقیقا. چون من به تجربه فهمیده‌ام که هیجان استارت‌آپی وقتی فروکش می‌کند، می‌تواند نابودگر باشد و دلسردکننده. بنابراین همیشه باید از وجود افرادی با سن و سال بالا و تجربه کارآفرینی استفاده کرد. من معتقدم که استارت‌آپ‌ها بی‌نیاز از تجارب کارآفرینان نسل اول نیستند. البته این نکته را هم بگویم که تیم ما، تیمی استارت‌آپی است اما کسانی که با ما کار می‌کنند، افرادی هستند که با ادبیات سنتی کسب‌وکار ما را راهنمایی می‌کنند و البته نتیجه هم گرفته‌ایم.
به نظر می‌رسد که تجارب این افراد تو را خیلی آبدیده و محکم کرده.
تاثیر زیادی داشته؛ همین تجارب باعث شده که در من این اطمینان ایجاد شده که اگر به صفر هم برسم، باز هم می‌توانم کاری را از نو آغاز کنم. چون اینقدر با بی‌پولی کار را جلو آورده‌ام و اینقدر تجربه شکست و موفقیت از این افراد شنیده‌ام که دیگر هیچ کاری برایم نشد ندارد.

برگردیم به بحث جذب سرمایه استاد سلام؛ در آن زمان چقدر سرمایه جذب کردید؟

حدود ۲۵۰ میلیون تومان.

چقدر سهام واگذار کردید؟

حدود ۲۰درصد.

در حال حاضر سرمایه‌گذاران استاد سلام همین افراد هستند؟

بله.

سال ۹۴ سرمایه‌ای ۲۵۰میلیون تومانی جذب کردید؛ در ادامه کار هم جذب سرمایه داشتید؟

نه. سرمایه دیگری جذب نکردیم و از یک نقطه‌ای به بعد، استاد سلام از درآمدزایی خودش چرخیده است. البته الان دنبال جذب سرمایه‌گذار هستیم و اگر کسی یا شرکت و نهادی باشد که مسائل ما را حل کند، همکاری می‌کنیم. البته پیشنهادهای زیادی برای سرمایه‌گذاری در استاد سلام به دست‌مان رسیده. حتی گاه از چت آنلاین استاد سلام هم پیشنهاد سرمایه‌گذاری می‌دهند. معلمانی هم که با ما کار می‌کنند، همیشه این سوال را مطرح می‌کنند که سهام نمی‌فروشید؟!

در بازار آموزش آنلاین حضور دارید؛ حجم این بازار چقدر است؟

بازار آموزش در ایران به‌طور کلی ۵۴هزار میلیارد تومان گردش مالی سالانه دارد.

بازار آنلاینی که مشخصا شما در آن حضور دارید، چه حجمی دارد؟ منظورم مدل عضویت گرفتن است. چون از این ۵۴هزار میلیارد تومان بخش اندکی قاعدتا آنلاین شده است. شما در ‌مدل عضویت گرفتن فعالیت می‌کنید. حجم این بازار چقدر است؟

بازار آنلاین آموزش از مدل عضویت گرفتن بیش از ۴۰میلیارد تومان گردش مالی ماهانه دارد؛ یعنی حدود ۵۰۰میلیارد تومان گردش مالی سالانه.

در حال حاضر سهم استاد سلام از این بازار چقدر است؟

هدف‌گذاری ما برای رسیدن به سهم ۱۰درصدی از این بازار است.

به چه میزان از این هدف رسیده‌اید؟

هنوز به عددهای بزرگی نرسیده‌ایم. درآمدهای کسب‌وکارمان از همین راه به دست می‌آید و طبق برنامه‌ به سمت هدف ۱۰درصدی در حرکت هستیم. اما اجازه بدهید به میزان دقیق درآمدمان اشاره نکنم.
البته درآمد شما را می‌توان با توجه به تعداد اساتید و معلمان و حق عضویتی هم که می‌پردازند، تا حدودی مشخص کرد.
شاید.‌ تا حدودی این امر امکان‌پذیر است. اگر مشکلات حاشیه‌ای دست و پای ما را نبندد، به زودی به رقم مورد نظرمان می‌رسیم.

منظورتان چه مشکلاتی است؟

مثلا مسائل مربوط به بیمه که با مدل کاری ما که بعضی از بچه‌های‌مان در حال دورکاری هستند، جور درنمی‌آید. هر چند ظاهرا در حوزه بیمه هم گشایش‌هایی برای آنلاین‌ها در حال وقوع است.

می‌توانید بگویید که یک کسب‌وکار مانند استادسلام می‌تواند امیدوار باشد که مثلا تا ماهی چقدر از این بازار به دست بیاورد؟

این فضا و امکان وجود دارد که تا ماهی ۲ میلیارد تومان درآمد داشته باشد. این بازار هنوز خالی از بازیگران خیلی بزرگ است، چون هنوز مردم این بازار را نمی‌شناسند. اگر ظرفیت‌های این بازار به مردم نشان داده شود، کسب‌وکارهای بزرگی ایجاد می‌شوند.

الان در شرف جذب سرمایه هستید؟

بله. با چند نهاد و سازمان در حال مذاکره‌ایم.

از داخل اکوسیستم استارت‌آپی؟

نه. از بیرون هستند.

چرا از بیرون؟ از اکوسیستم پیشنهاد سرمایه‌گذاری نداشتید؟

داشتیم اما می‌خواهم به سمتی بروم که در نهایت اگر معامله‌ای بکنم روی استاد سلام، به نحوی باشد که کسب‌وکار من را عاری از ترس بکند؛ یعنی علاوه بر پول، نوعی اطمینان خاطر هم برایم ایجاد کند. می‌خواهم با کسانی معامله بکنم که استاد سلام را از هر گونه ترسی دور کنند.
ترس از چه؟
ترس از آموزش و پرورش، ترس از پایین آمدن و دان‌شدن کسب‌وکار و ...

ممکن است ترس شما از رویارویی احتمالی با سازمان‌های قدرتمندی چون آموزش و پرورش باشد؟

شاید نتوانم دقیقا پیش‌بینی کنم‌ اما این امکان وجود دارد که هر لحظه اتفاق خاصی بیفتد. بالاخره شاید زمانی روبه‌روی هم قرار بگیریم، چون الان ما در روندهای کوچکی قرار داریم ولی در آینده بزرگ‌تر می‌شویم. هدف من این است که اگر روزی چنین مشکلی پیدا کردم، به آسان‌ترین روش ممکن حلش کنم؛ یعنی روی روابط و قدرت روابط تاکید زیادی دارم. آموزش و پرورش بزرگ‌ترین منابع انسانی وزارتخانه‌ای ایران است و اهمیت زیادی دارند. ما هم کمک زیادی به این سیستم می‌کنیم و به نوعی بار بعد از ظهرهای آموزش و پرورش را به دوش می‌کشیم و منبعی برای درآمدزایی معلمان فراهم کرده‌ایم.

بنابراین پول این ترس را کنار نمی‌گذارد؛ پای چه مسائل دیگری در میان است؟

نه، پول و نه دانش استارت‌آپی و علم مربوط به اقتصاد کسب‌وکارهای آنلاین این کار را نمی‌کند و ترس را از کسب‌وکار من دور نمی‌کند؛ بلکه زنجیره‌ای از روابط است که در نهایت می‌تواند در مقابل آموزش و پرورش و سایر نهادها و ارگان‌ها و سازمان‌های بزرگ حوزه آموزش، استاد سلام را حفظ کند.

این سرمایه‌گذاران احتمالا از جنس همین نهادهای بزرگ دولتی یا شبه‌دولتی باید باشند؟

از جنس همین حوزه و ساز‌وکارهای دولتی و نیمه‌دولتی هستند و می‌توانند موجبات رفع ترس ما را فراهم کنند!

چه عدد و رقمی را به‌عنوان ارزش ریالی استادسلام مطرح کرده‌اند؟

الان برای واگذاری ۳۰ تا ۴۰درصد از سهام استاد سلام به ارزشی بین ۴ تا ۷ میلیارد تومان در حال مذاکره جدی هستیم. این عدد و ارقام را پذیرفتیم و تنها نگرانی‌ام از این است که کدام سرمایه‌گذار می‌تواند همه ترس‌های ما را از بین ببرد.

نگران نیستید که اهمیت منابع انسانی مثلا ارزش بنیانگذار را ندانند و براساس مدل بازاری مثلا بقیه سهم شما را هم بخرند و نتوانید با آنها کار کنید؟

نه. نگران نیستم. من نمی‌خواهم مانند بعضی از بچه‌های استارت‌آپی رفتار کنم که کسب‌وکارشان را اینقدر بزرگ فرض می‌کنند که آن را غیرقابل قیمت‌گذاری یا دارای قیمت‌های نجومی می‌دانند. من معتقدم که هر چیزی که قرار است خریده شود، قیمتی دارد که باید بیان شود. سرمایه‌گذاران هم سهم خودشان را می‌گیرند و حدودشان هم مشخص می‌شود. از طرفی من نگرانی‌هایم بابت بقای کسب‌وکارم از بین می‌رود. این نگرانی را سرمایه‌گذار هوشمند نمی‌تواند رفع کند. حداقل در مذاکراتی که تاکنون داشته‌ایم، کار خیلی خوب پیش رفته است. تا اینجای کار هم با سرمایه‌گذار بخش سنتی پیش آمده‌ام. الان دیگر دغدغه مالی شخصی ندارم، یعنی الان دیگر غم نان ندارم‌ بلکه الان غم من، غم رشد و بلوغ و به‌ویژه رشد منابع انسانی استاد سلام است. باید استاد سلام سر پا بماند تا هر کدام از بچه‌هایی که با من همکاری می‌کنند، به یک مدیر موفق و یک انسان بزرگ در این کسب‌وکار تبدیل شوند.

گفتید که باری از دوش آموزش و پرورش برمی‌دارید و منبعی برای درآمدزایی معلمان و اساتید فراهم کردید؛ چند درصد از معلمان شما آموزش و پرورشی هستند؟

بیش از ۴۰ درصد.

آماری دارید از میزان درآمدزایی‌شان از طریق وب‌سایت شما که به «شنبه» بگویید؟

مثلا استادی داریم که درآمد ماهانه‌ای تا ۵ میلیون تومان از طریق استاد سلام کسب می‌کند. به طور کلی هزینه‌ای که اساتید در استاد سلام می‌پردازند، تا چندبرابرش به آنها برمی‌گردد.

معلمانی که از استاد سلام استفاده می‌کنند، بیشتر خانم هستند یا آقا؟

بیشتر آقا هستند. دلیل کمتربودن تعداد خانم‌ها هم به این دلیل بود که چون همه افراد شماره همراه‌شان را برای پاسخگویی در سایت قرار می‌دادند، مزاحمت‌های زیادی برای خانم‌ها ایجاد شده بود و به همین دلیل گرایش‌شان کمتر شد، چون معلمان اخلاق‌مداری بودند که نمی‌خواستند دچار مشکل شوند. اما الان بعد از گذشت چند سال، روند بهتر و سالم‌تری حاکم شده و خانم‌ها هم از خدمات استادسلام استفاده می‌کنند.

شما به عنوان یکی از خانم‌های بنیانگذار در اکوسیستم، چقدر با سایر خانم‌ها ارتباط دارید؟

من خواهان این ارتباط هستم ولی حقیقتا در حال حاضر این اتفاق نیفتاده. در حالی که این ارتباطات می‌تواند راهگشا باشد. من الان دغدغه‌هایم با هم‌سن‌وسال‌هایم متفاوت است و حرف مشترک کمتری با آنها دارم. بنابراین احتمالا دغدغه‌های مشترک زیادی داریم. کمیسیون زنان انجمن کسب‌وکارهای اینترنتی هم که راه افتاده، به نظر من می‌تواند موثر باشد. زنان را به هم نزدیک می‌کند و حرف‌های مشترک و مشکلات مشترک را کنار هم قرار می‌دهد. الان من با اینکه می‌دانم نازنین دانشور موفق عمل کرده، اما نمی‌دانم چگونه موفق بوده و چقدر از دردسرهایش با من مشترک است؟ شاید او راهکارهایی الان دارد که برای من موثر است! من علاقه‌مندم که ارتباط بیشتری داشته باشم.

جای زنان در سمت بنیانگذار هنوز کمرنگ است؛ موافقید با این حرف من؟

بله موافقم. انگار زنان ما هنوز اعتماد‌به‌نفس قرارگیری در جایگاه مدیریت یک شرکت را به دست نیاورده‌اند. شاید تعداد‌ زیادی از خانم‌ها الان چنین جایگاه‌هایی داشته باشند اما جا دارد که دختران بسیار بیشتری به سمت راه‌اندازی کسب‌وکارهای شخصی حرکت کنند.

شما در بازاری حضور دارید که شاید بشود نامش را گذاشت‌ بازار آموزش آنلاین؛ چه کسانی در این بازار رقیب شما محسوب می‌شوند؟

کلا در بازار بزرگی حضور داریم که چند بخش دارد؛ یکی بخش سنتی و دیگری بخش آنلاین. به لحاظ آنلاین اگر بخواهم پاسخ بدهم، می‌توانم به استاد بانک اشاره کنم که خوب هم کار کرده و درست مانند یک موسسه تدریس خصوصی سنتی کار می‌کند که فقط آنلاین شده است؛ یعنی معلم و شاگرد را به هم وصل می‌کند. همچنین بخشی از کار ما در زمینه کلاس‌های آنلاین به کافه تدریس نزدیک است و بخش از کارمان که در زمینه معرفی دوره‌های آموزشی است، به ایوند شبیه است. کسب‌وکاری مانند تیزلند به ما نزدیک نیست چون مستقیما با دانش‌آموزان و والدین در ارتباط است برای ارائه خدمات رایگان. تا جایی که من می‌دانم نمونه سوال و ... را به صورت رایگان در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌دهد و به نوعی با مدارس کار می‌کند.

این کسب‌وکارهایی که اشاره کردید، توانسته‌اند سهم قابل توجهی از بازار به دست بیاورند؟

از بیرون که نگاه می‌کنم، بعید می‌دانم سهم بزرگی را به دست آورده باشند. یکی دو موردشان زیرمجموعه شرکت‌های بزرگی هستند و آنها تلاش می‌کنند که اینها را بالا بکشند اما هنوز اتفاق بزرگ و مثبتی در آنها رخ نداده. در بحث آموزش آنلاین و کلاس آنلاین که کلا هنوز زود است چون در ایران ‌رویکرد عمده‌ای به این سمت وجود ندارد.

چه سختی‌های خاصی در کار شما وجود دارد؟

پشتیبانی؛ پشتیبانی از سایت و پاسخگویی به مردم. ما ساعت‌ها با مردم چت آنلاین انجام می‌دهیم و پاسخ مسائل‌شان را می‌دهیم. مردم دوست ندارند با یک سازمان یا کسب‌وکار بی‌در‌و‌پیکر مواجه باشند، بلکه پاسخگویی به مشکلات‌شان بسیار مهم است.
البته سختی بزرگ‌تر این است که به دلیل وجود بازیگران سنتی بزرگ در این بازار، کسب‌وکارهای استارت‌آپی کنار هم قرار نمی‌گیرند که کسب‌وکار بزرگی را تشکیل دهند که بتوانند در مقابل بقیه ایستادگی کنند. ما بارها کنار افراد دارای ایده قرار گرفته‌ایم و جلسات متعدد برگزار کرده‌ایم اما بچه‌ها خیلی به محصول و ایده‌شان دلبستگی دارند و نمی‌توانند از آن دل بکنند و هم‌افزایی ایجاد کنند. به نظر من باید این تابوی ایده و محصول از بین برود. باید بتوانیم با هم کار کنیم. الان این روحیه و این فرهنگ در بچه‌ها وجود ندارد، بلکه عشق به ایده و علاقه به یک محصول مشخص موجب شده تا بچه‌ها نتوانند انعطاف لازم را برای همکاری داشته باشند.

چه ارتباط مشخصی با مدارس یا در وجه بزرگ‌تر با آموزش و پرورش دارید؟

ما اصلا با مدارس کار نمی‌کنیم. البته مدارس از استادسلام معلم مورد نظرشان را جست‌‌وجو می‌کنند‌ اما ما هیچ ارتباطی با آموزش و پرورش و مدارس نداریم. ما با موسسات و آموزشگاه‌های خصوصی در ارتباط هستیم ولی مدارس اصلا. من فکر می‌کنم مدارس و آموزش و پرورش اصلا ما را جدی نمی‌گیرند.

چرا جدی نمی‌گیرند؟ این برداشت شما از برخورد مستقیمی است که داشته‌اید یا چون ارتباطی نمی‌گیرند، فکر می‌کنید امثال استاد سلام را جدی نمی‌گیرند؟

هیچ‌گاه ما را جدی نمی‌گیرند. شاید ما را پایش کنند و رشدمان را هم می‌بینند. در واقع به نظر می‌رسد که هنوز به مدرسه به عنوان یک جایگاه فیزیکی نگاه می‌کنند و ما را چند بچه می‌دانند که در یک فضای آنلاین که با چشم هم دیده نمی‌شود و قابل‌اندازه‌گیری فیزیکی نیست، کار می‌کنند و اصلا جدی نیستند.

خود شما هم در این زمینه خواهان ارتباطی نبوده‌اید؟ مثلا با آموزش و پرورش ارتباط نگرفته‌اید؟

نه واقعا هیچ‌گاه رغبتی هم به برقراری ارتباط با این ارگان‌ها نداشته‌ام، چون سازمان‌های سستی هستند که معیارهای قدیمی دارند مثلا برای استخدام معلم. اما ما برای انتخاب معلم، علاوه بر موارد عمومی، بر تعامل درست و سواد معلم هم تاکید زیادی داریم.

حتی من این پرسش را مطرح می‌کنم که اگر آموزش و پرورش و مدارس کارشان را درست انجام داده‌اند و صرفا براساس تقوا یک معلم را انتخاب می‌کنند و همین را کافی می‌دانند، پس چرا این همه دانش‌آموزان به معلم خصوصی و کلاس خصوصی نیاز دارند؟! مدارس شما را رقیب خودشان نمی‌دانند؟

ببینید، مدارس بچه‌ها و دانش‌آموزان را در مشت خودشان دارند. مدارس تا جایی که می‌توانند همه وقت بچه‌ها را پر می‌کنند. ما باید دنبال بچه‌هایی باشیم که ساعاتی از وقت‌شان را نمی‌خواهند در مدرسه باشند یا از امکانات مدرسه استفاده کنند یا اینکه از کلاس‌های مدرسه عایدی مفیدی نصیب‌شان نشده. با این شرایط می‌بینید که مدارس می‌دانند بچه‌ها در هر صورت از ابتدای تحصیل پیش آنها می‌روند و کسب‌وکار دیگری نمی‌تواند رقیب‌شان باشد.

هر کسی می‌تواند به عنوان معلم با استاد سلام همکاری کند؟

افراد با مدارک تحصیلی‌شان در استاد سلام ثبت‌نام می‌کنند و دوره آزمایشی را می‌گذرانند و اگر شاگردان از آنها راضی باشند، همکاری با آنها ادامه می‌یابد. حتی مبلغی را از معلم می‌گیریم که اگر شاگرد ناراضی بود، مبلغ را به او برگردانیم. به انواع و اقسام و دلایل چون عدم رضایت شاگرد، عدم زمان‌بندی مناسب برای تدریس و ... معلمی را از سایت حذف می‌کنیم.

امثال گاج، قلم‌چی، مدرسان شریف و آیندگان و ... کجای بازار کسب‌وکار شما قرار می‌گیرند؟

کسب‌وکارهایی که اشاره کردید، به لحاظ فیزیکی بسیار بزرگ شده‌اند و اسم‌ورسم دارند و در زمینه‌هایی چون انتشارات و کنکور هم فعالیت گسترده دارند. ما تنها در بخش کوچکی حضور داریم. از طرفی استادسلام ارتباط‌هایی هم با آنها دارد. مثلا با قلم‌چی بابت برگزاری جشن آموزگار؛ جشنواره‌ای که چیزی شبیه جشنواره وب است و قرار است معلمان برتر را براساس معیارهای توانایی تدریس، میزان رضایتمندی شاگرد از معلم و محبوبیت معلم و ... انتخاب کنیم.

سوالی که الان دارم این است؛ شما نسخه آنلاین‌ امثال گاج و قلم‌چی و... محسوب می‌شوید؟

می‌توانیم نسخه آنلاین‌شان باشیم‌ اما این کسب‌وکارها بسیار بزرگ شده‌اند. فقط کافی است انتشارات‌شان را در نظر بگیرید. یا مثلا توجه کنید که آنها در ابتدا با تمرکز بر کنکور راه‌اندازی شدند اما الان سایر بازارهای‌شان اینقدر بزرگ شده که کنکور برای‌شان بسیار کمرنگ است.

شما را رقیب خودشان نمی‌دانند؟

نمی‌دانم، ولی پیش آمده که تماس گرفته‌اند که با هم کلاس آنلاین برگزار کنیم. بنابراین می‌توان احتمال داد که کسب‌وکاری چون استاد سلام برای‌شان جالب‌توجه بوده است. الان در شرف همکاری هستیم. اما چون ساختار سازمانی دارند، برای یک قرار ساده با آنها هم، زمان زیادی باید صرف کنیم.

دوست دارم به این پرسشم شجاعانه پاسخ دهید. روزی خواهد آمد که استاد سلام، استاد بانک، کافه تدریس و ... امثال گاج، قلم‌چی، آیندگان و ... را از بازار کنار ‌بزنند؟

بله.

چه زمانی؟

تا دو سه سال آینده.

چندین بار به بزرگی این کسب‌وکارها و مکان‌های عریض و طویل فیزیک‌شان و گستردگی کارشان اشاره کردید؛ اما الان خیلی صریح گفتید که دو سه سال دیگر از بازار کنار می‌روند. چه استدلالی برای این حرفتان دارید؟

این کسب‌وکارها، بزرگ و دارای منابع مالی وسیعی هستند و بخش زیادی از ۵۴هزار میلیارد تومان که به عنوان حجم بازار آموزش اشاره کردم، در اختیار این کسب‌وکارهاست. بنابراین اینها به راحتی بازار را ترک نمی‌کنند چون سود بسیاری می‌برند، اما ناخودآگاه توسط سلیقه مردم کنار گذاشته می‌شوند. چون الان روند جامعه به سمت آموزش‌خصوصی‌محور می‌رود. در سطح جهان هم روندها چنین سمت و سویی دارند. در ایران هم به همین صورت است. در حال حاضر هم در ایران هستند پدر و مادرهایی که بچه‌های‌شان تنها برای امتحان در مدرسه حاضر می‌شوند. بنابراین برای آموزش با معلمان استاد سلام همکاری می‌کنند.

چه کسب‌وکارهای دیگری می‌توان در حوزه آموزش آنلاین راه‌اندازی کرد؟

مثلا در حوزه آزمون آنلاین می‌توان کسب‌وکارهای بزرگی راه‌‌اندازی کرد. الان هستند کسب‌وکارهایی که در این زمینه کار می‌کنند اما می‌شود جدی‌تر کار کرد. در زمینه برنامه‌ریزی درسی هم جا برای کار وجود دارد.

پس می‌توانیم بگوییم تا چند سال دیگر حجم زیادی از ۵۴هزار میلیارد تومان بازار آموزش در ایران، به حوزه آنلاین می‌آید؟

بله. این اتفاق حتما رخ می‌دهد، چون نیاز مردم است. من فکر می‌کنم بستگی به خود افراد دارد که چقدر بتوانند از این بازار سهم بگیرند. الان بازیگران جدی بسیار اندکی در بازار آموزش آنلاین داریم و جا برای کارهای بسیاری وجود دارد.

روزی ۲۸ ساعت کار می‌کنم!

بنیانگذار «استاد‌سلام» است و کمی شبیه خانم معلم‌های بسیار منظم. البته نه از آن معلم‌هایی که کلاس‌ها را از سر خود باز می‌کنند و صرفا حرفی می‌زنند و روز‌ را شب می‌کنند تا آخر ماه فرا برسد و حقوقی بگیرند؛ نه! از آن دست آدم‌هایی است که سرنوشتش را دستش گرفته و پایش ایستاده و با اندام باریک و بلندش، توپ هم جلودارش نیست. صحبت از نغمه عقیلی است؛ قبلا ملاقاتش کرده بودم و در میزگرد استارت‌آپ‌های آموزشی گوشه‌ای از حرف‌هایش را شنیده بودم. سرعت زیادی دارد؛ هم در کار و هم در حرکات و سکناتش؛ از آنهایی است که زمان از آنها عقب می‌ماند. هم کسب‌وکارش را می‌چرخاند، هم زندگی آرام و دلپذیری دارد و هم بعد از فوت پدرش، حواسش به مادرش است. متولد یکم بهمن‌ماه ۵۹ است. می‌گوید که می‌گویند متولدین یکم تا سوم بهمن، تنبل هستند، اما نغمه به گفته خودش روزی ۲۸ساعت کار می‌کند. پدرش ارتشی و مادرش معلم بوده. نظم ارتشی پدرش را به ارث برده و همراه با برادرش به لحاظ اقتصادی موفق بوده‌اند. می‌گوید «در خانواده ما هیچ‌گاه مطرح نشد که چون دختری، نمی‌توانی و نباید کار اقتصادی بکنی بلکه من را به حمایت از برادرم و برادرم را به حمایت از من تشویق می‌کردند.»
کارکردن، بخشی از فرایند رشد انسان است
در حال حاضر هم به همراه ‌برادر و همسرش در بازار بلبرینگ حضور موفقی دارند. سال۸۹ ازدواج کرده و می‌گوید «همسرم آرام و البته محکم کنارم ایستاده است». این جمله را که می‌گوید، سریع اضافه می‌کند که «البته هیچ‌گاه حمایت مالی از همسرم نخواستم ولی همیشه یار و همراهم بوده و نخواسته که متوقفم کند.» نغمه کار‌کردن را بخشی از فرایند رشد یک انسان می‌داند. بنابراین وقتی زنی از اجتماع کنار می‌رود و محدود به خانه‌ می‌شود، در فرایند رشد قرار نمی‌گیرد. فعالیت اقتصادی می‌تواند به تحقق این رشد کمک کند. در کنار آن کتاب خواندن و آموزش‌های دیگر هم هست. آموزش‌هایی برای رشد و بلوغ فکری و کاری و استقلال مالی. عقیلی از آن دست آدم‌هایی است که به اصطلاح اگر کاری را بگیرد دستش، تا آخر پایش ایستاده و درست انجامش می‌دهد؛ حتی اگر قرار باشد ساعت‌ها بی‌وقفه کار کند.
۹۰ هزار تومان حقوق می‌گرفتم
نرم‌افزار خوانده در دانشگاه آزاد تهران جنوب در مقطع کاردانی. ورودی بهمن ۷۸ بوده و از همان ترم اول دانشگاه کار کرده است. کارشناسی را هم در دانشگاه قزوین خوانده است. نغمه همیشه کار می‌کرده و پروژه‌های مالتی‌مدیا و وب‌سایت کار می‌کرده است. می‌گوید مالتی‌مدیا آن زمان روی بورس بود و شرکت‌های بزرگ به مالتی‌مدیا رویکرد مثبتی داشتند اما وب‌سایت و داشتن وب‌سایت هنوز جدی گرفته نشده بود. بنیانگذار استاد‌سلام می‌گوید در آن سال‌ها هر سه ماه ۹۰ هزار تومان دستمزد گرفته. ۱۰هزار تومان هم از مادرش گرفته و ۱۰۰هزار تومان را به کسی که در بازار و تجارت بوده، می‌داده تا پولش بیشتر شود. در واقع از همان دوران نگاه اقتصادی داشته و برایش جذاب بوده که پولش را زیاد کند. «همیشه می‌خواستم پول را به‌صرفه هزینه کند.» همزمان با تحصیل، همیشه کارمند بوده و در شرکت‌های مختلفی مانند نوکیا کار کرده است. می‌گوید با خواندن نشریاتی چون خلاقیت به این نتیجه رسیده که می‌تواند برای خودش کار کند. در اینجا اضافه می‌کند که «من مطمئنم هفته‌نامه «شنبه» هم برای بسیاری از جوانان همین نقش الهام‌بخشی را بازی می‌کند و آدم‌ها را به این باور می‌رساند که می‌توانند برای‌ خودشان کار کنند.»
آگهی‌های آموزشی را جدا می‌کردم
در آن زمان تنها سایت‌های آگهی در حال رشد بودند. نغمه تصمیم می‌گیرد که آگهی‌های آموزشی را جدا کند و در وب‌سایتش قرار دهد، ولی در آن زمانی که احساس می‌کند می‌تواند پولی از وب‌سایت به دست آورد، استاد‌سلام را راه‌اندازی می‌کند. وقتی درآمد استاد‌سلام به حقوقی که در آن زمان از شرکت می‌گرفته، می‌رسد که حدودا تا سه میلیون و نیم بوده، شرکت را رها می‌کند و تمرکزش را می‌گذارد روی استاد‌سلام. «همیشه با ۸صبح سر کار رفتن مشکل داشتم و هنوز هم این مشکل را دارم. هیچ‌گاه راس ساعت سر کار نرفتم و مدیرانم تحمل می‌کردند و الان از آنها ممنونم.»

اهل مطالعه است

اهل مطالعه است، هر‌چند فرصت اندکی برای مال خودش‌بودن دارد. همیشه درگیر کار است. بعد از فوت پدرش، شش‌دانگ حواسش پیش مادرش هم است. می‌گوید «تلفن مادرم را در هر شرایطی جواب می‌دهم.» البته مادرش درکش می‌کند و همیشه مشوقش بوده. نغمه اما در هر صورت کتاب می‌خواند؛ می‌گوید «کتاب رهبری الکس فرگوسن را می‌خوانم و کلا علاقه‌مندم که هم رمان بخوانم و هم کتاب‌هایی در زمینه رهبری و کارآفرینی». «کلیدر» دولت‌آبادی را خوانده و در فکر خواندن کتاب‌های دیگری هم است.


منتخب امروز

نگاهی به رنگبندی آیفون 11 اپل؛ شش رنگ متنوع برای تمام سلیقه‌ها