اضطراب از عمدهترین دلایل گرایش به موادمخدر میان نوجوانان
اغلب کارشناسان حوزه مواد مخدر بر کاهش سن ابتلا به اعتیاد و زنانه شدن آسیبها تاکید دارند. در اصل عوامل مخاطرهآمیز روانی و بهداشت روان کودکان و نوجوانان از دلایل گرایش به مصرف مواد در سنین پایین است
میگنا: در گزارشهای منتشر شده «اضطراب» یکی از عمدهترین دلایل مخاطرهآمیز استعمال موادمخدر در بین کودکان و نوجوانان است. شاید دلیل اینکه در بین نوجوانان مصرف داروهایی همچون ترامادول افزایش پیدا کرده، مربوط به متغیرهای بهداشت روان است.
همچنین در کاهش سن مصرف موادمخدر متغیرهای اجتماعی از جمله فقر، طلاق والدین، اعتیاد والدین و بدسرپرستی دخیل هستند و این موارد جزو مخاطرات زمینهای برای گرایش دانش آموز و نوجوان به مصرف مواد محسوب میشود.
واضح است، وقتی عوامل مخاطرهآمیز اجتماعی در خانواده گزارش و تشدید میشود، گرایش به مواد نیز افزایش مییابد. آنچه در ادامه میخوانید نظرات امیر محمود حریرچی، جامعهشناس در گفتوگو با «آرمان» درباره وضعیت اعتیاد کودکان و نوجوانان در کشور است.
باید به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که بخش اندکی از معتادان را کودکان و نوجوانان تشکیل دادهاند، درباره دلایل بروز و تشدید این معضل در کشور توضیح میدهید؟
بر اساس بررسیهای انجام شده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس 20درصد کودکان و نوجوانان کشور با مساله اعتیاد درگیر هستند. در حالی که در کشور ما مساله اعتیاد به شکل دیگر تعریف شده است. برای مثال در یک برهه زمانی اعتیاد در قالب سوء مصرف مواد تعریف شده بود. با بررسی پیشینه دلایل مصرف هر یک از مواد مخدرها باید تاکید کرد که اغلب آنها در ابتدا تحت عنوان دارو به بیماران تجویز میشدند.
این مواد شامل افیون، مواد صنعتی و ... میشود که هر یک منشأ درمان افسردگی، اختلالهای روانی، دردهای شدید و... است. با بررسی دلایل گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر باید گفت که وابستگی این افراد به مصرف موادمخدر بیشتر روحی و روانی است تا جسمی؛ چون نوجوانان با مصرف موادمخدر دچار سرخوشی شده و این احساس برای آنها ارزشمند است.
مواد مخدر بهدلیل وابستگی روانی و سرخوشیهای کاذب مورد توجه برخی از نوجوانان است. حال این سوال مطرح است که چرا باید برخی افراد بهدلیل سرخوشیهای لحظهای به سراغ مصرف مواد مخدر بروند؟ آیا نوجوانان راههای دیگر را برای تجربه شادی میدانند؟ در حالی که دستیابی به شادی باید ماحصل انجام یک فعالیت مفید و بدون ضرر و زیان باشد.
از سوی دیگر این سوال مطرح است که آیا فضایی برای شکوفایی خلاقیت برای کودکان و نوجوانان کشور ایجاد شده است؟ همچنین در این سنین فرد بهشدت تحت تاثیر گروههای دوستی قرار دارد و خواستار مطرح کردن خود در این فضا است. در این گروهها اغلب افراد بهدنبال همراه برای رسیدن به اهداف و خواستههایشان هستند.
خانوادهها برای مصونیت فرزندشان چه نقشی دارند؟
بنده با اطمینان عرض میکنم که اغلب خانوادهها هیچمهارتی در تربیت مناسب فرزندشان ندارند. اگر نوجوان امروز برای تجربه حس سرخوشی مواد مخدر مصرف میکند، طبیعتا او در خانوادهای آشفته رشد کرده است. در این خانوادهها روابط پدر و مادر بهنحوی نیست که فرزندان زندگی با آرامش را بیاموزند. درضمن برای تاثیر مناسب مسائل تربیتی والدین نباید مصرفکننده مواد مخدر باشند.
در این میان بسیاری از والدین ایرانی مصرفکننده مواد مخدر هستند و حتی قبح قضیه نیز ریخته شده است. نوجوانان این مرز و بوم مصرفکننده مواد مخدر هستند، چون قبح این قضیه در خانواده و جامعه ریخته شده است. از سوی دیگر والدین آنطور که باید برای فرزندان خود وقت صرف نمیکنند. بنابراین نوجوانان صرف اوقات فراغت با دوستانشان را ترجیح میدهند.
در این گروهها نوجوانان بهشدت از یکدیگر الگو پذیرفته و دیگر پدر یا مادر نمیتواند مرجع فرزندش باشد. هماکنون برخی والدین بهدلیل سوء رفتار و به حداقل رسیدن ابزار محبت در خانواده ارتباطات عاطفی در خانوادهها تنزل یافته است. این در حالی است که والدین نیز در ارتباط با فرزندشان بهجای گذران اوقات خوش و محبتآمیز فقط به او نصیحت میکنند. در حالی که در دورههای مختلف به اندازه کافی نصیحتهای بیثمر از سوی افراد مختلف شنیده شده است.
این رفتار در دوره بلوغ که نوجوان بهدنبال عرض اندام و دستیابی به استقلال است، چندان نتیجهبخش نیست. در حالی که با این نوع رفتار والدین هیچفرصتی را برای کسب استقلال به نوجوان نمیدهند. والد ایرانی فقط فرزندش را با کارنامه و نمره میسنجد. به بیان دیگر از کودکی فرزندان این مرز و بوم به دوپینگ دانشآموزی دچار میشوند.
در این رویکرد به کودک و نوجوان توسعه ارتباطات شخصی، یادگیری هنر و نحوه گذران اوقات فراغت آموزش داده نمیشود، بلکه در نهاد آموزشی کشور بهطور روزانه به دانش آموز تکالیف فراوان میدهند. از سوی دیگر والدین در قشر متوسط اجتماعی برای قبولی فرزندشان در دانشگاههای معتبر و رشتههای مناسب، آنها را از کودکی به کلاسهای متعدد میبرند.
در این وضعیت کودکان و نوجوانان اوقات فراغت ندارند. فرزند در این تربیت نحوهگذران اوقات فراغت را نمیآموزد. اگر والدین اوقات فراغت را با فرزندشان بگذرانند، طبیعتا او نیز نیازی به مصرف گل و دیگر موادمخدر برای تجربه لحظهای سرخوشی را ندارد. با این تفاسیر خانوادهها نیز نیازمند آموزش در زمینه نحوه فرزندپروری مناسب هستند. والدین بدانند که این دوپینگ دانشآموزی را میتوان با ایجاد اوقات خوش برای فرزند تغییر داد.
از طرف دیگر آموزش و پرورش نیز برای درک نیاز کودک و نوجوان به رسالت خود عمل نمیکند. همچنین در قشر ضعیف جامعه اعتیاد در بین والدین به کرات مشاهده میشود. از سوی دیگر سالبهسال بر اساس گزارشات کارشناسان امر بر تعداد تولد نوزاد معتاد افزوده میشود. این روند کودکان کار و خیابان و تشدید دیگر آسیبهای اجتماعی را بهدنبال دارد.
بر اساس برخی گزارشات منتشر شده مصرف گل در بین نوجوانان بیشترین فراوانی را دارد. بهطور کل مصرف کدام یک از مواد مخدرها در بین نوجوانان محبوبتر است؟
هماکنون در کشور ما بهدلیل فراوانی مواد مخدر و سهولت در دسترسی تقاضا ایجاد شده است. درضمن برخی از نوجوانان با ترکیب چند دارو مواد مخدر جدید میسازند. برای مثال آنها با ترکیب چند مُسکن قوی با یکدیگر مواد مخدر برای خود تولید میکنند. در یک برهه زمانی دانش آموزان و دانشجویان برای کسب نمره مناسب در امتحانات قرص ریتالین مصرف میکردند. در کشور ما زمینههای تکرار مصرف مواد مخدر مشاهده میشود.
خانواده نیز با اطلاع از سوءمصرف فرزندشان باید چرایی این رفتار را شناسایی کنند. در برخی موارد سوءمصرف مواد مخدر در بین نوجوانان بهدلیل عدم اطلاع و نداشتن مهارت در چگونگی گذران اوقات فراغت است. با این تفاسیر باید برای تفریح کودکان و نوجوانان وقت صرف کرد. والدین امروز بیش از توجه به استعدادها و تواناییهای فرزندشان به نمره و کارنامه توجه میکنند.
در حالی که در جوامع پیشرفته برای فرزندپروری به علاقه کودک و نوجوان توجه میشود. در این اقدام وقتی که فرد یک فعالیت هنری یا ورزشی را بیاموزد، برای خود ارزش قائل میشود و نیازی به مصرف مواد مخدر ندارد. نوجوان امروز برای رفع خلأهای متعدد در جامعه مواد مخدر مصرف میکند. این مساله نشاندهنده رواج بیبند و باری است. تاکنون در کشور ما شادی به رسمیت شناخته نشده است. برای مثال اگر نوجوانان خواستار برگزاری گروههایی هستند، به آنها انگزده میشود. خانواده میتواند نسبت به برطرفسازی خلأ مهر و محبت اقدامات مناسب انجام دهد.
در جامعه ما با یادگیری مهارتهای اجتماعی و زندگی چگونه میتوان کودکان و نوجوانان را از دام ابتلا به انواع آسیبها مصون تربیت کرد؟
کودکان و نوجوانان این مرز و بوم مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی را در خانواده، مدرسه و رسانه ملی نمیآموزند. کودکان و نوجوانان در دنیای امروز باید مهارت نه گفتن را بیاموزند. اغلب فرزندان کشور توانایی نه گفتن به درخواستهای والدینشان را ندارند. در این وضعیت چگونه انتظار میرود تا نوجوان در تعارف مصرف مخدر از سوی دوستش آن را با اعتماد به نفس رد کند؟! اغلب مشکلات پیشروی کودکان و نوجوانان بهدلیل عدمتوانایی در نه گفتن است.
همچنین در کاهش سن مصرف موادمخدر متغیرهای اجتماعی از جمله فقر، طلاق والدین، اعتیاد والدین و بدسرپرستی دخیل هستند و این موارد جزو مخاطرات زمینهای برای گرایش دانش آموز و نوجوان به مصرف مواد محسوب میشود.
واضح است، وقتی عوامل مخاطرهآمیز اجتماعی در خانواده گزارش و تشدید میشود، گرایش به مواد نیز افزایش مییابد. آنچه در ادامه میخوانید نظرات امیر محمود حریرچی، جامعهشناس در گفتوگو با «آرمان» درباره وضعیت اعتیاد کودکان و نوجوانان در کشور است.
باید به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که بخش اندکی از معتادان را کودکان و نوجوانان تشکیل دادهاند، درباره دلایل بروز و تشدید این معضل در کشور توضیح میدهید؟
بر اساس بررسیهای انجام شده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس 20درصد کودکان و نوجوانان کشور با مساله اعتیاد درگیر هستند. در حالی که در کشور ما مساله اعتیاد به شکل دیگر تعریف شده است. برای مثال در یک برهه زمانی اعتیاد در قالب سوء مصرف مواد تعریف شده بود. با بررسی پیشینه دلایل مصرف هر یک از مواد مخدرها باید تاکید کرد که اغلب آنها در ابتدا تحت عنوان دارو به بیماران تجویز میشدند.
این مواد شامل افیون، مواد صنعتی و ... میشود که هر یک منشأ درمان افسردگی، اختلالهای روانی، دردهای شدید و... است. با بررسی دلایل گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر باید گفت که وابستگی این افراد به مصرف موادمخدر بیشتر روحی و روانی است تا جسمی؛ چون نوجوانان با مصرف موادمخدر دچار سرخوشی شده و این احساس برای آنها ارزشمند است.
مواد مخدر بهدلیل وابستگی روانی و سرخوشیهای کاذب مورد توجه برخی از نوجوانان است. حال این سوال مطرح است که چرا باید برخی افراد بهدلیل سرخوشیهای لحظهای به سراغ مصرف مواد مخدر بروند؟ آیا نوجوانان راههای دیگر را برای تجربه شادی میدانند؟ در حالی که دستیابی به شادی باید ماحصل انجام یک فعالیت مفید و بدون ضرر و زیان باشد.
از سوی دیگر این سوال مطرح است که آیا فضایی برای شکوفایی خلاقیت برای کودکان و نوجوانان کشور ایجاد شده است؟ همچنین در این سنین فرد بهشدت تحت تاثیر گروههای دوستی قرار دارد و خواستار مطرح کردن خود در این فضا است. در این گروهها اغلب افراد بهدنبال همراه برای رسیدن به اهداف و خواستههایشان هستند.
خانوادهها برای مصونیت فرزندشان چه نقشی دارند؟
بنده با اطمینان عرض میکنم که اغلب خانوادهها هیچمهارتی در تربیت مناسب فرزندشان ندارند. اگر نوجوان امروز برای تجربه حس سرخوشی مواد مخدر مصرف میکند، طبیعتا او در خانوادهای آشفته رشد کرده است. در این خانوادهها روابط پدر و مادر بهنحوی نیست که فرزندان زندگی با آرامش را بیاموزند. درضمن برای تاثیر مناسب مسائل تربیتی والدین نباید مصرفکننده مواد مخدر باشند.
در این میان بسیاری از والدین ایرانی مصرفکننده مواد مخدر هستند و حتی قبح قضیه نیز ریخته شده است. نوجوانان این مرز و بوم مصرفکننده مواد مخدر هستند، چون قبح این قضیه در خانواده و جامعه ریخته شده است. از سوی دیگر والدین آنطور که باید برای فرزندان خود وقت صرف نمیکنند. بنابراین نوجوانان صرف اوقات فراغت با دوستانشان را ترجیح میدهند.
در این گروهها نوجوانان بهشدت از یکدیگر الگو پذیرفته و دیگر پدر یا مادر نمیتواند مرجع فرزندش باشد. هماکنون برخی والدین بهدلیل سوء رفتار و به حداقل رسیدن ابزار محبت در خانواده ارتباطات عاطفی در خانوادهها تنزل یافته است. این در حالی است که والدین نیز در ارتباط با فرزندشان بهجای گذران اوقات خوش و محبتآمیز فقط به او نصیحت میکنند. در حالی که در دورههای مختلف به اندازه کافی نصیحتهای بیثمر از سوی افراد مختلف شنیده شده است.
این رفتار در دوره بلوغ که نوجوان بهدنبال عرض اندام و دستیابی به استقلال است، چندان نتیجهبخش نیست. در حالی که با این نوع رفتار والدین هیچفرصتی را برای کسب استقلال به نوجوان نمیدهند. والد ایرانی فقط فرزندش را با کارنامه و نمره میسنجد. به بیان دیگر از کودکی فرزندان این مرز و بوم به دوپینگ دانشآموزی دچار میشوند.
در این رویکرد به کودک و نوجوان توسعه ارتباطات شخصی، یادگیری هنر و نحوه گذران اوقات فراغت آموزش داده نمیشود، بلکه در نهاد آموزشی کشور بهطور روزانه به دانش آموز تکالیف فراوان میدهند. از سوی دیگر والدین در قشر متوسط اجتماعی برای قبولی فرزندشان در دانشگاههای معتبر و رشتههای مناسب، آنها را از کودکی به کلاسهای متعدد میبرند.
در این وضعیت کودکان و نوجوانان اوقات فراغت ندارند. فرزند در این تربیت نحوهگذران اوقات فراغت را نمیآموزد. اگر والدین اوقات فراغت را با فرزندشان بگذرانند، طبیعتا او نیز نیازی به مصرف گل و دیگر موادمخدر برای تجربه لحظهای سرخوشی را ندارد. با این تفاسیر خانوادهها نیز نیازمند آموزش در زمینه نحوه فرزندپروری مناسب هستند. والدین بدانند که این دوپینگ دانشآموزی را میتوان با ایجاد اوقات خوش برای فرزند تغییر داد.
از طرف دیگر آموزش و پرورش نیز برای درک نیاز کودک و نوجوان به رسالت خود عمل نمیکند. همچنین در قشر ضعیف جامعه اعتیاد در بین والدین به کرات مشاهده میشود. از سوی دیگر سالبهسال بر اساس گزارشات کارشناسان امر بر تعداد تولد نوزاد معتاد افزوده میشود. این روند کودکان کار و خیابان و تشدید دیگر آسیبهای اجتماعی را بهدنبال دارد.
بر اساس برخی گزارشات منتشر شده مصرف گل در بین نوجوانان بیشترین فراوانی را دارد. بهطور کل مصرف کدام یک از مواد مخدرها در بین نوجوانان محبوبتر است؟
هماکنون در کشور ما بهدلیل فراوانی مواد مخدر و سهولت در دسترسی تقاضا ایجاد شده است. درضمن برخی از نوجوانان با ترکیب چند دارو مواد مخدر جدید میسازند. برای مثال آنها با ترکیب چند مُسکن قوی با یکدیگر مواد مخدر برای خود تولید میکنند. در یک برهه زمانی دانش آموزان و دانشجویان برای کسب نمره مناسب در امتحانات قرص ریتالین مصرف میکردند. در کشور ما زمینههای تکرار مصرف مواد مخدر مشاهده میشود.
خانواده نیز با اطلاع از سوءمصرف فرزندشان باید چرایی این رفتار را شناسایی کنند. در برخی موارد سوءمصرف مواد مخدر در بین نوجوانان بهدلیل عدم اطلاع و نداشتن مهارت در چگونگی گذران اوقات فراغت است. با این تفاسیر باید برای تفریح کودکان و نوجوانان وقت صرف کرد. والدین امروز بیش از توجه به استعدادها و تواناییهای فرزندشان به نمره و کارنامه توجه میکنند.
در حالی که در جوامع پیشرفته برای فرزندپروری به علاقه کودک و نوجوان توجه میشود. در این اقدام وقتی که فرد یک فعالیت هنری یا ورزشی را بیاموزد، برای خود ارزش قائل میشود و نیازی به مصرف مواد مخدر ندارد. نوجوان امروز برای رفع خلأهای متعدد در جامعه مواد مخدر مصرف میکند. این مساله نشاندهنده رواج بیبند و باری است. تاکنون در کشور ما شادی به رسمیت شناخته نشده است. برای مثال اگر نوجوانان خواستار برگزاری گروههایی هستند، به آنها انگزده میشود. خانواده میتواند نسبت به برطرفسازی خلأ مهر و محبت اقدامات مناسب انجام دهد.
در جامعه ما با یادگیری مهارتهای اجتماعی و زندگی چگونه میتوان کودکان و نوجوانان را از دام ابتلا به انواع آسیبها مصون تربیت کرد؟
کودکان و نوجوانان این مرز و بوم مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی را در خانواده، مدرسه و رسانه ملی نمیآموزند. کودکان و نوجوانان در دنیای امروز باید مهارت نه گفتن را بیاموزند. اغلب فرزندان کشور توانایی نه گفتن به درخواستهای والدینشان را ندارند. در این وضعیت چگونه انتظار میرود تا نوجوان در تعارف مصرف مخدر از سوی دوستش آن را با اعتماد به نفس رد کند؟! اغلب مشکلات پیشروی کودکان و نوجوانان بهدلیل عدمتوانایی در نه گفتن است.