نماینده سیستان: در دولت احمدینژاد پس از جنگ افغانستان 500 میلیون دلار به این کشور کمک کردیم /200 هزار نفر از مردم سیستان تحت پوشش کمیته امداد هستند
چابهار و سواحل مکران از سنگاپور و شانگهای چه کم دارد؟ این شهرها جمعیت بسیاری دارند، اما وضعیت معیشت مردم در آنجابه مراتب بهتر از کل استان ما است. در زاهدان که مرکز استان است؛ یک سوم مردم شبکه آب شرب ندارند و پس از حدود 40 سال که از انقلاب میگذرد، هنوز هم حدود سه هزار روستا در سیستان و بلوچستان با تانکر آبرسانی میشوند.
به گزارش جماران؛ به گفته نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی، به دلیل خشکسالی و قطع ارتباط با کشور همسایه مردم منبع درآمد آنچنانی ندارند و حتی در زاهدان که مرکز استان است؛ یک سوم مردم شبکه آب شرب ندارند و هنوز هم حدود سه هزار روستا در سیستان و بلوچستان با تانکر آبرسانی میشوند.
احمد علی کیخا، نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی از وضعیت َبد معیشت و اشتغال مردم استان میگوید؛ تا جایی که در شهری با جمعیت ۴۰۰ هزار نفر، ۲۰۰ هزار نفرشان تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند. وقتی که از او درباره چالشها در حوزه محیط زیست میپرسیم، با لحنی تلخ میگوید؛ «در مشکلات اقتصادی مردم ماندهایم و دیگر نمیتوانیم به موضوعاتی مانند محیطزیست فکر کنیم.» متن زیر بخشی از گفتوگوی ما با این نماینده مجلس است:
وضعیت زندگی و معیشت مردم در استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟
الان تنها امید مردم یارانه است و حقوقی که از کمیته امداد دریافت میکنند. امسال هم مثل هر سال امیدشان به زارعت و کشاورزیشان بوده، اما بازهم محصولاتشان به دلیل خشکسالی از بین رفته است. متاسفانه به دلیل گرمای زودرس گندمها در حد یک وجب شده و مزه آن تلخ است و حتی مناسب برای چرای دام هم نیست. مردم در این روزها به شدت گرفتار خشکسالی شدهاند، بارندگی که وجود ندارد؛ آب هم از افغانستان میآید که متاسفانه این کشور آب را به روی ما بستهاست. ۱۳۰ هزار هکتار وسعت زمینهای زراعی است که ۹۰ هزار آن اصلا زیر کشت نرفته است. عمده این مردم هم کارشان کشاورزی است و تحت پوشش کمیته امداد هستند ۵۰ هزار هکتار هم که زیر کشت رفته آب اول را دادهاند اما آب دوم را نتوانستند تامین کنند، چرا که نه در چاهنیمهها آبی هست و نه در رودخانهها آبی جریان دارد و تمام محصولات این مردم جلوی چشمانشان از بین رفت.
ما هم جزیی از ایران هستیم و در طول تاریخ این مملکت هیچ نقطه تاریکی از مردم سیستان وجود ندارد و هیچ خیانتی از مردم سیستان و بلوچستان دیده نشده است. مگر اهالی سیستان و بلوچستان فرزندان ناتنی این مملکت هستند. اینها نیز جزیی از این کشور هستند. ۲۰۰ هزار نفر از جمعیت ۴۰۰ هزاری یک شهر تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند.سیاستهای غلط باعث شده مهاجران سیستانی به تهران و حاشیه تهران مهاجرت کنند. منطقهای که ساکنانش در طول تاریخ به غیرتمندی مشهور بودند، امروز صدقهبگیر کمیته امداد شدهاند و با نظام برنامهریزی و مدیریت اشتباه در کشور این مردم غیور دچار مشکل شدهاند.
درآمد مردم استان متکی به چیست؟
اقتصاد استان از گذشته بر محورهای تجارت، دامداری، کشاورزی و صیادی متکی بوده است. در دهه گذشته برای کنترل مرزها دیواری کشیدند و با این کار جلوی تجارت را گرفتند. راه مبادله کالا برای نیاز مصرفی خود مردم هم کاملا قطع شده است و متاسفانه مردم به دلیل خشکسالی و قطع ارتباط با کشور همسایه منبع درآمد آنچنانی ندارند از همینرو در دیداری که با وزیر نیرو داشتم به آقای اردکانیان پیشنهاد دادم، پول آب و برق تا حد نیاز از اهالی سیستان گرفته نشود، چراکه اصلا پولی برای پرداخت آب و برق ندارند. نیاز مردم به اندازه یک کیسه آرد شدهاست یعنی در این حد فقر در استان وجود دارد.
آیا مردم منطقه مشکلاتشان را به شما به عنوان نمایندهشان در مجلس شورای اسلامی منتقل میکنند؟ و شما تاکنون چه کردهاید؟
بخش سیستان عمدتا شیعهنشین و به شدت ولایتمدار و مومن هستند، بنابراین هیچ وقت اعتراضی نمیکنند و من نماینده نیز از ترس همان مردم نمیتوانم بسیاری از مشکلات را در مجلس بازگو کنم، چراکه علما و مردم همان منطقه به من اعتراض میکنند. مردم بدلیل حس خودمانی که به حکومت دارند؛ سکوت میکنند و اعتراضات خود را با وجود مشکلات فراوان مطرح نمیکنند.سیستانیها از اصیلترین مردمان ایرانزمین هستند و تمدن ایران روی ستونهای فرهنگی سیستان بنا شده است، ما در طول تاریخ ولایتمداران واقعی بودهایم، اما امروز شدهایم ضد ولایت.
در روند پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان جنگ تحمیلی چه تعداد از بچههای سیستان شهید شدند؟ آنها هم بچههای همین مرز و بوم هستند، در حالی که مشکلات این منطقه مضاعف است. ریشه این مشکلات بسیار زیاد است. در سال ۶۴ با عدهای از دوستانم تصمیم گرفتیم برای خدمت به مردم منطقه کشاورزی بخوانیم. الان که سی و یک سال از آن زمان میگذرد میگویم که اشتباه کردم، چراکه راه درستی را برای تاثیرگذاری در اقتصاد منطقه انتخاب نکردم باید میرفتم حوزه درس میخواندم تا امروز امام جمعه منطقه میشدم یا پستی میگرفتم که تریبونی در اختیار داشتم تا در منطقه تاثیرگذار باشم. امروز علامه اقتصاد آب در جهان هم که باشم بر علیه مقاصد شخصی و جناحی و جریانی که صحبت میکنم یک عده از همان منطقه در مقابل من میایستند.
استان ما ۲ و نیم میلیون جمعیت دارد، اگر میخواهید، قیمت منطقه ما را بدانید فقط کافیاست؛ بندر چابهار را به مزایده جهانی بگذارید تا ببینید دنیا حاضر است برای فقط اجاره این منطقه چه قیمتی را به شما بپردازد. معتقدم با دریافت این اجاره نه تنها مردم سیستان و بلوچستان بلکه مشکلات معیشتی بیش از نیمی از مردم ایران برطرف میشود.
چابهار و سواحل مکران از سنگاپور و شانگهای چه کم دارد؟ این شهرها جمعیت بسیاری دارند، اما وضعیت معیشت مردم در آنجابه مراتب بهتر از کل استان ما است. در زاهدان که مرکز استان است؛ یک سوم مردم شبکه آب شرب ندارند و پس از حدود ۴۰ سال که از انقلاب میگذرد، هنوز هم حدود سه هزار روستا در سیستان و بلوچستان با تانکر آبرسانی میشوند. چابهار ۱۰ کیلومتر طول دارد، اما ۱۱ کیلومتر طول حاشیهنشینی آن است. همانطور که گفتم ۲۰۰ هزارنفر از مردم سیستان تحت پوشش کمیته امداد هستند، علت این امر چیست؟ آیا به دلیل طبیعت سخت منطقه است؟ بله، طبیعت سخت است، اما علم همه این مسائل را حل کرده است. معتقدم یکی از دلایل اصلی عقبماندگی این است که مبنا، معیار و ملاک تصمیمگیری در کشور براساس علم نیست و ساختارهای اداری کشور، نامناسب است. برنامهریزیهای توسعهای کشور متناسب با ظرفیتها و چالشهای مناطق نیست، یعنی نسخه واحدی برای کل کشور میپیچیم.
در دهه هفتاد مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی سازمان عمران سیستان را تاسیس کرد، اما متاسفانه بعد از مدتی در اختیار افرادی قرار گرفت که در این زمینه خبره نبودند و این سازمان تعطیل شد. در این سازمان هشت وزیر و رییس سازمان برنامه و بودجه کشور حضور داشتند که از اختیارات کاملی برخوردار بودند.
آیا این سازمان همچنان وجود دارد؟
این سازمان در حال حاضر منحل شده است. الان هم یکی از اقداماتی که برای نجات این منطقه باید انجام دهند، همین است که سازمان عمران سیستان را دوباره احیا کنند و اختیارات بیشتری به آن بدهند. البته در مجلس هشتم پیشنهاد احیای این سازمان را مطرح کردیم، اما به جایی نرسیدیم و همچنان به دنبال احیای آن هستیم.
در این کشور مناطق آزاد زیادی وجود دارد، اما مناطقی را که اصلا ضرورت نداشت، منطقه آزاد معرفی کردیم و اکنون این مناطق سکویی برای واردات به کشور شدهاند، در حالی که از مرز سیستان ۹۵ درصد صادرات به افغانستان صورت میگیرد و هر چه در کشور تولید میشود به افغانستان صادر میشود، بیشک ذیحقترین و مستحقترین منطقه برای تشکیل منطقه آزاد بوده که تاکنون نشده است. دو الی سه بار تاکنون دولت لایحه آن را فرستاده اما در مجلس گیر کرده است. متاسفانه مجلس هم نگرش بخشی دارد و نگاه نمایندگان در آن قومی، بخشی و شهرستانی است و متاسفانه نگاه ملی در مجلس وجود ندارد، در حالیکه وضعیت بخشهایی از کشور بحرانی است.
یکی از مشکلات استان، بیهویتی برخی افرادی است که در آن زندگی میکنند، آنها هیچگونه برگه هویتی ندارند؛ آیا اقدام مشخصی برای برطرف شدن این مشکل صورت گرفته است؟
مشکلات در سیستان و بلوچستان بسیار زیاد است و این استان دایرهالمعارف مشکلات است. در مکاتباتی با وزارت کشور از آنها درخواست کردیم یک بار برای همیشه وضعیت سرشماری و عدم هویت بسیاری از افراد در این منطقه را مشخص کنند. سال گذشته مسئولان محلی یکی از بخشهای شهر زابل اقدام به سرشماری کرده بود و مشخص شد؛ حدود ۴ هزار نفر فاقد شناسنامه هستند. البته این یک روی سکه است و در برخی از موارد اگر کسی با فرد دیگری درگیری داشته باشد، فقط کافیست در نامهای اعلام کند که تابعیت آن فرد مشکل دارد، بلافاصله برای آن فرد منع ارائه خدمات زده میشود و همه برگههای هویتی او را میگیرند و مدتها آن فرد باید تلاش کند تا اثبات کند که تابعیتش ایرانی است.
عدم احراز هویت افراد از مسئله خاصی ناشی میشود؟
دعوای شیعه و سنی اصلا در سطح محلی وجود ندارد و مردم ما در آن منطقه در کنار هم زندگی میکنند. حتی خانوادههایی داریم که یک نفر از اعضای خانواده شیعه است و دیگری سنی. مهم این است که همه این افراد ایرانی هستند. معتقدم برای سیستم دولتی و حکومتی با توجه به تجربهای که دارم؛ بین یک فرد شیعه سیستانی و سنی بلوچستانی هیچ تفاوتی نیست و هر دو در تبعیض هستند. اصلا بحث شیعه و سنی را برخی مدیران نالایق و ناتوان برای حفظ جایگاه مدیریتی خود راه انداختهاند و سعی دارند با ایجاد تفرقه، حکومت کنند. مردم شیعه و سنی در منطقه سیستان و بلوچستان باهم زندگی میکنند، ازدواج میکنند و صاحب فرزند میشوند و نمیتوان این افراد را از هم جدا کرد.
گفته میشود؛ آقای اوسط هاشمی، استاندار سیستان و بلوچستان در دولت یازدهم عملکرد بسیار خوبی داشت، بعد از تغییر ایشان و آمدن استاندار جدید وضعیت استان نسبت به دوره قبل چگونه است؟
به نظر من در حال حاضر عملکرد رضایتبخش نیست. در زمانی که قرار بود، استاندار را تعیین کنند به آقای رحمانی فضلی عرض کردم که اگر میخواهید به منطقه سیستان و بلوچستان خدمت کنید، فردی را برای استانداری انتخاب کنید که بتواند مانند یک رییسجمهور در منطقه عمل کند و توسعه سواحل مکران، توسعه منطقه آزاد چابهار و منطقه آزاد سیستان را به او بسپارید و چند وزیر نیز به او کمک کنند تا برنامههای دولت را در این منطقه در ادامه کار دولت پیشببرند.
آقای اوسط هاشمی در این سطح از مدیریت که مدنظر شماست، بود؟
مهندس هاشمی به نظر من از لحاظ مدیریتی توانمند بود و روحیه مطالبهگری فوقالعادهای داشت و اگر همین الان در شرایط خشکسالی سیستان در استانداری بود، اعتراضاتش گوش فلک را کر کرده بود، اما معادلات در استان ما چیز دیگری است و برونداد آن معادلات است که استاندار را تعیین میکند و از او انتظاراتی دارند که با فردی مانند هاشمی محقق نمیشود. معتقدم این جریانات تاثیرگذار که انتظارات و توقعات خاصی از استاندار دارند، انتخاب استاندار را به سمت و سویی میبرند که از یک انتخاب درست فاصله بگیریم.در حقیقت مجموعهای از مولفهها در استان اثرگذار هستند و برخی تمایل دارند؛ جهتگیریهای خاصی در استان صورت بگیرد که در این راستا همیشه مانع یک انتصاب کارآمد در استان میشوند. معتقدم گروههایی در استان هستند که به افراد تصمیمگیر در سطح مدیریت کشور آنچه را که میخواهند؛ القا میکنند.
در سیستان و بوچستان با ازدواج زودهنگام دختران مواجهایم؛ علت این موضوع چیست؟
به طور کلی درباره رعایت حقوق زنان و کودکان در منطقه چالشهای بسیار بزرگی وجود دارد، اما به عقیده من مشکل اصلی استان سیستان و بلوچستان فقر و بیکاری است و بسیاری از این معضلات پیامدهای این دو پدیده شوم هستند. در تاریخ منطقه سیستان و بلوچستان ارزشهای زیادی برای زنان قائل بودهاند و اگر امروز این معضلات را شاهد هستیم فقط و فقط به دلیل فقر و بیکاری است و متاسفانه دولتها نتوانستند اقدام موثری برای رفع این مشکلات انجام دهند.
از نظر زیستمحیطی منطقه با چه مشکلات و معضلاتی روبرو است؟ برخی از خزندگان منطقه سیستان و بلوچستان مانند آفتابپرست و... از آنجا قاچاق و در تهران به فروش میرسند.
ما در حل کردن مشکلات اقتصادی مردم ماندهایم و دیگر نمیتوانیم به موضوعاتی مانند محیطزیست فکر کنیم. اگرچه که حیات وحش جز داشتههای ماست. قیمت جهانی یک گرم سم مار جعفری که در این منطقه وجود دارد از یک بشکه نفت بالاتر است اما مسائل و مشکلات آنجا به گونهای است که با وجود ساختار اداره کشور امکان استفاده از آنها وجود ندارد. مجلس مبلغ یک و نیم میلیارد دلار تصویب کرد تا برای توسعه روستاهای محروم و مرزی استفاده شود، اما هیچ ستادی برای هدایت و استفاده مناسب و تامین هدف قانونگذار تشکیل نشد. متاسفانه مدیریتها دراین کشور برآمده از تخصص و تعهد نیست و به گونهای نیست که شایستگان در راس قرار گیرند.
با افغانستان بر سر مسئله آب هامون دچار چالش هستیم به نظر شما بهترین راهکار برای حل آن چیست؟
آقای ظریف فرد توانمندی است، اما هر کاری اصولی دارد. بایستی فرمانده تصمیمگیری در حل موضوع آب با افغانستان و برقراری ارتباط بین دولت ایران و با آن کشور وزیر نیرو باشد و وزیر نیرو برای اینکه این رابطه را به گونهای اصلاح کند که منافع جمهوری اسلامی تامین شود باید ظرفیتها و ابزارهای لازم را در اختیار داشته باشد. اگر رابطه ما با افغانستان به دلیل عدم همکاری بر سر آب قطع شود، چه مشکلی ایجاد میشود؟ قطعا برای ما مشکلی پیش نمیآید، بلکه برای آنها مشکل پیش میآید.
باید به سمت همکاری با افغانستان برویم. مردم ما با مردم این کشور پیوند خویشی دارند، اما با سیاستهای غلط، این دو ملت را در مقابل هم قرار دادیم. از دولت خواستیم به اهالی منطقه پاس مرزی دهند تا مردم بتوانند برای مرگ و تولد عزیزان خود در افغانستان به راحتی رفت و آمد کنند و کالاهای مورد نیاز خود را به راحتی مبادله کنند. به طور قطع به یقین مردم دو سوی مرز در اطراف هامون حق حیات دارند، پس مقامات دو کشور تحت لوای کارشناسان بینالمللی باید برنامه مشترکی برای احیای هامون طراحی کنند. ما میخواهیم مردممان زندگی شرافتمندانهای داشته باشند، بیشک توسعه سیستان و بلوچستان به توسعه افغانستان و پاکستان گره خورده است. قطعا منافع احداث جاده میرجاوه به کویته هزاران بار بیشتر از توسعه جادههای محلی است. ایرادی که به بخش اجرا در سیستم حاکمیت داریم، این است که آنها صحبت نیروهای محلی را نمیشنوند و یک عده که فقط با یک ابلاغیه مدیر شدهاند را در راس کار قرار دادهاند و این مدیران بدون مشورت گرفتن از نیروهای محلی تصمیمگیریهای خود را اجرایی میکنند.
آیا عزم راسخی بین مسئولان برای حل این مسئله وجود دارد؟
بحث من این است که ما در مدیریت کلان این مملکت تعریف درستی از منافع ملی نداریم. امروز ۲۳۵ رودخانه مرزی در سراسر جهان داریم و تمام مطالعات دنیا اصول مشخصی را در مدیریت مرزی دنبال میکنند. ما همانطور که گفتم باید با افغانستان به سمت همکاری برویم. زمانی که در دوره هشتم نماینده مجلس بودم، برای کنفرانس جمعیت و توسعه در نروژ شرکت کرده و درباره وضیعت هامون صحبت کردم. یکی از نمایندگان پارلمان انگلستان پرسید، به نظر شما مشکل چگونه حل میشود، گفتم باید ببینیم افغانستان چه مشکلی دارد. مشکل افغانستان برق است و براساس مطالعات بینالمللی رتبه ما در سیستان برای تولید انرژیهای بادی ۹۸ از ۱۰۰ است. ما ظرفیتی داریم که به اندازه کل نیاز کشور نیروی بادی تولید کنیم. گفتم شما که دوستدار محیط زیست هستید، بیایید بهجای پولی که به افغانستان میدهید، در سیستان نیروگاه بادی درست کنید و از طریق این نیروگاه مشکل برقشان را مرتفع کنید تا ما هم مشکل آب نداشته باشیم. همه دست زدند، چراکه باید با دنیا به زبان جهانی و امروزی صحبت کرد. آن نماینده گفت برای من بسیار قابلتقدیر است که شما پیش از توجه به مسئله خودتان به مسئله افغانستان توجه کردید.
در دولت احمدینژاد پس از جنگ افغانستان مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار به این کشور کمک کردیم و بنده نیز با احمدینژاد به افغانستان رفتم و یک مرکز آموزش فنی و حرفهای درست کردیم. من میگویم این کار خطاست. باید بهجای آنکه ۵۰۰ میلیون دلار به افغانستان بدهیم، یک نیروگاه بادی در سیستان درست میکردیم و در عوض مناطق مختلف افغانستان را برقرسانی میکردیم.
رویکردی وجود دارد مبنی بر اینکه بُعد امنیت در منطقهای که در آن احتمال تهدید حملات تروریستی از اطراف وجود دارد، باید نسبت به مقولات دیگر از جمله توسعه در اولویت باشد؛ نظر شما درباره این رویکرد چیست؟
ثبات سیاسی و امنیتی از جمله لوازم توسعه در هر کشوری است، وقتی در کشور امنیت نباشد؛ سرمایه در آن کشور وارد نمیشود و زمانی هم که سرمایه وارد کشوری نشود، توسعه و پیشرفت اتفاق نمیافتد، بنابراین اینگونه نیست که بگوییم امنیت جزو الزامات توسعه نیست و حاکمیت نباید به آن توجه کند بلکه امنیت جزو اولویتهای اصلی و اساسی است. اختلاف نظر ما در نسخهای است که برای امنیت در نظر گرفته میشود. برای برقراری امنیت در مرز زابل دیوار کشیدهاند. آیا این دیوار برای جلوگیری از قاچاق انسان و مواد مخدر بوده است؟ برای نگرانی از تصرف خاک کشور بوده است؟ معتقدم تمام این موارد را باید به خود مردم واگذار کنند و از بزرگان محلی برای برقراری امنیت استفاده کنند، مگر نه اینکه قرنها این افراد با هم در ارتباط بودهاند. در مقابل نیز اگر گزارشی مبنی بر قاچاق مواد یا انسان از این منطقه ارائه شد آن فرد را بازخواست کنند، اما در حال حاضر با وجود همین دیوار و مرزبانها باز هم قاچاق مواد مخدر و انسان صورت میگیرد.
حرف آخر...
مگر ما امالقرای جهان اسلام نیستیم. مگر به دستور رهبری ۸ و نیم میلیارد دلار برای کنترل آبهای مرزی اعتبار نگذاشتیم؟ آیا افغانستان هم نباید چنین کند؟ این پولها هزینه شد. یک و نیم میلیون دلار به خوزستان و ۵۰۰ هزار دلار به سیستان و بلوچستان اختصاص یافت. اگرچه این اعتبار تخصیص یافت، اما اشتباه عمل شد و مثلاً در خوزستان بهجای کار اصولی، به توسعه کشاورزی پرداختند. در مجلس هشتم ۱۰ صفحه نامه نوشتیم که انتقال آب به زاهدان برخلاف منافع ملی است، نه به خاطر اینکه بنده نماینده سیستان هستم، چرا که این کار به معنای نادیده گرقتن منافع ملی و تقدیم آن به افغانستان است، چرا کسی به حرف ما گوش نکرد؟
آقای احمدینژاد در مجلس هشتم آمد و گفت که ما به الگوهای توسعه غربی نیاز نداریم. من همانجا که نشسته بودم به همکاری که کنارم نشستهبود، گفتم اگر ایشان بتواند مشکلات را حل کند، من بیخود دکتری مدیریت آب گرفتم. هر کاری تخصص میخواهد. متاسفانه در مملکت ما همه فکر میکنند همهچیز را میدانند و میخواهند همهکارها را انجام دهند. آقای نوبخت معاون رییسجمهوری است. همین وزرای دولت میگویند؛ اشتباه برنامهریزی میکند. آیا نباید ۱۰ نفر از همین وزرا بروند به رییسجمهور بگویند که مشکل را حل کند.
یک امام جمعه در تبریز فقط گیت مسئولان را برداشته، تاکسی سوار میشود و با مردم راحت زندگی میکند، کار به جایی رسیده که بهجای ۲۰۰۰ نفر، ۲۰ هزار نفر به نماز جمعه میروند. اصلاحات دشوار نیست. سال گذشته به دیدار آقای خاتمی رفتیم. من برای اولین بار پای صحبتهای ایشان نشستم و واقعاً حسرت خوردم که چرا باید با این انسان با این حد از نجابت که اینطور از رهبری یاد میکند و اگر نمایندهای تندروی میکند، به آنها هشدار میداد که این رویه درستی نیست، باید اینگونه برخورد شود و بعد، رییسجمهور دیگری که شخصاً شاهد کارهایش بودم و دیدم چگونه ۱۱روز تمام قهر کرد و بعد در کمیسیون تلفیق جلسه گذاشتند و گفتند اگر به سر کارت برنگردی، برایت عدم کفایت میزنیم، ناگهان بیرون آمد و گفت که «چه کسی گفته که من قهر کردهام؟! من و قهر؟!»