جزیره امن دستفروشی/ ضربان ناکوک اشتغال در مترو
«دستفروشی در مترو» پدیده ای ممنوع که در گذر زمان به امری قانونی تبدیل شده است و دستفروشان در جزیره امن مترو، اقتصاد، تولید و اشتغال جامعه را به چالش می کشند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، دستفروشی در مترو پدیدهای که همزمان با تولد این سامانه حملو نقلی در پایتخت، متولد شد. علی رغم اینکه همه می دانند « دستفروشی در مترو ممنوع است.» اما وارد هر کدام از ایستگاه های مترو که می شوی، تنوع اجناس و فروشنده هایی است که در میان ازدحام جمعیت و آمد و رفت قطارها، نظرها را به خود جلب می کند و به قول بعضی مسافران مترو، واگن ها به بازار مکاره ای تبدیل شده است و ما از سر و صدای سرسام آور فروشنده ها، آرامش ندارند و گاه تعداد فروشنده های حاضر در واگن از تعداد مسافران پیشی می گیرد.
فارغ از اما و اگرهای دستفروشی در مترو، سلب آرامش مسافران و عدم رعایت حقوق شهروندی، فروشندگی در مترو سن و سال، زن و مرد نمی شناسد؛ از کودکان 6-7 ساله فال فروش گرفته تا زنان و مردان مسنی که با فروش انواع و اقسام خورده ریزها در مترو، گذران زندگی می کنند.
دستفروشی برای گذران زندگی
خانمی حدودا 40 ساله، مانتو سورمه ای تابستانی به تن دارد، بدلیجات می فروشد؛ درباره کارش که می پرسم؛ روسری اش را بی حوصله درست می کند و می گوید اگر کار بود، نمی آمدم مترو دست فروشی. 8 سال پیش برای کمک به معیشت خانواده اش وارد این کار شده است. می گوید آن موقع ها درآمدمان خوب بود اما الان با زیاد شدن فروشنده ها، آنقدر که در مترو وقت می گذارم، نمی توانم درآمد خوبی داشته باشم. از 8 صبح که می آیم تا 7 عصر در خط کهریزک- تجریش، حدود 50 هزار تومان کاسبی می کنم.
مرد نابینایی در واگن ویژه بانوان خط کهریزک- ارم سبز نشسته است و یک کیسه بزرگ پر از خورده ریز آشپزخانه مقابلش. خانم جوانی حدودا 28 ساله، با چهره ای رنگ پریده که کمی هم انگار خجالت می کشد، هر چند دقیقه ای به سمت مرد نابینا می آید و کالایی را برای خریداران می برد. سرش پایین است و وقتی دارد با مشتری حرف می زند، لوپش گل می اندازد. می گوید: دو- سه سالی در محدوده محل زندگی مان با همسرم دستفروشی می کردیم. بعد که دیدم خیلی ها در مترو فروشندگی می کنند؛ تصمیم گرفتم با همسرم به مترو بیاییم و اینجا بساط کنیم. می گوید همین که همسرم کنارم است، قوت قلب می گیرم. اوایل خیلی سخت بود که با صدای بلند بخواهم در مورد کالاهایی که آورده ام حرف بزنم، اما الان با گذشت یک سال، راحت تر است.
شیک پوشی دستفروشان مترو
از دختران و پسران خردسال و مردان و زنان مسن که بگذریم، دختران و پسران جوان زیادی در واگن های قطار و ایستگاه های مترو با ظاهری جذاب، شیک پوش و کاملا امروزی مشغول دست فروشی هستند و به قول معروف از شیر مرغ تا جان آدمیزاد نیز در بساطشان می توانی بیابی؛ هندزفری، سیم رابط، شارژر، لوازم جانبی گوشی، انواع اسباب بازی ها، بدلیجات، مانتو، شلوار، لباس های ورزشی، کفش، کیسه خواب، لوازم آشپزخانه، لوازم آرایشی، شال و روسری و ….
دستفروشی دیگر تنها به واگن بانوان اختصاص ندارد و چندسالی است که حضور دستفروشان مرد هم در مترو پررنگ شده است. مردان دستفروش که از ورود به واگن بانوان ابایی ندارند و اغلب کل واگنهای هر قطار را برای فروش کالای خود طی میکنند.
هر کدام از فروشنده های مترو هم سبک کار خود را دارند و با شیوه های مختلف می کوشند تا بازار پر رونقی داشته باشند. بیشتر فروشنده ها را می توانی در گلوگاه های مترو یعنی ایستگاه هایی که خط عوض می شود، ببینی. در ایستگاه های امام خمینی (ره)، تئاتر شهر، شهید بهشتی، دروازه شمران دور هم جمع می شوند و با هم گپ می زنند و در مواردی هم تجربیاتشان را باهم به اشتراک می گذارند.
البته این همه ماجرا نیست. طیفی از دستفروشان در مترو حضور دارند که ظاهر آراسته آنها، نشانی از مشکلات معیشتی و اقتصادی ندارد. آنها با یک کوله پشتی کوچک، کالای کم حجمی با خود حمل و از محل فروش آن درآمد خوبی کسب می کنند و این طور به نظر میرسد که درآمد دستفروشی در مترو به اندازهای بالاست که یک طبقه اجتماعی متوسط، به عنوان یک حرفه پولساز به آن نگاه میکند.
شیک پوشی، به روز بودن، لباس های رنگی و متنوع فروشندگان نسل جوان، باعث شده است تا در میان دیگر همکارانشان متفاوت تر دیده شوند و حتی در میزان فروش و درآمدشان نیز تاثیر مثبتی داشته است.
محمد جوان 17 ساله ای است که لوازم جانبی تلفن همراه می فروشد، شلوار جین و کتانی مارک پوشیده است. می گوید محصل است و ساعات بیکاری اش را در مترو به دست فروشی می پردازد. از وقتی که با راهنمایی دو نفر از دوستانم، وارد این کار شده ام، کمک خرجی برای خانواده ام می دهم و می توانم لباس های شیک تری بپوشم، کمی هم پس انداز کرده ام؛ مبلغش زیاد نیست اما همین که می توانم برای خودم درآمدی داشته باشم و به خانواده ام کمک کنم، خوشحالم.
دستفروشی حرفه ای جذاب برای جوانان
رحمان و فرهاد چراغ قوه، چاقوی آشپزخانه و اسباب بازی می فروشند. می گویند در مترو با هم آشنا شده اند. صبح ها از ساعت 9 می آیند و بیشتر مسیرشان نیز خطوط 1 و 2 مترو است و به اذعان خودشان بیشتر روزها تا ساعت 9 شب کار می کنند. از علت حضورشان در واگن بانوان که می پرسم؛ می گویند خانم ها بیشتر خرید می کنند و بیشتر فروشمان در واگن های بانوان است. اینها نیز مانند خواهران ما هستند و می دانند اگر برای تامین خرج خانواده، ناچار نبودیم، هیچ وقت دستفروشی نمی کردیم. فرهاد یک پسر چهار ساله دارد و آرزویش این است که درس بخواند و برای خود جایگاهی در اجتماع بیابد. رحمان نیز یک سالی است ازدواج کرده و از یکی از شهرهای کشور به تهران آمده است و مدتی کارگری می کرده است. می گوید گاهی کار بود، اما بیشتر روزهای هفته را بیکار بودم تا اینکه یک روز که با مترو به خانه می رفتم، با دیدن دستفروشان در واگن های قطار، تصمیم گرفتم و از فردایش من نیز فروشنده شدم. اوایل فال و خودکار می فروختم اما الان چراغ قوه، چاقوی آشپزخانه و بعضی وقت ها لوازم فنی ( آچار، پیچ گوشتی و …) می آورم.
جوان 24 ساله شیک پوشی، در ایستگاه امام خمینی (ره) به دیوار تکیه داده است و انواع لوازم جانبی تلفن همراه نظیر هندزفری، سیم رابط، فلش، شارژر و … نیز به شکل ماهرانه ای در دستانش گرفته است. با صدای بلند می گوید همه اجناسش را به نصف قیمت بازار می فروشد و هرکسی نخرید، ضرر کرده است. دانشجوی سال سوم است. می گوید برای تامین بخشی از هزینه تحصیلش به مترو آمده است و پس از اتمام دانشگاه و پیدا کردن شغل مناسب با رشته اش، دیگر دست فروشی نمی کند. به خاطر درسش خیلی نمی تواند در مترو دستفروشی کند. می گوید روزی 4 تا 5 ساعت می آیم و فروشندگی می کنم. روزهای تعطیل که مسافر در قطارها کم است، وقت نمی گذارم که بیایم مترو. حدود 2 سال است که دستفروش مترو است و به گفته خودش چند نفر از دوستانش هم به تشویق وی به دستفروشی روی آورده اند. احسان که از آینده شغلی خود نگران است؛ می گوید واقعا چاره ای برایمان نمانده بود و مجبور بودیم دستفروشی کنیم. هر جا که بخواهیم برویم سرکار، باید کل روز را وقت بگذاریم و با توجه به اینکه دانشگاه می روم، هیچ جا قبول نمی کرد. کارهای پاره وقت هم که اسمش پاره وقت است، به خاطر پاره وقت بودن، حقوقش پایین است اما انتظار دارند تمام روزت را برایشان کار کنی.
شو لباس در واگن های مترو
دسته ای از موهای بلوند روی صورتش تاب می خورند، با آرایش 30 ساله به نظر می رسد. لوازم آرایشی می فروشد. ظاهر و پوشش کاملا امروزی دارد. وقتی درباره کارش در مترو سوال می کنم؛ می گوید اوایل دوست نداشتم در مترو کار کنم، لبخند تلخی می زند و می گوید الان هم که چهار سال گذشته شغلم را دوست ندارم اما دیگر به آن عادت کرده ام. خودش را سمانه معرفی می کند و می گوید اوایل خیلی زمان می گذاشتم و گاهی از 8 صبح تا 9 شب در ایستگاه های مختلف قطار، دست فروشی می کردم اما کم کم که قلق کار را یاد گرفتم روزی 5-6 ساعت می آیم سر کار. ساعت هایش متغیر است، گاهی صبح، گاهی بعدازظهر ها می آیم سرکار. از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی هم برای فروش محصولاتم کمک می گیرم. لیسانس دارد و می گوید دوست دارد اگر فرصتی شد، ادامه تحصیل بدهد.
مانتو گلبهی جلو باز تابستانی به تن دارد، یکی از روسری هایی که برای فروش آورده است، را سر کرده تا تبلیغی باشد بر کارش. ایستگاه تئاتر شهر سوار شد و تا به ایستگاه شهید بهشتی برسیم حدود 10 روسری فروخت. قیمت روسری ها را 17 هزار تومان می گفت و به ادعای خودش همین روسری را بخواهی از مغازه بخری باید 40 هزار تومان بابتش پول بدهی. خوش برخورد است و سعی می کند با مشتری ها خوب تا کند. شماره تلفن همراهش را هم می دهد که اگر کیفیت جنس خوب نبود، زنگ بزنند و تعویضش کنند و این حرکت تبلیغ دیگری است که بیانگر اطمینانی است که از کیفیت اجناسش دارد. مادر سه بچه است. سرپرست خانوار است و همسرش را در یک حادثه از دست داده است. می گوید حدود 5 سال است که همسرم فوت شده. مختصر مستمری از محل کار همسرم دریافت می کنم. اما بچه ها که بزرگ تر می شوند، نیازهایشان هم تغییر می کند و با این هزینه های زندگی که نمی شود خرج سه تا بچه را داد. دو سال است که در مترو فروشندگی می کند. می گوید سعی می کنم شیک پوش باشم تا به مشتری ها و خودم روحیه بدهمف اینجوری خودم هم حس خوبی دارم. روزی 7 ساعت کار می کند. اوایل خط 1 مترو کار می کردم از زمان آغاز کار خط 3 اینجا هم می آیم و مشتری های خودم را دارم.
ایستگاه تئاتر شهر؛ از 17 صندلی در بخش انتظار بانوان، 10 صندلی اش توسط دستفروشان مترو، پر شده است. فروشنده هایی که خستگی حتی از پشت چهره های خندانشان، پیداست. وسایل شان را روی زمین یا روی پایشان گذاشته اند و برخی ساکت و برخی نیز با فروشنده کنار دستی مشغول حرف زدن. سیر زندگی و گذر عمر را می توانی در یکجا ببینی.چسب روی بینی، آرایش صورت و مانتو خاصی که به تن دارد؛ باعث شده بیش از بقیه دستفروشان به چشم بیاید. صورت معصومی دارد و به نظر می رسد 23 ساله باشد. باهم که گپ می زنیم، متوجه می شوم 25 ساله است و گرافیک خوانده. می گوید وقتی لیسانس گرفتم چند جایی پاره وقت کار کردم اما بعد تصمیم گرفتم برای خودم کار کنم چون با وقتی که می گذاشتم و درآمدم متناسب نبود. در خانه گل، لوازم تزئینی و فانتزی درست می کنم و با پولش گذران زندگی می کنم. بینی ام را هم با همین درآمد عمل کرده ام. قصد دارم در آینده ای نزدیک نیز یک اتومبیل برای خودم بخرم. هر وقت بتوانم می آیم مترو و ساخته های دستم را می فروشم. خیلی مقید نیستم که حتما هر روز بیایم. معمولا روزهایی که بیایم مترو 7 ساعت کار می کنم و بقیه را به زندگی و خانواده اختصاص می دهم. می گوید اگر کار مناسبی پیدا کند دیگر به دستفروشی در مترو نیازی نخواهد داشت. از درآمدش که می پرسم می گوید متغییر است، گاهی 30 هزار تومان در روز فروخته ام، بعضی وقت ها هم تا 100 هزار تومان فروش داشته ام.
پیامدهای اجتماعی دستفروشی در مترو؛ از مدگرایی تا مصرف گرایی
امیرمحمد حسینی، جامعه شناس در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی شبستان نیز با اشاره به شکل گیری پدیده دستفروشی در مترو به ویژه در کلان شهر تهران، گفت: دستفروشی پدیده ای است که شاید در کوتاه مدت به تامین مایحتاج زندگی خانوارها کمک کند اما در درازمدت تبعات منفی و آسیب های اجتماعی گاه جبران ناپذیری در جامعه خواهد داشت.
وی با اشاره به حضور دختران و پسران جوان در مترو به عنوان فروشنده، خاطرنشان کرد: دستفروشان جوانی که با ظاهری آراسته، پوشش های خاص و آرایش های مو و صورت در مترو حضور می یابند، به مرور زمان به الگویی برای نوجوانان و جوانان تبدیل می شوند.
حسینی تاکید کرد: وقتی نسل جوان، هر روز دستفروشانی را می بیند که نوع پوشش و ظاهرشان با جایگاه اجتماعی و درآمدشان تناسبی ندارد، تحت تاثیر قرار می گیرد و به مرور زمان به این باور می رسد که می توان با کمترین زحمت، درآمد خوبی داشت.
جامعه شناس، مصرف گرایی، الگوپذیری نادرست و کاهلی در تولید و کارآفرینی را از جمله پیامدهای اجتماعی دستفروشی در مترو عنوان کرد و افزود: ایجاد شغل های کاذب، بی انگیزگی نسل جوان در کسب موفقیت های علمی، کارآفرینی و اشتغال، راحت طلبی، روی آوردن نسل جوان به سمت شغل های کاذب از پیامدهای اجتماعی این پدیده است.
سیاست های اقتصادی نیازمند بازنگری
احمد زمانی، استاد دانشگاه نیز در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی شبستان درخصوص پدیده دستفروشی مترو گفت: وقتی افراد در جبر اقتصادی قرار می گیرند به سمت شغل های کاذب که مورد پسند جامعه نیست، می روند تا مایحتاج زندگی را تامین کنند.
این اقتصاددان، ایجاد شغل های کاذب نظیر دستفروشی را ثمره سیاست های اقتصادی عنوان کرد و افزود: زمانی که سیاست های اقتصادی کشور، پاسخگوی نیازهای اقتصادی و معیشتی جامعه نباشد، شاهد بروز پدیده هایی نظیر دستفروشی هستیم.
زمانی با بیان اینکه سیاست های اقتصادی به بازنگری نیاز دارند، تصریح کرد: برنامه ها و طرح های اقتصادی باید با رویکرد کارآفرینی و حمایت از کالای داخلی و تکیه بر تولید شکل بگیرد تا مردم جامعه از وضعیت معیشتی مناسب و حداقل های زندگی بهره مند شوند.
دستفروشی از دیدگاه قانون
بر اساس اصل ۹ ماده ۹۶ تبصره ۶ کتاب مجموعه قوانین و مقررات شهرداری ها اراضی، کوچه ها، میدان ها، خیابان ها و معابر عمومی واقع در محدوده هر شهر، ملک عمومی محسوب شده و تعرض در این معابر، تخلف تلقی می شود و می بایست شهرداری ها با متخلفان برخورد کنند.
همچنین بر اساس تبصره ۱ ماده ۵۵ قانون شهرداری ها، سد معابر عمومی و اشغال پیاده روها و استفاده غیرمجاز از آنها، میدان ها، پارک ها و باغ های عمومی برای کسب و سکونت ممنوع است. بند ۲۰ همین ماده از قانون تاکید می کند که شهرداری ها موظفند با مشاغل مزاحم یا تاسیس اماکنی که به نحوی موجب مزاحمت شهروندان باشد، برخورد کنند.
گزارش از عصمت پناهی
پایان پیام/47