استقلال، خریدهای جوان و چند معمای بزرگ
امضای قرارداد دستهجمعی با فوتبالیستهای جوان، بدعتی است که پندار توفیقی به فوتبال ایران اضافه کرد.
او که بهواسطه فعالیتهای نقلوانتقالاتی شبانهاش در استقلال شناخته میشد، در یکی از همین بامدادها به صورت همزمان با 8بازیکن جوان قرارداد بست. توفیقی تصور میکرد با این حرکت، یک انفجار بزرگ در لیگبرتر بهوجود خواهد آمد اما با گذشت چند روز بعد از آن قراردادها، حالا هواداران استقلال همچنان از عملکرد تیمشان در پنجره تابستانی راضی نیستند و مدیران باشگاه را بهدلیل تعلل در تمدید با ستارههای فصل گذشته و البته جذب بازیکنان بزرگ، مورد سرزنش قرار میدهند. جوانهایی که در دفتر توفیقی به استقلال پیوستند، قرار بود «آینده» باشگاه باشند اما وینفرد شفر به محض حضور در جلسههای تمرینی 5نفرشان را در فهرست خروج قرار دارد. بیعلاقگی مرد آلمانی به این مهرهها، نشان میدهد او نقشی در پروسه جذب آنها نداشته است. همین اتفاق، زمزمههای پشت پرده را درمورد فلسفه امضای قرارداد با این بازیکنها به اوج میرساند. در غیاب شفر، چه کسی قابلیتهای فنی این بازیکنان را تایید کرده است؟ آیا وقتی سرمربی تیم در استراحت به سر میبرد، مسئول نقلوانتقالات باشگاه میتواند با صلاحدید خودش، برای تیم بازیکن بخرد؟ آیا یک دوره کوتاه حضور در فهرست تیمهای ملی جوانان و یا امید، بهعنوان یک رزومه برای پیوستن یک فوتبالیست به باشگاهی مثل استقلال کافی هستند؟ پندار توفیقی باید به همه این سوالها پاسخ بدهد. و مهمتر از همه، به این پرسش که چرا استقلال با این میزان از خرید بازیکن در رده امید، تنها مهدی قائدی را در تیم زلاتکو کرانچار دارد؟
اضافهشدن همه این خریدهای کم سنوسال به تیم اصلی استقلال، در عمل «غیرممکن» است و بهجز شلوغی بیش از حد تمرینها و سکونشینی دائمی خود این بازیکنها، تاثیر دیگری نخواهد داشت. در یک روند عادی، انتظار میرود یک یا دو نفر از آنها به تیم بزرگسالان استقلال ملحق شوند و سایر این مهرهها به صورت «قرضی» در اختیار تیمهای دیگر قرار بگیرند. چنین کاری در فوتبال اروپا نیز کاملا مرسوم است. باشگاههایی مانند چلسی و آرسنال، هر سال چندین فوتبالیست جوان و کمتجربه را بهخدمت میگیرند و بعد از امضای قراردادهایی طولانیمدت با این نفرات، آنها را برای سپری کردن دوران قرضی به باشگاهها و کشورهای دیگر میفرستند. بازیکنان در همین دوره تجربه کافی را بهدست میآورد و میزان استعدادشان را به نمایش میگذارند. اگر همه چیز خوب پیش رفت، آنها در پایان قرارداد قرضی به تیم برمیگردند و اگر نتوانستند متقاعدکننده ظاهر شوند، یا دوباره قرض داده میشوند و یا به فروش میرسند. آقای گل این روزهای جامجهانی، محصول همین تفکر است. هری کین بهجای سکونشینی در تاتنهام، چندبار به تیمهایی در سطوح پایینتر قرض داده شد و سرانجام به اسپرز برگشت و درخشش در این باشگاه را آغاز کرد. در استقلال اما «امید سامکن» بعد از امضای قرارداد در دفتر توفیقی، در جلسههای تمرینی مورد پسند سرمربی تیم قرار نگرفت و ساعاتی بعد، دوباره سر از باشگاه سپیدرود درآورد و یا قرارداد «قطعیاش» نشان داد که آنچه در باشگاه استقلال امضا کرده، ضامن تعهدش به این تیم نبوده است. در واقع هر بازیکن جوانی که توسط شفر طرد شود، مستقیم به طرف درهای خروج خواهد رفت. این در حالی است که مدیران استقلال روی قرض دادن مهرههای جوان تیمشان، تاکید خاصی داشتند.
جوانگرایی در استقلال بیشتر از آنکه دورخیزی برای آینده باشد، نقشهای برای زمان حال است. فرصتی برای خودنمایی و جولان چند چهره خاص در باشگاه. مثل همیشه، نقشهها و شعارها ایدهآل بهنظر میرسند اما اجرا، سرشار از نقص و اشکال است. بسیاری از فوتبالیستهای جوان، شیفته پوشیدن پیراهن استقلال هستند. جمعآوری این استعدادها که قبلا در فوتبال ملی پایه امتحانشان را پس دادهاند برای امضای یک قرارداد بلندمدت و سپس قرض دادنشان به تیمهای دیگر، کار چندان دشواری نیست اما در استقلال، اثری از یک روند شفاف دیده نمیشود. مدیران استقلال بهجای شفر، برای خودشان بازیکن میگیرند و با این قراردادهای سست، زمینه را برای جدایی زودهنگام مردان جوان فراهم میکنند. در واقع به جای آنکه استقلال از این بازیکنها استفاده کند، آنها از اعتبار باشگاه بهره میبرند و اگر هم آمادگی لازم را برای بازی در این باشگاه نداشته باشند، به سادگی با باشگاههای دیگر قرارداد میبندند.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک ورزشی کلیک کنید.