شعر شهادت حضرت رقیه | اسمس شهادت حضرت رقیه | عکس شهادت رقیه ع
در این نوشته تعدادی شعر شهادت حضرت رقیه گرداوری کرده ایم. دختر بزرگوار امام حسین ع که بعد از واقعه عاشورا به همراه عمه خود حضرت زینب به اسارت گرفته شدند.
پروفایل شهادت حضرت رقیه
مرا که دانه اشک است دانه لازم نیست
به ناله انس گرفتم ، ترانه لازم نیست
ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشم
به طفل خانه به دوش ، آشیانه لازم نیست
نشان آبله و سنگ و کعب نى کافى است
دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست
به سنگ قبر من بى گناه بنویسید
اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست
عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم
بزن مرا که یتیمم ، بهانه لازم نیست
مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است
به بلبلى که اسیر است لانه لازم نیست
محبتت خجلم کرده ، عمه دست بدار
براى زلف به خون شسته ، شانه لازم نیست
به کودکى که چراغ شبش سر پدر است
دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست
وجود سوزد از این شعله تا ابد ((میثم ))
سرودن غم آن نازدانه لازم نیست
شعر شهادت حضرت رقیه
دوباره از سقیفه دست آن ظالم برون آمد
که مثل مادرم زهرا ز سیلى پاره شد گوشم
من آن شمعم که آتش بس که آبم کرد، خاموشم
همه کردند غیر از چند پروانه ، فراموشم
اگر بیمار شد کس گل برایش مى برند و من
به جاى دسته گل باشد سر بابا در آغوشم
پس از قتل تو اى لب تشنه آب آزاد شد بر ما
شرار آتش است این آب بر کامم ، نمى نوشم
تو را بر بوریا پوشند و جسم من کفن گردد
به جان مادرت هرگز کفن بر تن نمى پوشم
دوباره از سقیفه دست آن ظالم برون آمد
به ضرب تازیانه ، قاتلت مى کرد خاموشم
فراق یار و سنگ اهل شام ، و خنده دشمن
من آخر کودکم ، این کوه سنگین است بر دوشم
نگاه نافذت با هستى ام امشب کند بازى
گه از تن مى ستاند جان ، گه از سر مى برد هوشم
بود دور از کرامت گر نگیرم دست ((میثم )) را
غلام خویش را، گر چه گنهکار است ، نفروشم
متن ادبی شهادت حضرت رقیه
گردید فلک و اله و حیران رقیه
گشته خجل او از رخ تابان رقیه
آن زهره جیینى که شد از مصدر عزت
جبریل امین خادم و دربان رقیه
هم وحش و طیور و ملک و عالم و آدم
هستند همه ریزه خور خوان رقیه
خواهى که شود مشکلت اندر دو جهان حل
دست طلب انداز به دامان رقیه
جن و ملک و عالم و آدم همه یکسر
هستند سر سفره احسان رقیه
کو ملک یزید و چه شد آن حشمت و جاهش
اما بنگر مرتبت و شان رقیه
یک شب ز فراق پدرش گشت پریشان
عالم شده امروز پریشان رقیه
دیدى که چسان کند ز بن کاخ ستم را
در نیمه شب آن دل سوزان رقیه
متن شهادت حضرت رقیه
این سه سالگی اوست که در ویرانهای کنار کاخ سبز،
به اهتزاز درآمده و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است
عکس خار مغیلان
پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم
ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم
گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله
مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله
تسلیت شهادت حضرت رقیه
گریه نکن! خرابههای شام، گهواره توست هزاران فرشته برایت آغوش گشودهاند،
گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخرههای تاریخ نوشته خواهد شد
عکس نوشته شهادت حضرت رقیه ع
آه ای دوشیزه شبهای شیون و شعر! از این پس بر آغوش خسته ویرانهها،
خوابِ پروانههایی را میبینی که بر شاخههایِ نازکِ احساست یخ میزنند.
شهادت حضرت رقیه
ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان! محکمتر بزن این تازیانه های پی در پی را که فردا از جای تازیانه ها، هزاران بهار جوانه خواهد زد. خرابه هایت، آرامگاه ملایکی ست که بر دیواره های ویرانِ شرم سر میکوبند
میروی و کوچکی دنیا را به طالبانش وا می گذاری. اندوهت را بر صورت خرابه میپاشی و میگذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.
عکس پروفایل شهادت حضرت رقیه
گرچه سه سال بیشتر ندارد، اما صدسال شکایت از این اندک سال دارد؛ شکایتهایی که تاب باز گفتنشان را ندارد. بغضها روی هم جمع شده است و به یکباره میخواهد فوران کند
عکس حضرت رقیه
نبودی طعنه خار بیابان پای ما را زد
زبان کوفه خیلی حرفها را پشت بابا زد
میان راه دستی گوشوار از گوش من چید و
به دور از چشمهایت زخم سیلی بر رخ ما زد
پیامک شهادت حضرت رقیه
جرم او را کسی نمیدانست
جرم پروانه را نمیدانند
آنچه مردم شنیده میگویند
رسمِ جانانه را، نمیدانند
چشمها را گشوده، مینالید
در فضای غریبِ ویرانه
مثل شمعی که اشک میریزد
در سکوت حزینِ یک خانه
شعر شهادت حضرت رقیه
من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم
غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم
هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مــــن
تاابدحاجـــت رواگردنــــدازیک آمینــــــــــــــــم
همچنین در سبزپندار بخوانید:
عکس نوشته شهادت امام محمد باقر | شعر در مورد شهادت امام باقر ع | امام محمد باقر شهادت
دوبیتی شهادت حضرت رقیه | پروفایل شهادت حضرت رقیه | حضرت رقیه شهادت