کارگردانانی که عاشق بازیگران فیلم‌های خود شدند

روابط عاشقانه در محل کار امری عادی است، خصوصا اگر محل کار سر صحنه فیلمسازی باشد!

پل اندرسون و میلا جووانیچ

میلا جووانیچ قبلا با کارگردان «عنصر پنجم» لوک بسون Luc Besson ازدواج کرده بود، ولی ازدواج شان زیاد طول نکشید. بعد از آن جووانیچ با اندرسون سر فیلمبرداری اولین مجموعه رزیدنت اویل در سال ۲۰۰۲ آشنا شد.

این کارگردان سال ۲۰۰۳ به میلا جووانیچ پیشنهاد ازدواج داد، اما این دو موقتا برای مدت کوتاهی از هم جدا شدند ولی دوباره بهم پیوسته و سال ۲۰۰۹ ازدواج کردند.

سام اسماعیل و امی روسوم

امی روسوم سال ۲۰۱۴ وقتیکه در فیلم Comet بازی می کرد با سام اسماعیل کارگردان سریال «آقای ربات» اشنا شد. این دو سال ۲۰۱۵ نامزد کردند و بعد از دو سال از اشنایی سال ۲۰۱۷ ازدواج کردند.

مایکل پولیش و کیت باسورث

کیت باسورث وقتیکه در فیلم Big Sur بازی می کرد با مایکل پولیش آشنا شد، اما آنها تا وقتی که تولید فیلم تمام شد با هم ارتباطی نداشتند. این زوج از سال ۲۰۱۱ به طور رسمی با هم بودند و دو سال بعد ازدواج کردند.

جمیز کامرون و لیندا همیلتون

لیندا همیلتون اولین بار در اولین فیلم ترمیناتور سال ۱۹۸۴ با جیمز کامرون اشنا شد، اما هیچ رابطه ای بین آنها تا زمانیکه دومین فیلم در سال ۱۹۹۱ بعد از جدایی جیمز کامرون از کاترین بیگلو اکران شد. این فیلم و جدایی کامرون از همسرش باعث شد این دو بهم نزدیک شوند. آنها تا سال ۱۹۹۷ ازدواج نکردند، اما ازدواج شان هم ۹ ماه بیشتر دوام نداشت، بعد از نه ماه همیلتون با گرفتن مبلغ ۵۰ میلیون دلاری از کامرون جدا شد.

تونی اسکات و دونا ویلسون

اسکات با دونا ویلسون که ۲۴ سال از او کوچک تر بود ازدواج کرد. این دو سر صحنه فیلم روزهای تندر در سال ۱۹۹۰ آشنا شدند. این زوج چهار سال بعد در سال ۲۰۰۰ با هم ازدواج کردند و صاحب دو پسر دوقلو به نام های فرانک و مکس شدند. متاسفانه فرانک سال ۲۰۱۲ به زندگی خود خاتمه داد.

اورسن ولز و ریتا هیورث

اورسن ولز کسی که خیانت هایش در زندگی زناشویی به اندازه فعالیت های سینمایی اش معروف بود، اما اینها ریتا هیورث را از ازدواج با او منصرف نکرد. این دو وقتی ریتا در فیلم The Mercury Wonder Show بازی می کرد عاشق هم شدند و سال ۱۹۴۳ ازدواج کردند. این ازدواج زیاد دوام نداشت و فقط تا سال ۱۹۴۷ طول کشید. زمانیکه روابط و خیانت های اورسن ولز زیاد شد. اما ریتا باز هم از ولز با عنوان «بزرگ ترین عشق زندگی اش» یاد می کرد و ولز نیز می گفت که او به اندازه کافی خوش شانس بوده که طولانی تر از تمام مردان در زندگی ریتا حضور داشته باشد.