هر جایی که سند تحول بنیادین را نادیده گرفتیم ضرر کردیم


هر جایی که سند تحول بنیادین را نادیده گرفتیم ضرر کردیم

معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش با حضور در خبرگزاری مهر به سوالات تخصصی در زمینه اجرای سند تحول بنیادین، آموزگاران و دانش آموزان مقطع ابتدایی، تربیت نسلی و مشکلات پیش دبستانی‌ها پاسخ داد.

خبرگزاری مهر- گروه جامعه- آزاده سهرابی: سال تحصیلی جدید در راه است. کلاس اولی ها داستان های جدید زندگی خود را آغاز می کنند. داستان هایی که گاه با خاطره های خوش و گاه ناخوش همراه می شود. اما در هر صورت مهمترین فصل زندگی بچه ها دوباره دارد آغاز می شود. در میان تمام مقاطع تحصیلی از ابتدایی تا دکترا، شاید مهمترین دوره تحصیل دوره ابتدایی باشد. دوره ای که خاطرات در عمق روح و روان افراد ته نشین می شود و تربیت و شخصیت افراد را شکل می دهد. از همین روست که مدراس ابتدایی شاه راه رسیدن به شهروند مسئولیت پذیر است که بتواند کشور را در مسیر توسعه پیش ببرد.

رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش که خود تحصیل کرده رشته تعلیم و تربیت است، در آستانه آغاز سال تحصیلی میهمان خبرگزاری مهر بود تا به سوال هایی پیرامون چالش های جدی آموزش و پرورش ش در مقطع حساس ابتدایی پاسخ دهد. در بخش نخست این گفتگو وی از برخی از چالش های آموزش و تربیت در مقطع ابتدایی سخن گفت.

* بگذارید سوال های خود را از کلاس اولی ها شروع کنیم و بحث آمار و ارقام. سال گذشته حدود ۷ میلیون و هشتصد هزار نفر در دوره ابتدایی تحصیل کردند. امسال چه تعداد دانش آموز کلاس اولی و چه تعداد دانش آموز ابتدایی داریم؟

- طبق برآورد ما تا امروز یک میلیون و ۴۱۳ هزار و ۹۵۸ نفر در کلاس اول ثبت نام کردند که البته این آمار تا آخر مهرماه قابل به روز رسانی است. در کل دانش اموزان ابتدایی ۷ میلیون و ۹۴۶ هزار و ۸۳۲ نفر تا امروز هستند. یک رقم ۵۰ هزار نفری به صورت نسبت به سال گذشته تحصیلی افزایش داریم.

* یکی از چالش برانگیزترین بحث ها در دوره ابتدایی و خصوصا در کلاس اول بحث معلم ها است. می دانیم که ابتدایی خصوصا با شیوه توصیفی که امروزه در ابتدایی مطرح است، به نوعی بر مدار معلم می گردد. شما همه جا از معلم کلاس اول خود و اینکه چگونه مسیر زندگی شما را تغییر داده گفته اید. امروزه بچه ها پیچیده تر شده اند و تکنولوژی در دسترس عموم آنها قرار دارد و می طلبد ما معلمهای با استاندارد بالاتری را برای بچه های ۶ تا ۱۲ ساله به کار بگیریم. فکر می کنید چقدر برآیند معلمان ابتدایی امروز به استاندارد نزدیک است؟

- اگر بخواهم جواب دقیق بدهم باید به صورت واقعی داده های میدانی داشته باشیم. اما واقعیت این است که معلمان ابتدایی که به شکل صحیح از طریق تربیت معلم و یا دانشسراهای قدیم و دانشگاه فرهنگیان جذب شده اند یا در دانشگاه های علوم تربیتی تحصیل کرده اند، باعث شده اند ما امروز در ابتدایی دستاوردهای خوبی داشته باشیم. به عبارت دیگر هر جا در دوره ابتدایی دستاورد خوبی داریم ماحصل تلاش این معلمان است.

ما هر جا شتابزده ورود کرده ایم و نیروی غیر متخصص به آموزش و پرورش تزریق شده است و یا بر اساس اسناد بالادستی عمل نشده است و به طور مثال سند تحول را رعایت نکرده ایم، دچار خسران شده ایم.

* یک مثال می زنید؟

- به طور مثال تبدیل ساختار آموزشی به ۶.۳.۳ بسیار شتابزده بود. وقتی پایه ششم به ابتدایی اضافه شد ما نه معلم داشتیم و نه کتاب درسی و یا برنامه درسی. مدارس ما برای ۵ کلاس آماده بودند. ناگهان تعداد زیادی معلم از متوسطه به ابتدایی آمدند. معلمی که پیشتر دبیر حسابان و... بود را آوردیم در دبستان. در حالیکه اصلا روحیه اش با این مقطع سازگار نبود. یا نیروهای خدماتی را به کار گرفتیم. این افراد کار آموزش ابتدایی نکرده بودند و ما سرمایه اصلی کشور را دست افراد غیر متخصص سپردیم. مثلا فردی ۴۰ سال سن داشت و سال ها تجربه سوادآموزی با بزرگسالان را داشته و ما ناگهان به او گفتیم برود ابتدایی درس بدهد. شما نگاه کنید و ببینید در ۱۵ سال گذشته چه تعداد از چنین معلمانی وارد آموزش و پرورش شده اند. این نشان می دهد یک جای کار می لنگد و مبادی ورودی و جذب معلم مشکل دارد.

هر جایی که سند تحول بنیادین را نادیده گرفتیم ضرر کردیم

وقتی پایه ششم به ابتدایی اضافه شد ما نه معلم داشتیم و نه کتاب درسی و یا برنامه درسی. مدارس ما برای ۵ کلاس آماده بودند. ناگهان تعداد زیادی معلم از متوسطه به ابتدایی آمدند. معلمی که پیشتر دبیر حسابان و... بود را آوردیم در دبستان. در حالیکه اصلا روحیه اش با این مقطع سازگار نبود

اگر طبق سند که می گوید اولویت با مقطع ابتدایی در تخصیص منابع انسانی، تجهیزات و منابع اعتباری است، ما راضی نمی شویم کسی جز معلمی که با استانداردها مطابق است را سر کلاس اول بفرستیم. همانطور که اشاره کردید امروزه تکنولوژی در دسترس است و چه بسا اگر موضوع فقط آموزش باشد، یک نرم افزار هم بتواند آموزش دهد. اما آنچه قابل خرید نیست و نمی توانیم خرید خدماتش کنیم، بحث تربیت است. در بحث تربیت باید معلمی داشته باشیم که مثلا بتواند سه سال با یک دانش آموز همراه شود و به درکی از او برسد و بتواند به او کمک کند رشد کند.

به معنای دیگر اگر دید تخصصی سند تحول بنیادین را دنبال کنیم و با خودمان قرار بگذاریم تحت هیچ شرایطی تربیت را قربانی مصالح دیگر نکنیم، مشکلات ما قابل حل است. شاید بتوانیم معلم شیمی یا فیزیک را به جای معلم تمام وقت به صورت قراردادی استخدام کنیم اما هر کس الفبای تعلیم و تربیت را بداند، اجازه نمی دهد کودکی که مهمترین دوره شکل گیری شخصیت فرد است، توسط معلمی هدایت شود که جز از روش تربیت معلم و رشته های تخصصی جذب شده باشد.

* سازمان امور استخدامی معتقد است آموزش و پرورش کمبود نیرو ندارد. شما هم در مصاحبه ای اعلام کردید کمبود معلم برای اول مهر نداریم. آیا ظاهرا کمبود کیفی معلم ابتدایی را داریم؟

- انتقاد ما به سازمان امور استخدامی این است که اگر به شکل نیروی متخصص به دوره ابتدایی نگاه کند متوجه می شود کمبود داریم. حتی من اعلام کرده ام آمادگی داریم یک جلسه برای تحلیل نیروی انسانی در دوره ابتدایی با مسئولان بگذارم.

یک بحث ظاهری وجود دارد به این معنا که هر کجا کلاس درسی هست شخصی برود سر کلاس آموزش بدهد و از این نظر الان هم اعلام می کنم برای اول مهرماه هیچ کمبودی نداریم و هیچ کلاس درسی بدون معلم نیست. اما یک نگاه تربیتی و تخصصی داریم به این معنا که آیا معلمی که سر کلاس ابتدایی می رود آموزش دیده و متخصص است. آیا بر اساس نشانگرهای شورای عالی آموزش و پرورش که گفته تراکم بیش از ۲۶ دانش آموز نباید داشته باشیم ما تعداد معلمهایمان کافی است؟ از سوی دیگر برای عدالت آموزشی، باید همه جای کشور را پوشش بدهیم. مطابق استانداردها ما حق نداریم میانگین کل کشور را به تعداد معلم ها تقسیم کنیم.

ایرادی که در سازمان اداری و استخدامی وجود دارد این است که این اعداد را به صورت کلان در هم ضرب و تقسیم می کند. مثلا ما کلاس ۵ نفره روستایی داریم و کلاس ۴۰ نفره شهری و این دو با هم جمع می شود و اعلام می شود به دو معلم نیاز داریم در حالیکه در واقع به سه معلم نیاز است. ما دو میلیون و ۸۰۰ دانش آموز در دوره ابتدایی داریم که در ۱۸۰ هزار کلاس درس زیر ۲۲۵ نفر درس می خوانند که ممکن است کلاس یک نفره یا سه نفره هم در میانشان باشد. در مراکز شهرهای بزرگ نشانگرها می گوید تراکم بیش از ۲۶ دانش آموز نباید داشته باشیم. پس باید باقیمانده جمعیت دانش اموزی که بالای ۴ میلیون نفر می شود را در نظر بگیریم و عدد ۷۵ هزار معلمی که در این بخش وجود دارد. بعد می بینیم چقدر کمبود داریم. می بینم رقم کمبود بالاست.

تازه این یکی از استانداردهاست. درباره نیروی متخصص اگر استاندارد را در نظر بگیریم باز این رقم کمبود بالاتر می رود.

مطالبه اساسی این است که اگر می خواهیم سند تحول بنیادین اجرا شود و کلاس های درس جایی نباشد که یک زنگی بخورد و کلاسی برگزار شود، ما باید در اندازه طراز سند تحول کلاس را ببینیم و انسانی به عنوان معلم این کلاس ها تربیت کنیم که به حیات طیبه بتواند دانش اموز را برساند

مطالبه اساسی این است که اگر می خواهیم سند تحول بنیادین اجرا شود و کلاس های درس جایی نباشد که یک زنگی بخورد و کلاسی برگزار شود، ما باید در اندازه طراز سند تحول کلاس را ببینیم و انسانی به عنوان معلم این کلاس ها تربیت کنیم که به حیات طیبه بتواند دانش اموز را برساند. در این صورت ما با مقطع ابتدایی از این شوخی هایی که می شود نمی کنیم.

*خانم دکتر الان مشکل کجاست که به قول شما برخی شوخی ها (جدی نگرفتن های مباحث اساسی) با مقطع ابتدایی می شود؟ ما مطالبات ابتدایی را در بخش های دیگر مطرح می کنیم با این موضوع رو به رو می شویم که بودجه نیست. مثلا در بحث اجباری شدن پیش دبستانی همین را می شنویم. در بحث تحقق نیافتن سند تحول همین جواب را می شنویم و ... بسیاری از نظریه پردازان رشد معتقد هستند سن ۳ تا ۶ سالگی اوج فراگیری بچه هاست ولی ما برای این سن، پولی نداریم هزینه کنیم. دانشگاه فرهنگیان مربی پیش دبستانی تربیت نمی کند. مشکل کجاست؟

- ببینید درست است که منابع محدود است اما در این شرایط باید ببینیم اولویت ها با چیست. اگر محدودیت منابع نباشد که مشکلی نداریم. تجربه مسیر توسعه یافتگی جوامع به ما می گوید اولویت تخصیص منابع سنین پایین است. ما سالهاست می گوییم معضل محیط زیست داریم یا معضل حمل و نقل و ترافیک. ما مشکل طلاق را داریم که به نبود مهارت های اجتماعی مانند سازگاری و انعظاف پذیری ختم می شود. بعد ده ها تحقیق در حوزه محیط زیست انجام می دهیم اما دریاچه ارومیه خشک می شود، یوز در حال انقراض است و جنگل ها در حال نابودی.

ده ها تحقیق می کنیم و مشکل کمبود آب حل نمی شود. چون ما باید به بچه هایمان از سن پایین یاد می دادیم که مسئولیت پذیر باشند و از آن غفلت کردیم.

امروز جنگ نابرابر اقتصادی داریم و دشمن ما را تحریم کرده تا تسلیم شویم. علاوه بر این فشار بیرونی شاهد عدم مسئولیت پذیری شهروندان هستیم که به آن دامن می زند. مثلا فردی می بیند مجالی باز شده و می رود چند صد سکه می خرد یا اجناس را احتکار می کند. این فرد از مدارس ما بیرون آمده است. چرا یاد نگرفته با همنوعش نباید خودخواهانه برخورد کند. ما حتی در قرآن کریم هم دعاهایمان طلب خیر جمعی است. رستگاری را تنها برای خودمان نمی خواهیم. پس چرا اینقدر فرد گرا شده ایم؟

* پس شما آموزش و پرورش را مسئول این شرایط می دانید؟

- بله. ما باید به جای همه کارهای دیگر در هر حوزه ای که مشکل داریم می رفتیم و روی تربیت یک نسل کار می کردیم. آن هم از سن پایین. ما تجربه خوب همیار پلیس را داریم. دیده ایم وقتی بچه ها را در مسئولیت پذیری اجتماعی دخیل می کنیم چه تاثیری روی والدین دارند. پس دقیقا چون کمبود بودجه داریم باید روی پیش دبستانی و دبستان سرمایه گذاری کنیم. ما چاره ای جز توجه به تعلیم و تربیت کودکانمان نداریم. شاید خیلی ها بگویند این روش دیر جواب می دهد اما باز هم از همه روش های دیگر زودتر جواب می دهد.

* در این راستا شما چه کرده اید؟

- ما آبان ماه برای اولین بار همایش هویت کودک ایرانی اسلامی را برگزار می کنیم. ما می خواهیم به این امر تربیتی توجه شود. سخن ما این است که زمان توجه به هویت بخشی به افراد در دوره متوسطه نیست. کشوری مثل فرانسه برای اینکه حتی مهاجران آن کشور را دارای یک تعلق ملی و میهمنی کنند دیده اند چاره ای ندارند جز اینکه از سه سالگی به مدت دو سال پیش دبستانی را اجباری و رایگان کنند.

ما در دفتر پیش دبستانی شاخص هایی را تدوین کرده ایم و انصافا استان ها روی آن خوب کار کرده اند. اما برخی جاها که از چتر نظارت ما خارج می شود، مشکل داریم. مثلا هر نهاد و سازمانی به پیش دبستانی ورود کرده است و مراکزی دایر کرده است

* الان یک نظارت نصفه و نیمه ای بر پیش دبستانی ها از سوی معاونت ابتدایی هست اما شاهد چند دستگی در آموزش پیش دبستانی هستیم. این باعث می شود بچه ها با یک سطح در کلاس اول حضور نیابند. این مشکل قابل حل شدن هست؟

- تعداد مراکز تصمیم گیری و مدیریتی در این حوزه بزرگترین چالش است. طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی در سال ۹۵ مجوز پیش دبستانی را باید آموزش و پرورش بدهد و مجوز مهدکودک ها را بهزیستی. اما تدوین استانداردهای پرورشی و آموزشی و نظارت بر آنها به عهده آموزش و پرورش است. قطعا بهزیستی تجربه خوبی در این زمینه داشته است و ما نمی خواهیم آن را نادیده بگیریم. ولی موضوع مهمی که دغدغه شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز هست، نشان می دهد که ما این مراکز را نباید به عنوان مراکز نگهداری کودک ببینیم که به هر شکلی اوقات فراغت بچه ها پر شود. ما در دفتر پیش دبستانی شاخص هایی را تدوین کرده ایم و انصافا استان ها روی آن خوب کار کرده اند. اما برخی جاها که از چتر نظارت ما خارج می شود، مشکل داریم. مثلا هر نهاد و سازمانی به پیش دبستانی ورود کرده است و مراکزی دایر کرده است. با بهزیستی جلساتی گذاشتیم و به مشکلاتی خوردیم و تغییراتی هم در آیین نامه اعمال شد اما با تغییرات ایجاد شده متوقف شد که امیدواریم دوباره یان جلسات از سر گرفته شود. نگرانی اصلی ما شاکله تربیتی است که در این سن شکل می گیرد.


خبرگزاری مهر- گروه جامعه- آزاده سهرابی: سال تحصیلی جدید در راه است. کلاس اولی ها داستان های جدید زندگی خود را آغاز می کنند. داستان هایی که گاه با خاطره های خوش و گاه ناخوش همراه می شود. اما در هر صورت مهمترین فصل زندگی بچه ها دوباره دارد آغاز می شود. در میان تمام مقاطع تحصیلی از ابتدایی تا دکترا، شاید مهمترین دوره تحصیل دوره ابتدایی باشد. دوره ای که خاطرات در عمق روح و روان افراد ته نشین می شود و تربیت و شخصیت افراد را شکل می دهد. از همین روست که مدراس ابتدایی شاه راه رسیدن به شهروند مسئولیت پذیر است که بتواند کشور را در مسیر توسعه پیش ببرد.

رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش که خود تحصیل کرده رشته تعلیم و تربیت است، در آستانه آغاز سال تحصیلی میهمان خبرگزاری مهر بود تا به سوال هایی پیرامون چالش های جدی آموزش و پرورش ش در مقطع حساس ابتدایی پاسخ دهد. در بخش نخست این گفتگو وی از برخی از چالش های آموزش و تربیت در مقطع ابتدایی سخن گفت.

* بگذارید سوال های خود را از کلاس اولی ها شروع کنیم و بحث آمار و ارقام. سال گذشته حدود ۷ میلیون و هشتصد هزار نفر در دوره ابتدایی تحصیل کردند. امسال چه تعداد دانش آموز کلاس اولی و چه تعداد دانش آموز ابتدایی داریم؟

- طبق برآورد ما تا امروز یک میلیون و ۴۱۳ هزار و ۹۵۸ نفر در کلاس اول ثبت نام کردند که البته این آمار تا آخر مهرماه قابل به روز رسانی است. در کل دانش اموزان ابتدایی ۷ میلیون و ۹۴۶ هزار و ۸۳۲ نفر تا امروز هستند. یک رقم ۵۰ هزار نفری به صورت نسبت به سال گذشته تحصیلی افزایش داریم.

* یکی از چالش برانگیزترین بحث ها در دوره ابتدایی و خصوصا در کلاس اول بحث معلم ها است. می دانیم که ابتدایی خصوصا با شیوه توصیفی که امروزه در ابتدایی مطرح است، به نوعی بر مدار معلم می گردد. شما همه جا از معلم کلاس اول خود و اینکه چگونه مسیر زندگی شما را تغییر داده گفته اید. امروزه بچه ها پیچیده تر شده اند و تکنولوژی در دسترس عموم آنها قرار دارد و می طلبد ما معلمهای با استاندارد بالاتری را برای بچه های ۶ تا ۱۲ ساله به کار بگیریم. فکر می کنید چقدر برآیند معلمان ابتدایی امروز به استاندارد نزدیک است؟

- اگر بخواهم جواب دقیق بدهم باید به صورت واقعی داده های میدانی داشته باشیم. اما واقعیت این است که معلمان ابتدایی که به شکل صحیح از طریق تربیت معلم و یا دانشسراهای قدیم و دانشگاه فرهنگیان جذب شده اند یا در دانشگاه های علوم تربیتی تحصیل کرده اند، باعث شده اند ما امروز در ابتدایی دستاوردهای خوبی داشته باشیم. به عبارت دیگر هر جا در دوره ابتدایی دستاورد خوبی داریم ماحصل تلاش این معلمان است.

ما هر جا شتابزده ورود کرده ایم و نیروی غیر متخصص به آموزش و پرورش تزریق شده است و یا بر اساس اسناد بالادستی عمل نشده است و به طور مثال سند تحول را رعایت نکرده ایم، دچار خسران شده ایم.

* یک مثال می زنید؟

- به طور مثال تبدیل ساختار آموزشی به ۶.۳.۳ بسیار شتابزده بود. وقتی پایه ششم به ابتدایی اضافه شد ما نه معلم داشتیم و نه کتاب درسی و یا برنامه درسی. مدارس ما برای ۵ کلاس آماده بودند. ناگهان تعداد زیادی معلم از متوسطه به ابتدایی آمدند. معلمی که پیشتر دبیر حسابان و... بود را آوردیم در دبستان. در حالیکه اصلا روحیه اش با این مقطع سازگار نبود. یا نیروهای خدماتی را به کار گرفتیم. این افراد کار آموزش ابتدایی نکرده بودند و ما سرمایه اصلی کشور را دست افراد غیر متخصص سپردیم. مثلا فردی ۴۰ سال سن داشت و سال ها تجربه سوادآموزی با بزرگسالان را داشته و ما ناگهان به او گفتیم برود ابتدایی درس بدهد. شما نگاه کنید و ببینید در ۱۵ سال گذشته چه تعداد از چنین معلمانی وارد آموزش و پرورش شده اند. این نشان می دهد یک جای کار می لنگد و مبادی ورودی و جذب معلم مشکل دارد.

هر جایی که سند تحول بنیادین را نادیده گرفتیم ضرر کردیم

وقتی پایه ششم به ابتدایی اضافه شد ما نه معلم داشتیم و نه کتاب درسی و یا برنامه درسی. مدارس ما برای ۵ کلاس آماده بودند. ناگهان تعداد زیادی معلم از متوسطه به ابتدایی آمدند. معلمی که پیشتر دبیر حسابان و... بود را آوردیم در دبستان. در حالیکه اصلا روحیه اش با این مقطع سازگار نبود

اگر طبق سند که می گوید اولویت با مقطع ابتدایی در تخصیص منابع انسانی، تجهیزات و منابع اعتباری است، ما راضی نمی شویم کسی جز معلمی که با استانداردها مطابق است را سر کلاس اول بفرستیم. همانطور که اشاره کردید امروزه تکنولوژی در دسترس است و چه بسا اگر موضوع فقط آموزش باشد، یک نرم افزار هم بتواند آموزش دهد. اما آنچه قابل خرید نیست و نمی توانیم خرید خدماتش کنیم، بحث تربیت است. در بحث تربیت باید معلمی داشته باشیم که مثلا بتواند سه سال با یک دانش آموز همراه شود و به درکی از او برسد و بتواند به او کمک کند رشد کند.

به معنای دیگر اگر دید تخصصی سند تحول بنیادین را دنبال کنیم و با خودمان قرار بگذاریم تحت هیچ شرایطی تربیت را قربانی مصالح دیگر نکنیم، مشکلات ما قابل حل است. شاید بتوانیم معلم شیمی یا فیزیک را به جای معلم تمام وقت به صورت قراردادی استخدام کنیم اما هر کس الفبای تعلیم و تربیت را بداند، اجازه نمی دهد کودکی که مهمترین دوره شکل گیری شخصیت فرد است، توسط معلمی هدایت شود که جز از روش تربیت معلم و رشته های تخصصی جذب شده باشد.

* سازمان امور استخدامی معتقد است آموزش و پرورش کمبود نیرو ندارد. شما هم در مصاحبه ای اعلام کردید کمبود معلم برای اول مهر نداریم. آیا ظاهرا کمبود کیفی معلم ابتدایی را داریم؟

- انتقاد ما به سازمان امور استخدامی این است که اگر به شکل نیروی متخصص به دوره ابتدایی نگاه کند متوجه می شود کمبود داریم. حتی من اعلام کرده ام آمادگی داریم یک جلسه برای تحلیل نیروی انسانی در دوره ابتدایی با مسئولان بگذارم.

یک بحث ظاهری وجود دارد به این معنا که هر کجا کلاس درسی هست شخصی برود سر کلاس آموزش بدهد و از این نظر الان هم اعلام می کنم برای اول مهرماه هیچ کمبودی نداریم و هیچ کلاس درسی بدون معلم نیست. اما یک نگاه تربیتی و تخصصی داریم به این معنا که آیا معلمی که سر کلاس ابتدایی می رود آموزش دیده و متخصص است. آیا بر اساس نشانگرهای شورای عالی آموزش و پرورش که گفته تراکم بیش از ۲۶ دانش آموز نباید داشته باشیم ما تعداد معلمهایمان کافی است؟ از سوی دیگر برای عدالت آموزشی، باید همه جای کشور را پوشش بدهیم. مطابق استانداردها ما حق نداریم میانگین کل کشور را به تعداد معلم ها تقسیم کنیم.

ایرادی که در سازمان اداری و استخدامی وجود دارد این است که این اعداد را به صورت کلان در هم ضرب و تقسیم می کند. مثلا ما کلاس ۵ نفره روستایی داریم و کلاس ۴۰ نفره شهری و این دو با هم جمع می شود و اعلام می شود به دو معلم نیاز داریم در حالیکه در واقع به سه معلم نیاز است. ما دو میلیون و ۸۰۰ دانش آموز در دوره ابتدایی داریم که در ۱۸۰ هزار کلاس درس زیر ۲۲۵ نفر درس می خوانند که ممکن است کلاس یک نفره یا سه نفره هم در میانشان باشد. در مراکز شهرهای بزرگ نشانگرها می گوید تراکم بیش از ۲۶ دانش آموز نباید داشته باشیم. پس باید باقیمانده جمعیت دانش اموزی که بالای ۴ میلیون نفر می شود را در نظر بگیریم و عدد ۷۵ هزار معلمی که در این بخش وجود دارد. بعد می بینیم چقدر کمبود داریم. می بینم رقم کمبود بالاست.

تازه این یکی از استانداردهاست. درباره نیروی متخصص اگر استاندارد را در نظر بگیریم باز این رقم کمبود بالاتر می رود.

مطالبه اساسی این است که اگر می خواهیم سند تحول بنیادین اجرا شود و کلاس های درس جایی نباشد که یک زنگی بخورد و کلاسی برگزار شود، ما باید در اندازه طراز سند تحول کلاس را ببینیم و انسانی به عنوان معلم این کلاس ها تربیت کنیم که به حیات طیبه بتواند دانش اموز را برساند

مطالبه اساسی این است که اگر می خواهیم سند تحول بنیادین اجرا شود و کلاس های درس جایی نباشد که یک زنگی بخورد و کلاسی برگزار شود، ما باید در اندازه طراز سند تحول کلاس را ببینیم و انسانی به عنوان معلم این کلاس ها تربیت کنیم که به حیات طیبه بتواند دانش اموز را برساند. در این صورت ما با مقطع ابتدایی از این شوخی هایی که می شود نمی کنیم.

*خانم دکتر الان مشکل کجاست که به قول شما برخی شوخی ها (جدی نگرفتن های مباحث اساسی) با مقطع ابتدایی می شود؟ ما مطالبات ابتدایی را در بخش های دیگر مطرح می کنیم با این موضوع رو به رو می شویم که بودجه نیست. مثلا در بحث اجباری شدن پیش دبستانی همین را می شنویم. در بحث تحقق نیافتن سند تحول همین جواب را می شنویم و ... بسیاری از نظریه پردازان رشد معتقد هستند سن ۳ تا ۶ سالگی اوج فراگیری بچه هاست ولی ما برای این سن، پولی نداریم هزینه کنیم. دانشگاه فرهنگیان مربی پیش دبستانی تربیت نمی کند. مشکل کجاست؟

- ببینید درست است که منابع محدود است اما در این شرایط باید ببینیم اولویت ها با چیست. اگر محدودیت منابع نباشد که مشکلی نداریم. تجربه مسیر توسعه یافتگی جوامع به ما می گوید اولویت تخصیص منابع سنین پایین است. ما سالهاست می گوییم معضل محیط زیست داریم یا معضل حمل و نقل و ترافیک. ما مشکل طلاق را داریم که به نبود مهارت های اجتماعی مانند سازگاری و انعظاف پذیری ختم می شود. بعد ده ها تحقیق در حوزه محیط زیست انجام می دهیم اما دریاچه ارومیه خشک می شود، یوز در حال انقراض است و جنگل ها در حال نابودی.

ده ها تحقیق می کنیم و مشکل کمبود آب حل نمی شود. چون ما باید به بچه هایمان از سن پایین یاد می دادیم که مسئولیت پذیر باشند و از آن غفلت کردیم.

امروز جنگ نابرابر اقتصادی داریم و دشمن ما را تحریم کرده تا تسلیم شویم. علاوه بر این فشار بیرونی شاهد عدم مسئولیت پذیری شهروندان هستیم که به آن دامن می زند. مثلا فردی می بیند مجالی باز شده و می رود چند صد سکه می خرد یا اجناس را احتکار می کند. این فرد از مدارس ما بیرون آمده است. چرا یاد نگرفته با همنوعش نباید خودخواهانه برخورد کند. ما حتی در قرآن کریم هم دعاهایمان طلب خیر جمعی است. رستگاری را تنها برای خودمان نمی خواهیم. پس چرا اینقدر فرد گرا شده ایم؟

* پس شما آموزش و پرورش را مسئول این شرایط می دانید؟

- بله. ما باید به جای همه کارهای دیگر در هر حوزه ای که مشکل داریم می رفتیم و روی تربیت یک نسل کار می کردیم. آن هم از سن پایین. ما تجربه خوب همیار پلیس را داریم. دیده ایم وقتی بچه ها را در مسئولیت پذیری اجتماعی دخیل می کنیم چه تاثیری روی والدین دارند. پس دقیقا چون کمبود بودجه داریم باید روی پیش دبستانی و دبستان سرمایه گذاری کنیم. ما چاره ای جز توجه به تعلیم و تربیت کودکانمان نداریم. شاید خیلی ها بگویند این روش دیر جواب می دهد اما باز هم از همه روش های دیگر زودتر جواب می دهد.

* در این راستا شما چه کرده اید؟

- ما آبان ماه برای اولین بار همایش هویت کودک ایرانی اسلامی را برگزار می کنیم. ما می خواهیم به این امر تربیتی توجه شود. سخن ما این است که زمان توجه به هویت بخشی به افراد در دوره متوسطه نیست. کشوری مثل فرانسه برای اینکه حتی مهاجران آن کشور را دارای یک تعلق ملی و میهمنی کنند دیده اند چاره ای ندارند جز اینکه از سه سالگی به مدت دو سال پیش دبستانی را اجباری و رایگان کنند.

ما در دفتر پیش دبستانی شاخص هایی را تدوین کرده ایم و انصافا استان ها روی آن خوب کار کرده اند. اما برخی جاها که از چتر نظارت ما خارج می شود، مشکل داریم. مثلا هر نهاد و سازمانی به پیش دبستانی ورود کرده است و مراکزی دایر کرده است

* الان یک نظارت نصفه و نیمه ای بر پیش دبستانی ها از سوی معاونت ابتدایی هست اما شاهد چند دستگی در آموزش پیش دبستانی هستیم. این باعث می شود بچه ها با یک سطح در کلاس اول حضور نیابند. این مشکل قابل حل شدن هست؟

- تعداد مراکز تصمیم گیری و مدیریتی در این حوزه بزرگترین چالش است. طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی در سال ۹۵ مجوز پیش دبستانی را باید آموزش و پرورش بدهد و مجوز مهدکودک ها را بهزیستی. اما تدوین استانداردهای پرورشی و آموزشی و نظارت بر آنها به عهده آموزش و پرورش است. قطعا بهزیستی تجربه خوبی در این زمینه داشته است و ما نمی خواهیم آن را نادیده بگیریم. ولی موضوع مهمی که دغدغه شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز هست، نشان می دهد که ما این مراکز را نباید به عنوان مراکز نگهداری کودک ببینیم که به هر شکلی اوقات فراغت بچه ها پر شود. ما در دفتر پیش دبستانی شاخص هایی را تدوین کرده ایم و انصافا استان ها روی آن خوب کار کرده اند. اما برخی جاها که از چتر نظارت ما خارج می شود، مشکل داریم. مثلا هر نهاد و سازمانی به پیش دبستانی ورود کرده است و مراکزی دایر کرده است. با بهزیستی جلساتی گذاشتیم و به مشکلاتی خوردیم و تغییراتی هم در آیین نامه اعمال شد اما با تغییرات ایجاد شده متوقف شد که امیدواریم دوباره یان جلسات از سر گرفته شود. نگرانی اصلی ما شاکله تربیتی است که در این سن شکل می گیرد.

کد خبر 4401659

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه حوادث

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی