هدیه مادر


هدیه مادر

شانزده ساله بود یک فرزند کرد پرسش ز مادرش روزی هیجده ساله گر شوم فردا در تولدم چه هدیه اندوزی = مادرش با تفکر و با غصه گفت زود است فکر آن بکنیم میتوانیم در زما ن خودش آنچه لازم شود شاعر:صادق عماری

شانزده ساله بود یک فرزند
کرد پرسش ز مادرش روزی
هیجده ساله گر شوم فردا
در تولدم چه هدیه اندوزی
=
مادرش با تفکر و با غصه
گفت زود است فکر آن بکنیم
میتوانیم در زما ن خودش
آنچه لازم شود کار بنهیم
=
آن پسر عمر او گذشت سریع
او که بیمار در خطر افتاد
قلب او ناتوان و رنجور گشت
شد نیازش به قلب خوب زیاد
=
هجدهم عید زاد روزش شد
او شفا یافت کامل از آن درد
تارسید او به خانه اش آنروز
دید نامه ز مادرش آن مرد
=
گر شود نامه ام بخوانی تو
هدیه ام پس رسید بی تردید
قلب من دادمش به تو باعشق
تا بمانی سلامت و جاوید

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


چهره واقعی اوس غلام ”نون خ” با استایلی شیک و امروزی رو دیده بودین ؟!