پاییز


پاییز

هیچ کس نیست که بر جسم دلم جان بزند و شبیهت به پل خاطره دالان بزند هیچ نقاش پر از وسوسه ای چون تو نرفت رنگ بر شبنم زیبای زمستان بزند باز هم از نفست فرش زری بافته ای تا جلایی به دل خانه و ایوانشاعر:حمید آشنا

هیچ کس نیست که بر جسم دلم جان بزند
و شبیهت به پل خاطره دالان بزند

هیچ نقاش پر از وسوسه ای چون تو نرفت
رنگ بر شبنم زیبای زمستان بزند

باز هم از نفست فرش زری بافته ای
تا جلایی به دل خانه و ایوان بزند

دسته ی برگ طلایی شده ی زیبایی
آمده با تو قدم توی خیابان بزند

چه کسی آمده مهرانه و بعد از سی سال
کودک ذوق مرا تیپ دبستان بزند؟

جز خودت ای همه ی سال خدا ای پاییز!
هیچکس نیست که قبل از همه باران بزند

حمید آشنا

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید