غم گران


غم گران

با ماه به گفتگو نشستم پیمانه ی می زدم شکستم یاد تو ز خویشتن دَرَم کرد مرگ دل خویش باورم کرد دل دادم و دل گرفتم آنگاه افسوس که تو نبودی آگاه گفتم که چه ها ز دل کشیدم شاعر:گیتی رسائی

با ماه به گفتگو نشستم



پیمانه ی می زدم شکستم



یاد تو ز خویشتن دَرَم کرد



مرگ دل خویش باورم کرد



دل دادم و دل گرفتم آنگاه



افسوس که تو نبودی آگاه



گفتم که چه ها ز دل کشیدم



زینروست که دل ز دل بریدم



بنشسته به سر غبار پیری



درمانده شدم چنان اسیری



دیدم که به پشت ابر ماهست



چون دید که حال من خرابست



از درد من آسمان خبر شد



او نیز ز خویشتن به دَر شد



باران غمش ز ابر بارید



گویا غم من به دیده اش دید



دیدی تو "رسا" غمت گران است؟



بیرون ز تحمل جهان است



#گیتی _رسائی


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لخته خون گوشتی شبیه جگر در پریودی چیست و چه علتی دارد‌؟ +‌روش درمان