دکتر محمدتقی ایمانپور و دکتر پدرام جم سخنرانان این مراسم بودند که از سوی انجمن علمی گروه تاریخ دانشگاه فردوسی به این نشست دعوت
شدند.
ایمانپور با هدف بازشناسی تاریخ هخامنشی و ریشهیابی نظرات دوگانهای که درباره کوروش وجود دارد، به ایراد سخن پرداخت. این استاد دانشگاه دراینباره گفت: گرچه در دوره هخامنشیان، کتابت و خط میخی در حد محدودی وجود داشت، اما بعد از فروپاشی هخامشیان این موارد متوقف و خصوصا با آمدن اشکانیان به تاریخ نوشتاری ما کمتر
توجه شد.
به گفته ایمانپور به تدریج و در گذر از دوران ساسانیان و سپس حمله اعراب، خط و کتابت رنگ باخت و تاریخ شفاهی پررنگ شد. ازاینرو اطلاعات تاریخی به مرور تغییر کرد: از قرن سوم و چهارم هجری قمری به تدریج مورخان ایرانیِ مسلمان شده، مشغول تاریخنویسی میشوند، درحالی که سندی برای گذشته نداشتند و هرآنچه بود شفاهی به دست آنان رسیده بود. به همین دلیل تاریخ هخامنشی ناشناخته ماند و آثار تاریخی منتسب به آن دوره نیز، مثل تخت جمشید و مقبره کوروش هالهای از اسطوره و افسانه و مذهب به خود گرفت.
با ورود اروپاییان، تاریخ هخامنشی بازشناسی شد
این استاد دانشگاه در ادامه به وقایع دوران صفوی و ورود اروپاییان به ایران پرداخت: وقتی اروپاییان به ایران آمدند، به دلیل بازگشت به تمدن یونان در آن زمان و ترجمه کتابهای یونانی مثل ارسطو و افلاطون، درباره سرزمین پارس و تاریخ کهن ما شناخت داشتند و همین موضوع باعث شد در آن دوره، در اروپا به کوروش به عنوان شاه خردمند توجه شود. در حالیکه خود ایرانیان شناختی درباره خودشان
نداشتند.
ایمانپور با بیان اینکه به تدریج خطوط میخی از سوی سیاحان اروپایی نقاشی و به خارج از کشور برده شد گفت: خواندن خطوط میخی از سوی اروپاییان صورت گرفت تا اینکه در قرن19 میلادی تاریخ هخامنشیان تا حدودی بازشناسی و تازه مشخص شد ایرانیان به سلسله بزرگی به نام هخامنشیان برمیگردند که بربخش عمدهای از غرب آسیا فرمانروایی داشتهاند. در گام بعدی نیز باستانشناسان فرانسوی و انگلیسی به ایران
آمدند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: تمام این اتفاقات همزمان بود با دورهای که ایران در جنگ با روسها بهشدت تحقیر و دچار عقبماندگی شد، به همین دلیل بازشناسی تاریخ هخامنشی باعث رشد ناسیونالیستی و بازگشت به گذشته در بین ایرانیان شد.
ملیگرایی افراطی و مخدوشکردن تصویر واقعی
روی کارآمدن رضاشاه و توجه او به تاریخ باستان موضوعی بود که در ادامه صحبت ایمانپور مطرح شد: در این زمان ملیگرایی قدرتمندی در ایران شکل گرفت که از سوی برخی افراد شکل افراطی هم به خود گرفت.
ایمانپور تأکید کرد: با اینکه باستانشناسان غربی با روشهای علمی به بازشناسی دوره هخامنشی میپرداختند اما به دلیل تکیه رضاخان و سپس محمدرضا شاه بر تاریخ باستان، ملیگرایی افراطیای در این دوران شکل گرفت.
او افزود: خصلت ما ایرانیها بر اسطورهسازی نیز در شکلگیری این جریان تأثیر داشته است. این استاد دانشگاه در ادامه به جریان پس از انقلاب در نگاه به تاریخ هخامنشیان پرداخت: نظام حاکم پس از انقلاب سعی داشت نگاه متعادل و بدون افراط دراینباره داشته باشد، اما در این بین، برخی نگاههای افراطی را آغاز کردند.
ایمانپور در پایان تصریح کرد: علت وجود این نگاههای افراطی و تفریطی این بوده که صاحبان این جریانها دانش و مطالعه تاریخی نداشته و درواقع ریشه مشکل نبود بحث علمی درباره این مسائل است.
مقبره کوروش در گذر زمان
دکتر پدرام جم دیگر سخنران این نشست با بیان این مطلب که شاید هیچ شخصیتی در تاریخ باستان ایران نبوده است که به اندازه کوروش موضوع بحث باشد گفت: بیشتر از 100سال است که کوروش به موضوعی
بسیار جدی در گفتمانهای ایرانی تبدیل شده است. درواقع از دوره مشروطه به خصوص از دوره پهلوی، کورورش به یکی از نمادهای ملی ایران و به گفتمانی مرکزی تبدیل
شده است.
این استادیار زبانهای باستانی افزود: درست در مقابل این گفتمان مرکزی، یک گفتمان حاشیهایی هم شکل گرفت که نمایندگان آن گروههای چپ ایرانی مثل کمونیستها و حزب
توده بودند.
جم دیدگاههای چپ ایران درباره کوروش و نمادهای ایران باستان را اینگونه بیان کرد: آنها کوروش را نماینده طبقات مسلط میدانستند؛ یعنی طبقانی که ظاهرا کارشان استثمار طبقات
ضعیف بوده است.
او گفت: تا حدود سالهای انقلاب اسلامی این گفتمان بین چپ و ملی ادامه داشت و کوروش در کشاکش بین ملیگرایان و چپگرایان به موضوعی جدی تبدیل شده بود.
جم در ادامه از تغییرات مقبره کوروش در گذر زمان گفت: این مقبره در قدیم به نام مشهد امنبی مشهور بوده است و آن را مقبره مادر سلیمان و مقدس میدانستند که قبرستانی در کنارش ایجاد شده بود.
او با بیان اینکه در حدود سالهای 1350 و همزمان با جشنهای دوهزارو پانصدساله این مقبره از شکل گذشتهاش خارج شد، با تاکید براینکه و در فرهنگ عامه مردم نقش بسیار مهمی را ایفا
میکردند، ابراز کرد: در این زمان بسیاری از آداب و رسومی که مردم به دلیل مقدسشمردن مقبره برپا میکردند کنار گذاشته و این اثر تاریخی به یک نماد ملی تبدیل شد. مکانی بسیار مرتب و مناسب که محل برگزاری سخنرانیها و جشنهای دوهزارو پانصدساله
شد.