چهل و هشت ساله اما جوان
تهران - ایرنا - آموزش و تعلیم و تربیت یکی از موضوعهای مهم جوامع بشری است که میتواند حال و آینده یک کشور را بسازد، به همین خاطر هم رسانههای گوناگون به این موضوع توجه خاصی نشان داده و آن را در رئوس برنامههای خود قرار دادهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، سینما به عنوان هنر هفتم که تاثیری کلیدی بر طیفهای مختلف جامعه دارد، همواره بر آموزش نیز تاثیرگذار بوده و به شکل غیرمستقیم در این وادی حضور پیدا کرده است.
از برخی فیلمهای مختص کودکان و نوجوانان گرفته تا فیلمهایی که اساسا مخاطبشان طیف سنی بزرگسال هستند و در تمامی این آثار در کنار عنصری به نام سرگرمی، به پیام و انتقال آن به شکل زیرپوستی فکر شده است.
جشنواره بینالمللی فیلم رشد که آبان ماه امسال، چهل و هشتمین سال تولد خود را جشن میگیرد، جشنوارهای مهم و تخصصی در زمینه آموزش و تعلیم و تربیت است که زیر نظر اداره کل سمعی و بصری وزارت آموزش و پرورش برگزار میشود.
جشنوارهای با قدمت تاریخی زیاد که پس از انقلاب و از سال 1364 به شکل منظم برگزار شده و اهداف مورد نظر خود را به شکل مطلوبی دنبال کرده است.
جشنوارهای که علاوه بر مخاطب خاص، موفق به جلب نظر مخاطبان عام هم شده و از این حیث بالاتر از بسیاری جشنوارههای موضوعی کشور ایستاده است.
حال به بهانه برگزاری چهل و هشتمین دوره آن در ماه جاری نگاهی کوتاه به جشنواره فوق و نکات جالب آن میاندازیم.
**رشد در دوران سازندگی
جشنواره فیلم رشد پس از چند سال وقفه در سال 1364 به راه افتاده و با تعداد اندکی فیلم خارجی و تعداد بیشتری از محصولات داخلی افتتاح شد. نمادهای جشنواره نیز با توجه به نمادهای انقلابی و اسلامی انتخاب شده و در پوستر و جوایز مورد استفاده قرار گرفتند. در سالهای بعدی این دهه به مرور بر تعداد کشورهای خارجی شرکتکننده افزوده شده و آثار حاضر نیز به لحاظ کمیت رشد چشمگیری پیدا کردند.
در دهه هفتاد، جشنواره فیلم رشد روند رو به پیشرفت خود را ادامه داده و با استفاده از فیلمهای بلند سینمایی مرتبط با مضمون خود، مخاطبان زیادی را جذب کرد؛ مخاطبانی علاقهمند به سینما که برای تماشای آثار مورد علاقه خود به جشنواره پیوسته و مدیران جشنواره نیز از این فرصت طلایی برای تاثیرگذاری روی آنها و انتقال پیام جشنواره به آنان نهایت بهره را گرفتند.
برای مثال هم میتوان به ساختههای سینمایی کیومرث پوراحمد چون «صبح روز بعد» و «به خاطر هانیه» در کنار فیلمهایی از فیلمسازانی چون محمدعلی طالبی، ابراهیم فروزش، کمال تبریزی و علیرضا داودنژاد اشاره کرد که همگی آنها به لحاظ مضمون و محتوا با جشنواره همخوانی داشته و قهرمانهای آن را هم کودکان و نوجوانها تشکیل میدادند.
در دهه هشتاد، روند حضور آثار یاد شده در جشنواره کندتر از گذشته شده و به جای آن تمرکز بیشتری روی فیلمهای کوتاه و آثار پویانمایی صورت گرفت که در نتیجه آن فیلمسازهای جوان حضور پررنگتری در جشنواره پیدا کرده و جوایز بیشتری به خود اختصاص دادند.
**کارگردانهای رکوردشکن
در دورههای مختلف جشنواره پس از پیروزی انقلاب، فیلمسازهای زیادی از سینمای ایران در جشنواره فوق شرکت کرده و جوایز مختلفی را کسب کردند که از میان آنها میتوان به ابراهیم فروزش، محمدعلی طالبی، علیرضا داودنژاد، کیومرث پوراحمد، کمال تبریزی و کامبوزیا پرتوی اشاره کرد.
«خمره» و «بچههای نفت» فیلمهای جایزه بگیر فروزش در دورههای مختلف جشنواره رشد هستند که اولی بر اساس قصهای از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده و داستان آن حول محور مدرسهای در روستایی کویری دور میزند که با شکستن خمره آب آن، بچهها با مشکلات زیادی مواجه میشوند.
یک فیلم خوشساخت و تاثیرگذار که مخاطب علاقهمند به سینمای جدیتر را تا پایان همراه خود میکند. در بچههای نفت هم فروزش دوربین خود را به آبادان دهه پنجاه برده و داستان زندگی نوجوان یتیمی را به تصویر کشیده که برای پرداخت قرض خانوادهاش وارد یک بازی خطرناک میشود. بچههای نفت، گرمای این خطه را داشته و شخصیتهایش کاملا باورپذیر به نظر میرسند که بخشی از آن هم به انتخاب درست بازیگرانشان بازمیگردد.
طالبی که رکورد بیشترین حضور در رشد را در اختیار خود دارد، در دوران طلایی فیلمسازیاش آثار درخشانی چون «چکمه» و «تیک تاک» را در ژانر کودک و نوجوان ساخته و در این جشنواره عرضه کرده است؛ اولی داستان دختربچهای به نام سمانه است که لنگه چکمه قرمزرنگ محبوب خود را گم کرده و به ناچار باید لنگه دیگر را هم دور بیندازد و در این بین پسربچه همسایه که یک پا هم ندارد، دنبال لنگه دیگر چکمه میگردد.
تیک تاک هم که عمده داستانش در یک دبستان پسرانه میگردد، بیش از هر چیز داستان رفاقت بچهگانهای است که برخلاف بزرگترها به راحتی خش برنداشته و حس و حال خوبی بر آن حاکم است.
طالبی در آثار خود بر دو موضوع متمرکز است؛ نخست قصههایی ساده که با نگاهی کاملا انسانی نوشته شده است و دیگری تاکید روی حضور بچهها در دل داستان که بازیگران فوقالعادهای هم برای آنها در نظر میگیرد.
داودنژاد که هم با «نیاز»، جایزه نخست فیلمهای بلند را از آن خود کرده، در بهترین ساخته سینماییاش دست روی موضوع فقر گذاشته اما روایتی سرشار از غرور و مناعت را روانه پرده نقرهای کرده است. جایی که قهرمان فیلم در پایان آن با دیدن وضعیت اسفناک رقیب خود جوانمردانه از میدان بیرون رفته و سختی کار در یک آهنگری را به جان میخرد.
پوراحمد هم در فیلم «صبح روز بعد» که قهرمانش همان مجید باغ بیگی سریال قصههای مجید است، سه داستان مرتبط با هم با محوریت مجید را به تصویر کشیده که علاوه بر سرگرمی از ویژگیهای عمیق آموزشی و تربیتی هم برخوردار است.
کمال تبریزی کارگردان پرکار سالهای اخیر سینمای ایران در فیلم پایان کودکی سراغ روزهای آغازین جنگ رفته و قصه خانوادهای چهار نفره را در این برهه زمانی به تصویر کشیده که نقطه تمرکز آن روی پسر نوجوان خانواده است که در انتهای فیلم از نوجوانی و ناپختگیهای آن گذر کرده و به یک جوان توانمند و پخته تبدیل میشود.
کامبوزیا پرتوی هم در «بازی بزرگان» روایتی تاثیرگذار از درگیر شدن کودکان با مقوله هولناک جنگ را به تصویر کشیده و داستان پرکشش خود متکی بر یک دختر و پسر خردسال را در دل شهری جنگ زده به تصویر کشیده است؛ یک اثر ضدجنگ کلاسیک با تکیه بر شخصیتهایی تاثیرگذار که مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار داده و تا مدتی پس از پایان فیلم هم رهایشان نمیکند.
حالا و تا چند روز آینده، دوره جدید جشنواره بینالمللی فیلم رشد، این رویداد هنری - آموزشی که ارتباط مستقیم سینما و مدرسه را به نوعی در دستور کار دارد، آغاز خواهد شد؛ جشنوارهای چهل و هشت ساله اما جوان و شاید همچنان کودک.
فراهنگ**9246** 1055