آشنایی با مکاتب روش‌شناسی علوم/ از پوزیتیویسم تا مکتب انتقادی


آشنایی با مکاتب روش‌شناسی علوم/ از پوزیتیویسم تا مکتب انتقادی

برای آشنایی با مکاتب روش شناسی علوم؛ به معرفی رئوس دیدگاه ها و برخی از بزرگترین متفکران مکاتب روش شناسی در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم میلادی می پردازیم.

به گزارش خبرنگار مهر، محمدمهدی حاتمی، مدرس فلسفه علم و منطق در دانشگاه رازی کرمانشاه در یادداشتی به مکاتب روش شناسی علوم پرداخته است.

می توان در یک تقسیم بندی کلی، دو دسته از مکاتب روش شناسی علوم را از هم تمییز داد که هر کدام به نوبه خود نیز به انواعی قابل تقسیم است:

۱. مکتبهای روش شناسی منطقی ـ دستوری:

۱.۱ پوزیتویسم منطقی

۱. ۲ راسیونالیسم منطقی

۲. مکتبهای روش شناسی جامعه شناسی - توصیفی:

۲.۱ مکتب جامعه شناسی علم

۲.۲ مکتب تفهمی

۲.۳ مکتب انتقادی فرانکفورت

پوزیتیویسم منطقی:

پوزیتویسم منطقی در چند دهه اول قرن بیست، حاکمیتی بلامنازع در عرصه روش شناسی علوم داشت.

برخی از مهم ترین متفکران پوزیتویسم منطقی:

رودولف کارنپ (۱۸۳۸-۱۹۱۶)

هانس رایشنباخ (۱۸۹۱-۱۹۷۰)

کارل همپل (۱۹۰۵-۱۹۹۷)

برخی از مهم ترین کتابها در حوزه پوزییتویسم منطقی:

ساختمان منطقی جهان (کارنپ)، نحو منطقی زبان (کارنپ)، معنا و ضرورت (کارنپ)، مبانی منطقی احتمالات (کارنپ)، فلسفه علم (کارنپ)

فلسفه مکان و زمان (رایشنباخ)، تجربه و پیش بینی(رایشنباخ)، مبانی فلسفی مکانیک کوانتوم (رایشنباخ)

مبانی تشکیل مفهوم در علوم تجربی(همپل)، وجوه تبیین علمی (همپل)، فلسفه علوم طبیعی (همپل)

برخی از مهم ترین آراء مکتب پوزیتویسم منطقی:

طرفداران این معتقدند، فلسفه نقشی تجویزی برای علوم طبیعی دارد. همچنین معتقدند گزاره های علمی را، از طریق منطق ریاضی تجزیه و تحلیل کرد. نسبی گرایی را نفی می کنند و بر رئالیسم علمی تاکید دارند. استقرار را چه در مقام کشف و چه در مقام توجیه، دارای اعتبار می دانند. اثبات پذیری یا تأییدپذیری را وجه فارق گزاره های علمی از سایر گزاره ها، تلقی می کنند. مشاهده را بر فرضیه سازی مقدم می دانند. به نفی هر گونه پیش فرض از جمله پیش فرض‌های متافیزیکی در علم تاکید دارند. به پیشرفت در علم قائل هستند و نیز بر بی طرفی علم به معنای بی طرفی عالم و پژوهشگر قائل هستند.

مکتب راسیونالیسم انتقادی:

این مکتب با نگارش کتاب کارل ریموند پوپر تحت عنوان منطق اکتشاف علمی در سال ۱۹۳۴ شروع شد و از آن زمان تا کنون همواره حضوری تاثیرگذار در روش شناسی علم داشته است.

برخی از مهم ترین متفکران راسیونالیسم انتقادی:

کارل ریموند پوپر (۱۹۰۲-۱۹۹۴)

ایمره لاکاتوش (۱۹۲۲-۱۹۷۴)

وات کینز (۱۹۱۷-۱۹۹۷)

برخی از مهم ترین کتاب های حوزه راسیونالیسم انتقادی:

منطق اکتشاف علمی (پوپر)، منطق شناخت (پوپر)، حدس ها و ابطالها (پوپر)، فلسفه و فیزیک (پوپر)

نقادی و رشد دانش (لاکاتوش)، منطق اکتشاف ریاضی (لاکاتوش)، متدولوژی برنامه های پژوهشی (لاکاتوش)

علم و شک گرایی (وات کینز)، طبقات ایده آل و تبیین تاریخی (وات کینز)

برخی از مهم ترین آراء مکتب راسیونالیسم انتقادی:

معتقدند فلسفه، نقش تجویزی برای علم دارد. بین روش های علوم طبیعی و روش های علوم انسانی و اجتماعی قائل به وحدت هستند. به رئالیسم تخمینی اعتقاد دارند. بین مقام داوری و مقام توجیه در علم قائل به تمایز هستند. فرضیه را بر مشاهده مقدم می دانند. معتقدند پیش فرضها از جمله پیش فرض های متافیزیکی در طراحی فرضیه های علمی تأثیرات عمیق دارند. بر بی طرفی علم به معنای بی طرفی موازین علمی در مقام توجیه قائل هستند. روش کلی علم را مسئله، فرضیه سازی و نقادی می دانند.

مکتب جامعه شناختی علم:

این مکتب با انتشار کتاب "ساختار انقلاب های علمی" توماس کوهن (فیزیکدان و فیلسوف علم آمریکایی) در سال ۱۹۶۲ آغاز شد و تا کنون حضوری مؤثر داشته است.

برخی از مهم ترین متفکران:

توماس کوهن (۱۹۲۲- ۱۹۹۶)

پل فایرابند (۱۹۲۴-۱۹۹۴)

برخی از مهم ترین کتابها:

ساختار انقلاب های علمی (کوهن)

بر ضد روش (فایرابند)، علم در جامعه باز(فایرابند)، مسائل آمپریسم (فایرابند)

برخی از مهم ترین آراء این مکتب:

۱. تاکید بر تحلیل تاریخی - جامعه شناختی تحول علم در عوض تحلیل منطقی

۲. تاکید بر شباهت انقلابهای علمی با انقلابهای سیاسی و اجتماعی

۳. نفی عقلانی محض بودن تحول علم

۴. تاکید بر ویژگی‌های جمعی جامعه ی عامی در پذیرش با عدم پذیرش نظریه‌ها

۵. نفی رئالیسم و پذیرش نسبی‌گرایی

۶. تاکید بر ارتباط نظریه های علمی با روان شناسی دانشمندان و جامعه شناسی جوامع علمی

۷. تاکید بر عدم وجود روش علمی واحد در علوم.

مکتب استنباطی:

بنیان گذار این مکتب ویلهلم دیلتای است که بر تفکیک و تمایز بین علوم طبیعی و علوم انسانی تأکید فراوان داشت.

برخی از مهمترین متفکران:

ویلهلم دیلتای (۱۸۳۳-۱۹۱۱)

ماکس وبر (۱۸۶۴-۱۹۲۰)

پیتر وینچ (۱۹۲۶-۱۹۷۷)

کالینگوود (۱۸۸۹-۱۹۴۳)

برخی از مهم ترین کتابها:

مقدمه ای بر مطالعات علوم انسانی (دیلتای)

روش شناسی علوم اجتماعی (ماکس وبر)، أخلاق پروتستان و روح سرمایه داری (وبر)، اقتصاد و جامعه (وبر)

ایده های علوم اجتماعی(وینچ)

ایده تاریخ (کالینگوود)

برخی از مهم ترین آراء این مکتب:

۱. تاکید بر قانون مندی در علوم طبیعی در مقابل قاعده مندی در علوم اجتماعی.

۲. تاکید بر علت گرایی در علوم طبیعی در مقابل دلیل گرایی در علوم اجتماعی.

۳. تاکید بر حقیقی بودن قوانین علوم طبیعی در مقابل اعتباری بودن قواعد علوم اجتماعی.

آشنایی با مکاتب روش شناسی علوم ۶:

مکتب انتقادی فرانکفورت:

این مکتب در نیمه اول قرن بیست توسط ماکس هورکهایمر آغاز گردید و در نیمه دوم قرن بیست تکامل یافت.

برخی از مهم ترین متفکران:

ماکس هورکهایمر (۱۸۹۵-۱۹۷۴)

تئودور آدرنو (۱۹۰۳-۱۹۶۹)

هربرت مارکوزه (۱۸۹۸-۱۹۷۹)

یورگن هابرماس (۱۹۲۹)

برخی از مهم ترین کتابها:

تئوری سنتی و تئوری انتقادی (هورکهایمر)

دیالکتیک روشنگری (آدرنو)

خرد و انقلاب (مارکوزه)، انسان تک ساحتی(مارکوزه)

علم و تعلقات انسانی (هابرماس)

برخی از مهم ترین آراء این مکتب:

۱. مبنا قرار گرفتن متد دیالکتیکی هگل و مارکس در تبیین علوم اجتماعی

۲. نقد دیالکتیکی تئوری های علوم اجتماعی در برابر نقد منطقی علوم طبیعی

۳. تاکید بر ویژگی انقلابی علوم اجتماعی در برابر محافظه کاری علوم طبیعی

۴. نفی صدق و کذب نظریه های علمی در علوم اجتماعی.

۵. در هم تنیده بودن علم و ارزش در علوم اجتماعی و لذا ایدئولوژیک بودن علوم اجتماعی


به گزارش خبرنگار مهر، محمدمهدی حاتمی، مدرس فلسفه علم و منطق در دانشگاه رازی کرمانشاه در یادداشتی به مکاتب روش شناسی علوم پرداخته است.

می توان در یک تقسیم بندی کلی، دو دسته از مکاتب روش شناسی علوم را از هم تمییز داد که هر کدام به نوبه خود نیز به انواعی قابل تقسیم است:

۱. مکتبهای روش شناسی منطقی ـ دستوری:

۱.۱ پوزیتویسم منطقی

۱. ۲ راسیونالیسم منطقی

۲. مکتبهای روش شناسی جامعه شناسی - توصیفی:

۲.۱ مکتب جامعه شناسی علم

۲.۲ مکتب تفهمی

۲.۳ مکتب انتقادی فرانکفورت

پوزیتیویسم منطقی:

پوزیتویسم منطقی در چند دهه اول قرن بیست، حاکمیتی بلامنازع در عرصه روش شناسی علوم داشت.

برخی از مهم ترین متفکران پوزیتویسم منطقی:

رودولف کارنپ (۱۸۳۸-۱۹۱۶)

هانس رایشنباخ (۱۸۹۱-۱۹۷۰)

کارل همپل (۱۹۰۵-۱۹۹۷)

برخی از مهم ترین کتابها در حوزه پوزییتویسم منطقی:

ساختمان منطقی جهان (کارنپ)، نحو منطقی زبان (کارنپ)، معنا و ضرورت (کارنپ)، مبانی منطقی احتمالات (کارنپ)، فلسفه علم (کارنپ)

فلسفه مکان و زمان (رایشنباخ)، تجربه و پیش بینی(رایشنباخ)، مبانی فلسفی مکانیک کوانتوم (رایشنباخ)

مبانی تشکیل مفهوم در علوم تجربی(همپل)، وجوه تبیین علمی (همپل)، فلسفه علوم طبیعی (همپل)

برخی از مهم ترین آراء مکتب پوزیتویسم منطقی:

طرفداران این معتقدند، فلسفه نقشی تجویزی برای علوم طبیعی دارد. همچنین معتقدند گزاره های علمی را، از طریق منطق ریاضی تجزیه و تحلیل کرد. نسبی گرایی را نفی می کنند و بر رئالیسم علمی تاکید دارند. استقرار را چه در مقام کشف و چه در مقام توجیه، دارای اعتبار می دانند. اثبات پذیری یا تأییدپذیری را وجه فارق گزاره های علمی از سایر گزاره ها، تلقی می کنند. مشاهده را بر فرضیه سازی مقدم می دانند. به نفی هر گونه پیش فرض از جمله پیش فرض‌های متافیزیکی در علم تاکید دارند. به پیشرفت در علم قائل هستند و نیز بر بی طرفی علم به معنای بی طرفی عالم و پژوهشگر قائل هستند.

مکتب راسیونالیسم انتقادی:

این مکتب با نگارش کتاب کارل ریموند پوپر تحت عنوان منطق اکتشاف علمی در سال ۱۹۳۴ شروع شد و از آن زمان تا کنون همواره حضوری تاثیرگذار در روش شناسی علم داشته است.

برخی از مهم ترین متفکران راسیونالیسم انتقادی:

کارل ریموند پوپر (۱۹۰۲-۱۹۹۴)

ایمره لاکاتوش (۱۹۲۲-۱۹۷۴)

وات کینز (۱۹۱۷-۱۹۹۷)

برخی از مهم ترین کتاب های حوزه راسیونالیسم انتقادی:

منطق اکتشاف علمی (پوپر)، منطق شناخت (پوپر)، حدس ها و ابطالها (پوپر)، فلسفه و فیزیک (پوپر)

نقادی و رشد دانش (لاکاتوش)، منطق اکتشاف ریاضی (لاکاتوش)، متدولوژی برنامه های پژوهشی (لاکاتوش)

علم و شک گرایی (وات کینز)، طبقات ایده آل و تبیین تاریخی (وات کینز)

برخی از مهم ترین آراء مکتب راسیونالیسم انتقادی:

معتقدند فلسفه، نقش تجویزی برای علم دارد. بین روش های علوم طبیعی و روش های علوم انسانی و اجتماعی قائل به وحدت هستند. به رئالیسم تخمینی اعتقاد دارند. بین مقام داوری و مقام توجیه در علم قائل به تمایز هستند. فرضیه را بر مشاهده مقدم می دانند. معتقدند پیش فرضها از جمله پیش فرض های متافیزیکی در طراحی فرضیه های علمی تأثیرات عمیق دارند. بر بی طرفی علم به معنای بی طرفی موازین علمی در مقام توجیه قائل هستند. روش کلی علم را مسئله، فرضیه سازی و نقادی می دانند.

مکتب جامعه شناختی علم:

این مکتب با انتشار کتاب "ساختار انقلاب های علمی" توماس کوهن (فیزیکدان و فیلسوف علم آمریکایی) در سال ۱۹۶۲ آغاز شد و تا کنون حضوری مؤثر داشته است.

برخی از مهم ترین متفکران:

توماس کوهن (۱۹۲۲- ۱۹۹۶)

پل فایرابند (۱۹۲۴-۱۹۹۴)

برخی از مهم ترین کتابها:

ساختار انقلاب های علمی (کوهن)

بر ضد روش (فایرابند)، علم در جامعه باز(فایرابند)، مسائل آمپریسم (فایرابند)

برخی از مهم ترین آراء این مکتب:

۱. تاکید بر تحلیل تاریخی - جامعه شناختی تحول علم در عوض تحلیل منطقی

۲. تاکید بر شباهت انقلابهای علمی با انقلابهای سیاسی و اجتماعی

۳. نفی عقلانی محض بودن تحول علم

۴. تاکید بر ویژگی‌های جمعی جامعه ی عامی در پذیرش با عدم پذیرش نظریه‌ها

۵. نفی رئالیسم و پذیرش نسبی‌گرایی

۶. تاکید بر ارتباط نظریه های علمی با روان شناسی دانشمندان و جامعه شناسی جوامع علمی

۷. تاکید بر عدم وجود روش علمی واحد در علوم.

مکتب استنباطی:

بنیان گذار این مکتب ویلهلم دیلتای است که بر تفکیک و تمایز بین علوم طبیعی و علوم انسانی تأکید فراوان داشت.

برخی از مهمترین متفکران:

ویلهلم دیلتای (۱۸۳۳-۱۹۱۱)

ماکس وبر (۱۸۶۴-۱۹۲۰)

پیتر وینچ (۱۹۲۶-۱۹۷۷)

کالینگوود (۱۸۸۹-۱۹۴۳)

برخی از مهم ترین کتابها:

مقدمه ای بر مطالعات علوم انسانی (دیلتای)

روش شناسی علوم اجتماعی (ماکس وبر)، أخلاق پروتستان و روح سرمایه داری (وبر)، اقتصاد و جامعه (وبر)

ایده های علوم اجتماعی(وینچ)

ایده تاریخ (کالینگوود)

برخی از مهم ترین آراء این مکتب:

۱. تاکید بر قانون مندی در علوم طبیعی در مقابل قاعده مندی در علوم اجتماعی.

۲. تاکید بر علت گرایی در علوم طبیعی در مقابل دلیل گرایی در علوم اجتماعی.

۳. تاکید بر حقیقی بودن قوانین علوم طبیعی در مقابل اعتباری بودن قواعد علوم اجتماعی.

آشنایی با مکاتب روش شناسی علوم ۶:

مکتب انتقادی فرانکفورت:

این مکتب در نیمه اول قرن بیست توسط ماکس هورکهایمر آغاز گردید و در نیمه دوم قرن بیست تکامل یافت.

برخی از مهم ترین متفکران:

ماکس هورکهایمر (۱۸۹۵-۱۹۷۴)

تئودور آدرنو (۱۹۰۳-۱۹۶۹)

هربرت مارکوزه (۱۸۹۸-۱۹۷۹)

یورگن هابرماس (۱۹۲۹)

برخی از مهم ترین کتابها:

تئوری سنتی و تئوری انتقادی (هورکهایمر)

دیالکتیک روشنگری (آدرنو)

خرد و انقلاب (مارکوزه)، انسان تک ساحتی(مارکوزه)

علم و تعلقات انسانی (هابرماس)

برخی از مهم ترین آراء این مکتب:

۱. مبنا قرار گرفتن متد دیالکتیکی هگل و مارکس در تبیین علوم اجتماعی

۲. نقد دیالکتیکی تئوری های علوم اجتماعی در برابر نقد منطقی علوم طبیعی

۳. تاکید بر ویژگی انقلابی علوم اجتماعی در برابر محافظه کاری علوم طبیعی

۴. نفی صدق و کذب نظریه های علمی در علوم اجتماعی.

۵. در هم تنیده بودن علم و ارزش در علوم اجتماعی و لذا ایدئولوژیک بودن علوم اجتماعی

کد خبر 4418491

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه دینی و مذهبی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اینفوگرافیک/ نکات کلیدی زندگی موفق در جزء هفدهم قرآن