آیا انسان از نسل میمون هاست؟/ بررسی تفاوت‌های مهم بین انسان و میمون


میمون مانند‌های اولیه در آمریکای جنوبی طی نود میلیون سال به رده پَخ‌بینیان (مارموستها، میمون‌های عنکبوتی و غیره) تکامل یافته‌اند که ویژه هند هستند.

به گزارش شریان نیوز،

شاید شما هم این فرضیه را شنیده باشید که نسل بشر، تکامل یافته و ادامه نسل میمون هاست و یا اینکه میمون‌ها بسیار بسیار شبیه انسان‌ها هستند و شاید اجداد ما محسوب شوند!

اما آیا به راستی انسان و میمون از یک خانواده هستند؟

آیا انسان از نسل میمون هاست؟/ بررسی تفاوت‌های مهم بین انسان و میمون

حقایقی جالب درباره انسان

انسان خردمند (Homo sapiens) یا به زبان عامه انسان یا مَرتو، یک پستاندار دوپا از خانوادهٔ انسان‌سایان است.

مدارک به‌دست‌آمده از دی‌ان‌ای انسان نشان می‌دهد که انسان خردمند حدود ۲۰۰٬۰۰۰ سال پیش از آفریقا سرچشمه گرفته‌است، در حدود ۵۰٬۰۰۰ سال پیش تغییرات زیادی در رفتار او پدید آمد و در همان زمان آغاز به مهاجرت کرد. انسان خردمند با دیگر انسان تباران بچه دار شده‌اند و این باعث شده به رغم انقراض سه گونه دیگر انسان تباران دی ان‌ای آن‌ها همچنان در انسان خردمند موجود باشد. انسان خردمند حامل دی ان‌ای انسان‌تبار دنیسووا، انسان نئاندرتال و گونه‌ای دیگر که هنوز شناسایی نشده می‌باشد. افرادی که دارای‌تبار غیرآفریقایی هستند بین ۲ تا ۴ درصد دی ان‌ای نئاندرتال‌ها را دارا هستند، ۳ تا ۴ درصد دی ان‌ای بومیان ملانزی متعلق به انسان‌تبار دنیسووا است و دی ان‌ای گروهی از شکارچی-گردآورنده آفریقایی متعلق به گونه‌ای است که هنوز شناسایی نشده‌است.

این انسان‌ها هوش بالا، توانایی تجزیه‌وتحلیل، زبان سخن گفتن، درون‌گرایی و احساسات داشتند. این استعداد‌ها همراه با یک بدنِ راست‌قامت با توانایی راه رفتن و بازوان آزاد برای گرفتن اشیاء، انسان‌ها را به رفتن سفر‌های طولانی (مانند مهاجرت) و استفاده از ابزار‌ها توانا ساخت. این انسان‌ها با مهاجرت تقریباّ در تمامی نقاط جهان به جز نواحی غیرقابل سکونت (مانند جنوبگان) ساکن شده‌اند. اما از قرن بیستم میلادی وسعت سکونت انسان‌ها به جنوبگان (توسط پایگاه‌های دائمی)، دریا‌ها (توسط سکوها) و مدار زمین (توسط ایستگاه فضایی بین‌المللی) افزایش یافته‌است.

جمعیت انسان‌ها در زمین در سال ۲۰۱۷ میلادی به ۷ میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر رسید و هم‌اکنون نیز در حال افزایش است.

انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند و نمی‌توانند تنها زندگی کنند. همه انسان‌ها به هم نیاز دارند و در کار‌ها به یکدیگر کمک می‌کند.

آیا انسان از نسل میمون هاست؟/ بررسی تفاوت‌های مهم بین انسان و میمون

میمون چیست؟

میمون‌ها از نسل پیش‌میمونیان پدید آمده‌اند. میمون مانند‌های اولیه در آمریکای جنوبی طی نود میلیون سال به رده پَخ‌بینیان (مارموستها، میمون‌های عنکبوتی و غیره) تکامل یافته‌اند که ویژه هند هستند. در جهان کهن تکامل میمون مسیر متفاوت و پرثمرتری را پیمود که نخستین گام آن پیدایش رده راست‌بینیان (ماکاکها، بابون‌ها و غیره) بود.

آیا انسان و میمون‌ها از نیاکان مشترک بوده اند؟

طبق ادعا‌های فرضیه تکامل، انسان‌ها و میمون‌های معاصر دارای یک نیاکان بوده اند. این موجودات به مرور زمان تکامل یافته و برخی از آن‌ها به میمون‌های امروزی تبدیل شدند در حالی که گروه دیگر که شاخه دیگری از تکامل را دنبال می‌کردند به انسان امروزی مبدل شدند.

تکامل گرایان اولین گروه مشترک از اجداد انسان‌ها و میمون‌ها را ” آسترالوپیتکوس“ (Australopithecus) نام گذاری کردند که به معنای ” میمون آفریقای جنوبی“ بود. آسترالوپیتکوس که هیچ نبود بلکه در واقع میمون قدیمی نابود شده محسوب می‌شد، انواع مختلفی داشت. برخی از آن‌ها تنومند و برخی دیگر کوچک و ضعیف بودند.

تکامل گرایان مرحله بعدی تکامل انسان را با عنوان ” هومو (Homo)، به معنای ” انسان“ طبقه بندی کردند. طبق ادعای تکامل گرایان، موجودات زنده در مجموعه انسان‌ها تکامل یافته‌تر از آسترالوپیتکوس‌ها بودند و با انسان معاصر تفاوت چندانی نداشته اند. انسان مدرن عصر ما، هومو ساپین‌ها (Homo sapiens)، گفته شده است که آخرین مرحله تکامل را از این موجودات داشته اند.

واقعیت موضوع در این است که تمام موجوداتی که در این فیلمنامه تخیلی، آسترالوپیتکوس نامیده شده اند با سرهم بندی کردن نژاد‌های انسانی که در گذشته زندگی می‌کردند و سپس نابود شدند درست شده است. تکامل گرایان فسیل‌های انسانی و میمون‌های متفاوت را با نظم خاصی از کوچک تا بزرگ، برای ایجاد طرح ” تکامل انسانی“ تدارک دیدند.

با این حال، تحقیق نشان داده است که این فسیل‌ها به هیچ طریقی دلالت بر فرآیند تکاملی نداشته و برخی از این نیاکان ادعا شده به انسان‌ها در حقیقت مربوط به میمون‌های واقعی می‌شدند؛ در حالی که برخی از آن‌ها نیز انسان‌های واقعی بودند.

حال اجازه دهید نگاهی به آسترالوپیتکوس‌ها که تکامل گرایان آن‌ها را به عنوان اولین مرحله طرح تکاملی انسان می‌پنداشتند بیندازیم.

آسترالوپیتکوس: میمون‌های نابود شده

تکامل گرایان ادعا می‌کنند که آسترالوپیتکوس‌ها قدیمی‌ترین نیاکان انسان معاصر می‌باشد. آسترالوپیتکوس‌ها موجود ات دیرینه‌ای بودند که دارای سر و ساختار جمجمه‌ای شبیه به میمون‌های زمان حال بودند؛ با این وجود محفظه جمجمه آنان کوچکتر از میمون‌های معاصر بود. طبق ادعا‌های تکامل گرایان، این موجودات ویژگی خیلی مهمی که اصالت آن‌ها را به عنوان نیاکان بشر ثابت می‌کرد، خاصیت دو پا بودنشان بود.

حرکات میمون‌ها و انسان‌ها کاملاً متفاوت است. انسان‌ها تنها موجوداتی هستند که براحتی بر روی دوپا حرکت می‌کنند. برخی از حیوانات دیگر از قابلیت کمتری در این مورد برخوردار هستند ولی این قابلیت را آن دسته از موجوداتی دارند که دارای استخوان بندی تا شو هستند.

طبق نظر تکامل گرایان، این موجودات زنده که آسترالوپیتکوس نامیده شدند می‌توانستند با خم شدن تا این که در حالتی ایستاده باشند، شبیه به انسان‌ها راه بروند. حتی این پرش محدود برای تکامل گرایان کافی بود تا افکارشان را در این که این موجودات نیاکان انسان بوده اند غالب ریزی کنند.

با این وجود اولین مدرکی که ادعا‌های تکامل گرایان را که عقیده داشتند آسترالوپیتکوس‌ها بر روی دوپا راه می‌رفتند، توسط خودشان تکذیب شد. مطالعات دقیقی که بر روی فسیل‌های آسترالوپیتکوس انجام شد حتی تکامل گرایان را وادار به پذیرش این که این موجودات ” نیز“ شبیه به میمون هستندکرد. با انجام تحقیقات دقیق بافت شناسی بر روی فسیل‌های آسترالوپیتکوس در اواسط سال‌های ۱۹۷۰، چالرز. ای. اوکسنارد (Charles E. Oxnard)، ساختار استخوانی آسترالوپیتکوس را شبیه به اوران گوتان زمان حال دانست:

بخش مهمی از دانش مرسوم امروز درباره تکامل بر اساس مطالعات دندانها، آرواره‌ها و تکه جمجمه‌هایی از فسیل‌های آسترالوپیتکوس می‌باشد. تمام این‌ها نشان می‌دهند که ارتباط نزدیک آسترالوپیتکوس با دودمان انسان امکان ندارد درست باشد. همه این فسیل‌ها با نوع گوریلها، شامپانزه‌ها و انسان‌ها تفاوت دارند. همانطوری که به صورت جمعی مطالعه شد، آسترالوپیتسین بیشتر شبیه به اوران گوتان‌ها بنظر می‌رسد.

آنچه که واقعاً تکامل گرایان را شرمنده کرد این بود که آسترالوپیتکوس نمی‌توانست با دو پا و با حالتی خمیده راه برود. از لحاظ فیزیکی برای آنان خیلی بی ثمر بود که آشکارا بر روی دوپا با حالتی خمیده، بخاطر انرژی زیادی که می‌بایست صرف می‌شد، حرکت کنند. به وسیله شبیه ساز‌های کامپیوتری که در سال ۱۹۹۶ صورت گرفت، دیرینه شناس انگلیسی: رابین کرومپتون (Robin Crompton) نیز نشان داد که چنین گام بلند و ” ترکیبی“ از سوی آن‌ها غیر ممکن بوده است. کرومپتون به نتایج ذیل دست یافت: یک موجود زنده یا به صورت ایستاده و یا به شکل خمیده می‌تواند بر روی چهار پایش حرکت کند. حالت بین این دو نمی‌تواند طی مدت‌های مدیدی به علت مصرف انرژی زیاد دوام بیاورد. این به آن معنی است که آسترالوپیتکوس نمی‌توانسته هم بر روی دوپا و هم به حالت قوزی شکل حرکت کند.

احتمالاً مهمترین مطالعه‌ای که نشان داد آسترالوپیتکوس نمی‌توانسته بر روی دوپا حرکت بکند، در سال ۱۹۹۴ از سوی محقق کالبدشناس، فرد اسپور (Fred Spoor) و گروهش در بخش کالبد شناسی انسانی و سلولی موجود ات زنده مطرح شد. تحقیقات آن‌ها مکانیسم توازن غیر عمدی که در حلزون گوش یافت شده بود را در بر می‌گرفت و این یافته‌ها با قاطعیت نشان دادند که آسترالوپیتکوس نمی‌توانسته جانور دوپا باشد. این امر مانع هرگونه ادعایی که اذعان می‌کرد آسترالوپیتکوس‌ها شبیه به انسان‌ها بودند می‌شد.

آیا انسان از نسل میمون هاست؟/ بررسی تفاوت‌های مهم بین انسان و میمون

مجموعه هومو: انسان‌های واقعی

مرحله بعدی در تکامل خیالی انسان، ” هومو“ است که مجموعه‌ای از انسان‌ها می‌باشد. موجودات زنده انسان‌ها هستند و اگر چه با انسان امروزی تفاوتی ندارند ولی از نژاد‌های مختلفی تشکیل می‌شوند. در جستجوی مبالغه کردن در این تفاوتها، تکامل گرایان این افراد را نه تنها به عنوان ” نژاد“ انسان جدید معرفی نمی‌کنند بلکه آن‌ها را به عنوان ” موجودات“ متفاوتی تلقی می‌کنند. با این همه همانطور که بزودی خواهیم دید، انسان در مجموعه هومو چیزی بغیر از نوع عادی نژاد بشری نمی‌باشد.

طبق نقشه خیال پردازانه تکامل گرایان، تکامل غیر واقعی و ذاتی این نوع به شرح ذیل است: مرحله اول: هومو ارکتوس (Homo Erectus)، مرحله دوم: هومو ساپینز (Homo Sapiens) و مرحله سوم: انسان نئاندرتال (Neanderthal Man) که بعد از آن کرو ماگنون (Cro-Magnon) و در نهایت به انسان امروزی (Modern Man) ختم می‌شود.

به رغم ادعا‌های ضد و نقیصی که تکامل گرایان داشتند، تمام ” موجوداتی“ که در بالا یکی یکی آن‌ها را ذکر کردیم، در واقع چیزی به غیر از انسان واقعی نبوده اند. اجازه دهید ابتدا هومو ارکتوس را، که تکامل گرایان از آن‌ها به عنوان قدیمی‌ترین نوع بشر یاد می‌کنند، بررسی کنیم.

چشمگیرترین مدرکی که نشان می‌دهد هومو ارکتوس نوع ” دیرینه“ نمی‌باشد، فسیل ”پسر تورکانا“ (Turkana Boy) است که یکی از قدیمی‌ترین فسیل‌های هومو ارکتوس بجای مانده می‌باشد. تخمین زده شده است که این فسیل مربوط به یک پسر ۱۲ ساله بوده است که ۸۳/۱ متر در زمان نوجوانی اش قد داشته است. ساختار استخوانی قسمت بالای فسیل هیچ فرقی با نمونه انسان امروزی ندارد. ساختار استخوانی بلند و لاغر آن در مجموع با انسانی که در مناطق استوایی عصر ما زندگی می‌کند مطابقت دارد. این فسیل یکی از مهمترین مدرکی است که هومو ارکتوس‌ها به راحتی نوع دیگری از نژاد انسانی معاصر بوده اند. دیرینه شناس تکامل گرا، ریچارد لیکی (Richard Leakey) هومو ارکتوس‌ها را با انسان معاصر به شرح ذیل مقایسه می‌کند:

تفاوت‌هایی نیز در شکل جمجمه- در مقدار برآمدگی صورت، سفتی پیشانی و ... - وجود دارد. این فرق‌ها را احتمالاً دیگر نمی‌توان درباره اش، از چیزی که ما امروزه به عنوان نژاد‌های جداگانه بومی بین انسان‌های معاصر در نظر می‌گیریم، اظهار نظر کرد. چنین تفاوت زیستی هنگامی ظهور پیدا می‌کند که جمعیت‌ها از لحاظ جغرافیایی در طول مدت زمان قابل توجه‌ای از یکدیگر جدا قرار بگیرند.

لیکی منظورش این بود که تفاوت بین هومو ارکتوس و ما، کمتر از تفاوت بین سیاه پوستان و اسکیمو‌ها نیست. ویژگی‌های جمجمه‌ای هومو ارکتوس ناشی از نحوه تغذیه، برون کوچی ژنیتکی و همگون نشدن آن‌ها با نژاد‌های انسانی دیگر در طول مدت زیاد بوده است.

یکی دیگر از مدر‌کهای قوی که نشان می‌داد هوموارکتوس‌ها از نوع ” دیرینه“ نمی‌باشند این است که قدمت فسیل‌های این نوع که از زیر زمین به بیرون کشیده شدند، به بیست و هفت هزار سال و حتی سیزده هزار سال قبل می‌رسید. طبق مقاله‌ای که در مجله تایم (Time) به چاپ رسید، که ماهنامه علمی نیست ولی با این وجود تاثیر گسترده‌ای در دنیای علم داشته است، فسیل‌های هومو ارکتوس‌هایی که به بیست و هفت هزار سال پیش می‌رسید در جزیره جاوا پیدا شد.

در باتلاق کو (Kow) واقع در استرالیا، برخی فسیل‌های سیزده هزار ساله یافت شد که خصوصیات هومو ساپینز و هومو ارکتوس‌ها را در بر داشتند. تمام این فسیل‌ها نشان می‌دادند که هومو ارکتوس‌ها به زندگی خود تا زمان نزدیک ما ادامه دادند و چیزی بجز نژاد انسانی که در تاریخ مدفون شدند نبوده اند.

آیا انسان از نسل میمون هاست؟/ بررسی تفاوت‌های مهم بین انسان و میمون

فرق مهم انسان و میمون چیست؟

چه بخواهیم و چه نخواهیم میمون‌ها شبیه‌ترین موجودات به ما انسان‌ها هستند. اما تفاوت عمده‌ای که ما را از میمون‌ها متمایز می‌کند چیست؟

دانشمندان دانشگاه لایپزیک آلمان، برای رسیدن به پاسخ این سؤال آزمایش‌های متعددی را انجام دادند. آن‌ها ابتدا فهرستی از ویژگی‌های انسانی را تهیه کردند و سپس هر کدام از آن‌ها را یک به یک درباره انسان‌ها و میمون‌ها آزمایش کردند. در این آزمایش ها، به جای انسان‌های بالغ، از کودکان استفاده شد، زیرا کودکان غریزی‌تر از بزرگسالان رفتار می‌کنند.

نتیجه آزمایش‌ها حیرت انگیز بود. در آزمایش "شناخت خود"، میمون‌ها همانند انسان‌ها توانستند "خود" را در آینه تشخیص دهند. این در حالی است که بسیاری از حیوانات، با دیدن تصویر خود در آینه گمان می‌کنند که حیوان دیگری را دیده اند و گاه به آن حمله می‌کنند!

آزمایش دیگر، "توانایی حل مسأله" بود. دانشمندان داخل لوله‌ای باریک، اندکی آب ریختند و ته آن، تکه‌ای غذا انداختند. لوله عمیق و باریک بود و دست کسی به آن تکه غذایی نمی‌رسید. هم بچه‌های انسان و هم میمون‌ها توانستند با اندکی تأمل راه دستیابی به آن را بیابند: کمی آب به داخل لوله افزودند و غذا به همراه آب بالا آمد و آن را برداشتند؛ بنابراین معلوم شد که میمون‌ها هم مانند انسان‌ها، در اصل داشتن قدرت حل مسأله یکسان اند.

آزمایش‌های دیگری هم انجام شد، مانند آزمایش یادگیری، آزمایش توان استفاده از ابزار و حتی ابزار سازی، آزمایش آداب معاشرت و حتی آزمایش دانش فیزیک و تشخیص وزن اجرام.

جالب اینجاست که در همه این آزمایش ها، میمون‌ها همانند بچه‌های آدم‌ها رفتار کردند و مشخص شد که در هیچ کدام از این ویژگی ها، تفاوت بنیادینی بین انسان و میمون نیست. مثلاً میمون‌ها نیز مانند انسان‌ها، برای برخی کار‌های خود، ابزار‌های خاص آن کار را تولید می‌کنند و تنها فرق شان با انسان این است که انسان ابزار‌های پیچیده تری می‌سازد، ولی در اصل توانایی ابزار سازی، یکسان هستند.

پس فرق اصلی انسان و میمون چیست؟ پاسخ در یک آزمایش نهفته بود. دانشمندان موزی را بیرون قفس یک میمون و با فاصله‌ای اندک از آن با یک نخ، آویزان کردند. میمون نمی‌توانست با دست خود موز را بردارد. دانشمندان، میله‌ای کج در اختیار میمون قرار دادند؛ آن‌ها از قبل می‌دانستند که میمون‌ها هم مانند انسان‌ها قادر به استفاده از ابزار هستند. میمون با آن میله کج، موز را به طرف خود کشید و آن را خورد. سپس وقتی می‌خواست به محل خواب خود برود که با میله‌های قفس فاصله داشت، میله را هم با خود برد و فردا صبح که می‌خواست به سمت میله‌های قفس بیاید، میله را هم با خود آورد.

دانشمندان دریافتند که میمون قادر به برنامه ریزی است بنابر این وقتی موز را گرفت و خورد و به طرف رختخوابش رفت، میله را با خود برد و صبح بازگرداند، زیرا می‌دانست که ممکن است بدان نیازمند باشد.

ادامه تحقیقات دانشمندان که با آزمایش‌های پیچیده تری همراه بود و از ذکرشان صرف نظر می‌کنیم، منجر به کشف این واقعیت شد که توانایی میمون برای برنامه ریزی کوتاه مدت است و او تنها می‌تواند برای حداکثر ۱۴ ساعت آینده خود برنامه ریزی داشته باشد و از برنامه ریزی‌های میان مدت و بلند مدت برای آینده اش، کاملاً ناتوان است.

بدین ترتیب مشخص شد که فرق اصلی انسان و میمون نه در صورت‌ها و دمی که میمون دارد و انسان ندارد که در یک چیز است: انسان می‌تواند به آینده فکر و برای آن برنامه ریزی کند، ولی میمون این توانایی را ندارد.

با این کشف علمی، مهم‌ترین کاری که هر کدام از ما، برای پر رنگ کردن مرز خود و میمون ها، می‌توانیم انجام دهیم "برنامه ریزی برای آینده" است.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اجتماعی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


رابطه جنسی زیر دوش آب در حمام با همسر خوب است یا بد؟