کاسیاس: اگر گذشته تکرار شود، این بار سکوت نمیکنم و مقابل مورینیو میایستم
قهرمانی در جام جهانی، اوج دوران فوتبالم بود
طرفداری - ایکر کاسیاس، اسطوره رئال مادرید به مرور دوران پر افت و خیزش در این باشگاه پرداخت.
کاسیاس که در پورتو بازی میکند، اخیرا مصاحبهای با خورخه والدانو داشته که پیش درآمد آن هفته گذشته منتشر شد. کاسیاس گفته بود اگر در رئال مادرید میماند، پایانی حتی بدتر را تجربه میکرد. ادامه این مصاحبه نسبتا مفصل را به نقل از مارکا ملاحظه میکنید:
اولین بازی برای رئال مادرید؟ با هیرو هم اتاق بودم ولی او به جای اینکه از یک بازیکن 18 ساله حمایت کند، مرا تنها گذاشت! میتوانستم بهتر شروع کنم ولی اولین بازی در رئال مادرید در 18 سالگی آن هم در سن مامس آسان نیست. گریههایت پس از نهمین قهرمانی رئال در اروپا؟ فصل سختی بود. برای من حکم یک نقطه عطف را داشت. بدون مشکل تمام فصل را بازی میکردم تا اینکه دل بوسکه تصمیم گرفت در 3 ماه پایانی بیشتر به سزار اعتماد کند. در آن زمان برای من به عنوان یک بازیکن 20 ساله، خیلی چیزها شروع شد. چیزهایی از جمله فکر کردن به جدایی. میدیدم که بازی نمیکنم و میخواستم پیشرفتم ادامه داشته باشد. در همین حین قهرمان اروپا شدیم. اشکهایم بند نمیآمد؛ منفجر شده بودم. پادشاه به من دلداری میداد اما نمیتوانستم دست از گریه کردن بردارم. اشک شوق بود. پایانی خوش بر عصبانیت درونیام.
ال کلاسیکوها؟ دیوانه وار بود. مادریدیسیمو بودن شروع به نشان دادن چهرهای کرد که هیچ وقت آن را نمیپسندیدم. هر ال کلاسیکو مثل یک جنگ سیاسی بین مادرید و کاتالونیا به نظر میآمد. من مادریدیستا هستم و همیشه میخواهم مادرید پیروز باشد ولی نه تا آن حد - سیاسی کردن قضیه -.
مورینیو؟ آمدن او برای رقابت با بارسلونا بود. با او لحظات پرتنشی را تجربه کردیم که باعث شد مادریدیسیموها چهرهای نشان بدهند که هرگز دوستش نداشتم. هیجان هواداران به مرزی رسید که آن را نمیپسندیدم. سال سوم مورینیو در رئال همه چیز خیلی خوب نبود حتی با اینکه فصل قبلش لیگ را برده بودیم و به نظر میرسید توانستهایم رقابت با بارسلونا را به تعادل بکشانیم. به لحاظ فردی، پس از فصل دوم به روابط درون تیمی ضربهای وارد شد. در فصل سوم دیگر خیلیها شروع به قطع رابطه - با مربی یا بازیکنان؟ - کردند و این نه برای مورینیو خوب بود؛ نه برای من و نه برای رئال مادرید.
رابطهام با مورینیو؟ این طور فکر میکنم که اگر آن اتفاقات قبلی دوباره تکرار میشد، دیگر ملاحظه چیزی را نمیکردم و با مورینیو رو در رو میشدم. در آن زمان تصمیم گرفتم سکوت پیشه کنم چون فکر میکردم این بهترین راه برای ادای احترام به ارزشهای رئال مادرید است. حالا دیگر کسی از آن روزها حرفی نمیزند و بهتر است بگذاریم این قضیه در گذشته بماند.
پروژه کهکشانیها؟ فلورنتینو پرز رئال مادرید را به بالاترین درجه قدرت رساند. ولی هر اتفاق خوبی، بعدی منفی هم دارد. یک تیم باید از بازیکنانی فوق العاده و بازیکنانی خوب تشکیل شود. سه سال و فقط یک قهرمانی در سوپرکاپ اسپانیا کارنامه بسیار ضعیفی برای تیمی چون رئال مادرید است و حتی رئیس مجبور به استعفا شد. مایه تاسف و ناراحتی بود که بازیکنان فوق العادهای در تیم بود و رئال مادرید تیمی در کلاس جهانی محسوب میشد ولی همه اینها به قهرمانی ختم نمیشد.
دوره یک ساله پیگرینی؟ فصل دشواری بود. آلکورکونازو - باخت 4-0 به تیم گمنام آلکورکون در کوپا دل ری - ضربه بزرگی به مربی زد. روی لیگ و لیگ قهرمانان اروپا تمرکز کرده بودیم اما مقابل بارسلونایی که پایانی نداشت و المپیک لیونی که بدون اینکه بدانیم چطور، ما را شکست میداد!
ژاوی؟ فوتبال ما دست در دست همدیگر بود. ژاوی سبک خاصی از کنترل توپ داشت و به بازی تداوم میبخشید. نبض بازی را در دست میگرفت. او در 17 سالگی از عصر خودش جلوتر بود.
تیم ملی اسپانیا؟ بازی با ایتالیا در یورو 2008 راه را برای همه موفقیتهای بعدی باز کرد. با هدف پیشرفت به عنوان یک تیم و رقم زدن تورنمنتی خوب (و نه قهرمانی) به آن رقابتها رفتیم. لیست اسپانیا در آن بازیها از بازیکنانی تشکیل شده بود که فصل خوبی را سپری کرده بودند اما نمیدانستند قرار است چه عملکردی در یورو داشته باشند. در جام جهانی 2010 از لحظهای که اسپانیا را ترک کردیم، میدانستیم قهرمان میشویم. از آن لحظه کاری کردیم حریفان از ما بترسند. بالا بردن جام قهرمانی دنیا، اوج دوران فوتبالم بود. در یورو 2012 کار سختتر بود چون دیگر همه میدانستند چطور بازی میکنیم.
در 37 سالگی دوست دارم به تیم ملی برگردم و مشتاق دوباره بازی کردن برای اسپانیا هستم. با این حال باید روراست و صادق باشید؛ راموس باید تحت هر شرایطی همیشه کاپیتان تیم باشد. آینده؟ هر 6 ماه یک بار نظرم را عوض میکنم. رئیس رئال مادرید نخواهم شد. دیگر چنین هدفی ندارم چون فلورنتینو پرز سطح این پست را خیلی بالا برده است. اما دوست دارم به باشگاه برگردم. نمیتوانم جایی که به من پر و بال داد را فراموش کنم. فعلا به زمانی که فوتبال را کنار خواهم گذاشت، فکر نمیکنم.