تو زیبا ، زندگی هم ، ناله ها را مختصر کن باز
رها کن درد ها را یا بمان در خود ضرر کن باز
کلاغی گفت در خود گم شدی دیگر نمی خندی
مرا نادیده می گیری به من هم یک نظر کن باز
ولیکن خنده کن دنیا ندارد ارزشی دیگر
نصیحت نیست ها اما کمی از غم حذر کن باز
کمی هم لحظه ها را زندگی کن فکر فردا هیچ
خودت باش و به دور از فکر شب ها را سحر کن باز
به من ربطی ندارد دوستت دارم که می گویم
طبیعی می شود از حرف مردم هم گذر کن باز
کمی بنشین جلو آیینه مویت را نوازش کن
رها کن روسری را در دلم شق القمر کن باز
چه زیبا می شوی با خنده ات وقتی که می خندی
بیا با خط لبخندت مرا دیوانه تر کن باز
به این دیوانه ی تنها تو گهگاهی نگاهی کن
مرا با آن دو چشمان خمارت باز خر کن باز
بیا «ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد» دلبر جان
خیالی نیست این یک لحظه را شاهانه سر کن باز
رها کن درد ها را یا بمان در خود ضرر کن باز
کلاغی گفت در خود گم شدی دیگر نمی خندی
مرا نادیده می گیری به من هم یک نظر کن باز
ولیکن خنده کن دنیا ندارد ارزشی دیگر
نصیحت نیست ها اما کمی از غم حذر کن باز
کمی هم لحظه ها را زندگی کن فکر فردا هیچ
خودت باش و به دور از فکر شب ها را سحر کن باز
به من ربطی ندارد دوستت دارم که می گویم
طبیعی می شود از حرف مردم هم گذر کن باز
کمی بنشین جلو آیینه مویت را نوازش کن
رها کن روسری را در دلم شق القمر کن باز
چه زیبا می شوی با خنده ات وقتی که می خندی
بیا با خط لبخندت مرا دیوانه تر کن باز
به این دیوانه ی تنها تو گهگاهی نگاهی کن
مرا با آن دو چشمان خمارت باز خر کن باز
بیا «ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد» دلبر جان
خیالی نیست این یک لحظه را شاهانه سر کن باز